احمد قدیری

احمد قدیری

پرودگارم! توفیق ده جز برای تو ننویسم و جز تو ملاک و معیاری بر ارزش گذاری نگاشته هایم نداشته باشم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

فایل PDF شانزده گفتار در تحلیل و بررسی فیلم های سینمایی و مستند

#فروشنده #به_وقت_شام #کتاب_قانون #دهلیز #مارمولک #ماجرای_نیمروز #سیمپسون #آرگو #مردان_ایکس #قائم_مقام #مدافعان_اسد


شناسنامه فیلم:

مارمولک فیلمی است به نویسندگی پیمان قاسم خانی، کارگردانی کمال تبریزی و تهیه کنندگی منوچهر محمدی، با بازی متفاوت و درخشان پرویز پرستویی که در سال 1383 در 115 دقیقه اکران شد و در مدتی اندک، فروشی 1.5 میلیاردی را تجربه کرد. این فیلم اکران کوتاهی را تجربه نمود و به دلیل حواشی به وجود آمده حین اکران توقیف شد.

مارمولک در 22مین جشنواره فیلم فجر (برگزار شده در بهمن 1382) خوش درخشید آنچنانکه علاوه بر نائل آمدن به «فیلم برگزیده تماشاگران» و نیز «جایزه ویژه هیأت داوران» به پرویز پرستویی، سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه را نیز به خود اختصاص داد.


خلاصه داستان:

رضا مثقالی معروف به رضا مارمولک (با نقش آفرینی پرویز پرستویی)، دزد سابقه‌داری است که در آخرین فقره، حین سرقت دستگیر و راهی زندان شده است. رئیس زندان، آقای مجاور (برگرفته از نام و شخصیت بازرس ژاور در داستان بینوایان) فردی است مذهبی، سختگیر و انعطاف‌ناپذیر. او عقیده دارد زندانیان را باید با رفتارهای سخت گیرانه از آنچه به آن خو گرفته اند دور نمود و به زور هم که شده راهی بهشت نمود. رضا که از سخت گیری های مجاور به سطوح آمده با خوردن چند قرص خودکشی می کند که منجر به انتقال وی به بیمارستان خارج از زندان می‌گردد. در آنجا پس از آشنایی با یک روحانی بستری اهل دل، لباس وی را با رضایت ضمنی او می‌رباید و در لباس روحانیت موفق به فرار از بیمارستان می‌شود. او با مصونیتی که در لباس تازه پیدا کرده به یک روستای مرزی قدم می گذارد تا از این طریق و با گذرنامه جعلی از کشور خارج شود؛ اما با روحانی‌ای که اهالی روستا منتظر آمدن او بودند اشتباه گرفته می‌شود و بالاجبار امامت جماعت مسجد روستا را در مدت زمان انتظار برای آماده شدن گذرنامه جعلی برعهده می گیرد. او با جملات محدودی که از روحانی بیمارستان شنیده مردم را در منابر خود موعظه می‌کند و اعمال خلافکارانه اش به غلط، نیکوکارانه قلمداد می‌شود. به هر حال در روستا مریدان زیادی پیدا می‌کند و خود وی نیز کم‌کم تحت تأثیر موقعیت جدید و تکرار جملات ناصحانه خویش قرار گرفته و شخصیتش تعالی می یابد تا اینکه آقای مجاور، رئیس زندان، که همه جا به دنبال او می‌گشته، به سراغش می‌آید؛ اما او هم دیگر مایل نیست رضا را دستگیر کند.

 

گرته برداری در روایت:

در سال ۱۹۸۹ میلادی یعنی ۱۵ سال قبل از ساخته شدن مارمولک، فیلمی با نام «ما فرشته نیستیم» با مضمون کاملاً یکسان در آمریکا اکران گردیده بود که گویا داستان مارمولک برگرفته از آن است. آنچنانکه در فیلم ما فرشته نیستیم مشاهده می کنیم دو محکوم که از زندان فرار کرده‌اند، مجبور می‌شوند برای عبور از مرز، برای مدتی در یک شهر مرزی نقش کشیشان را بازی کنند و وانمود کردن به کشیش بودن، باعث می‌گردد که در درون متحول شوند.

 

حواشی فیلم و مواضع مسئولین:

کمال تبریزی اخیرا گفته است: «من در چند جلسه که مقام معظم رهبری را دیدم فقط از فیلم تعریف کردند و نتیجه‌گیری که از فیلم کردند این بود که متاسفانه این فیلم از طرف کسانی که باید فهمیده می‌شد، نشد. مشکل به آن‌جا برمی‌گردد که این تسلط نسبت به متون و آثار هنری وجود ندارد. در صورتی‌که مقام معظم رهبری در این زمینه خیلی تسلط دارند، ایشان قبل از این که در این موقعیت باشند این آشنایی و تسلط کافی را نسبت به رمان و آثار هنری داشته‌اند».

همچنین مطابق مندرجات جراید آن روز، موضع رئیس جمهور کنونی (دبیر شورای عالی امنیت ملی وقت) چنین منعکس شده است: «حجت الاسلام و المسلمین دکتر حسن روحانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی بعد از دیدن فیلم مارمولک (اکران خصوصی برای جلب نظر مسئولین بوده) ضمن ابراز تاسف از ساخت و نمایش این فیلم گفت: حتی در رژیم شاه هم که دشمن روحانیت بود، کسی جرأت و جسارت ساخت فیلم موهنی مثل مارمولک را نداشت... وی خطاب به منوچهر محمدی و کمال تبریزی (تهیه کننده و کارگردان فیلم) گفت: توجیهاتی که شما برای مثبت جلوه دادن این فیلم به عمل می آورید، به هیچ وجه قابل قبول نیست و اصولاً ساخت این فیلم کار نادرستی بوده است».


تحلیل و بررسی فیلم:

تمام آنچه در تحلیل فیلم از بعد مکاتب حقوقی به آن نیاز داریم، در نیم ساعت اول و آخر فیلم قابل مشاهده است.

حکایت فیلم مارمولک شباهت زیادی به رمان بینوایانِ ویکتورهوگو دارد. همچنانکه رضا مارمولکِ سارق (ژان والژان) به مدد روحانی بستری در بیمارستان (کشیش کلیسا) از زندان و رئیس بی رحمش مجاور (ژاور) فراری داده می شود. البته دو تفاوت اساسی نیز با بینوایان دارد، اول آنچه رضا مارمولک در بخش پایانی فیلم متحول می شود و در طول داستان، اگرچه شاهد «تلنگر»های معنوی به وی هستیم اما «تحولی» را مشاهده نمی کنیم؛ و دیگر آنکه آقای مجاور، برخلاف ژاور، تغییر رضا را می پذیرد و دچار تضاد و بن بست روحی نمی شود.

فارغ از تحول پایانی و همزمانِ سارق و زندانبان، مجاور به انسان ها دیدی انعطاف ناپذیر دارد که برگرفته از قواعد و قوانین خشک حقوق کیفری موضوعه است؛ آنچنان که خود در عباراتی کلیدی دیدگاهش را بیان می دارد: «استناد من به پرونده است»، «ورودت به جامعه برای جامعه مضر است»، «چند بار زندان افتادی اما اصلاح نشدی»، «فطرت همه پاک است حتی دزد و قانل (به تمسخر)»، «شماها بیمار من هستید و به رژیم روحی نیاز دارید»، «به زور شما را به بهشت می فرستم».

در آن سو اما آنچه از شخصیت رضا برای مخاطب به نمایش در می آید اینکه وی فردی است مغرور، آنچنانکه در برابر انفرادی هایی که مجاور او را مجبور به تحملش می نماید، ناله و التماسی نمی کند. همچنین برای خود اصولی دارد چنانکه دزدی و عرق خوری را در محرم و صفر خط قرمز خود می داند. 

دیگر معرفی داستان از شخصیت رضا، فطرت پاک وی (به عنوان مبنای حقوق فطری و طبیعی) است به طوریکه حاضر می شود برای نجات یک کبوتر گرفتار در سیم خاردارهای زندان، با مجاور شرطی را ببندد که سرِ باخت آن برای رضا، یک هفته انفرادی است.

رضا پس از اقدام به خودکشی از شرایط سختی که مجاور برای او پدید آورده، سر از بیمارستان در می آورد و در آنجا با روحانی خوش طینتی هم اتاق می شود که مشغول مطالعه کتاب «شازده کوچولو» به عنوان نمادی دیگر از فطری گرایی است. روحانی مذکور در برابر اظهار ناامیدی و ناشکری رضا، عبارتی را بیان می دارد که شالوده فکری فیلم را تشکیل می دهد: «به تعداد آدم ها، راه برای رسیدن به خدا هست». جمله ای که روایت گری داستان، موید تحقق آن نسبت به تمام شخصیت های فیلم می باشد، از رضا و مجاور تا زن جاعلِ مدارک و شاغلِ در قهوه خانه و لات های روستای مرزی ای که رضا مارمولک در کسوت روحانی، امام جماعت مسجد آن را برعهده گرفته.

در پایان بخشی از آنچه را از زبان روحانی بیمارستان در خوانش کتاب شازده کوچولو برای رضا مارمولک بیان شد، خاتمه این مقاله قرار می دهیم:

«آدم ها همه چیز را همین طوری حاضر آماده از مغازه ها می خرند، اما چون مغازه ای نیست دوست معامله کند، آدم ها مانده اند بی دوست. تو اگر دوست می خواهی، مرا اهلی کن. پرسید اهلی کردن یعنی چه، گفت یعنی ایجاد علقه کردن و این چیزی است که این روزها فراموش شده. پرسید راهش چیست؟ گفت باید صبور باشی، خیلی صبور».

اِن اللهَ معَ الصابِرین (بیست مرتبه تکرار در قرآن کریم)

تدبیر و امید!

«دشوارترین بخش در لغو تحریم‌ها علیه برنامه اتمی ایران مربوط به تحریم‌های کنگره است. لغو این تحریم‌ها تصویب همزمان مجلس نمایندگان و نمایندگان مجلس سنا را لازم دارد که در اختلافات تندروهای جمهوری‌خواه با باراک اوباما، رئیس جمهور از حزب دموکرات، می‌تواند اجرای تعهد دولت آمریکا برای لغو تحریم‌های اتمی علیه ایران را بسیار دشوار کند. در صورت تصویب توافق جامع اتمی ایران و گروه ۱+۵، دولت آمریکا متعهد به لغو تحریم‌های دولتی می‌شود اما بر اساس قوانین این کشور، دولت اختیاری دربارهٔ تحریم‌های کنگره نخواهد داشت و صرفاً می‌تواند به مدت شش ماه اجرای آنها را به تأخیر بیندازد. این به معنای آن است که در صورت تغییر رئیس جمهور (فرض کنید رئیس جمهور بعدی آمریکا از حزب جمهوری‌خواه و وعده‌های انتخاباتی او ضرورتاً هماهنگ با تعهد دولت اوباما نباشد) تضمینی برای اجرای دقیق تعهدات دولت قبلی آمریکا بر مبنای توافق جامع اتمی با ایران وجود نخواهد داشت؛ مثلاً دولت بعدی می‌تواند ضرورتاً اجرای تحریم‌ها را هر شش ماه یک بار به تعویق نیندازد یا «قانون تحریم ایران» را که کنگره وضع کرده و دسامبر ۲۰۱۶ منقضی می‌شود دوباره تمدید کند. در حال حاضر یکی از موضوعات مورد مذاکره ایران و آمریکا حل و فصل این بخش از مشکلات است. نمایندگان دولت آمریکا معذورات قانونی خود را مطرح می‌کنند و نمایندگان دولت ایران می‌گویند این مشکل داخلی آمریکا است که دولت این کشور باید راه حل آن را پیدا کند».

شاید اگر تیم مذاکره کننده ایرانی، در حد همین دانشنامه آزاد از ماهیت تحریم ها اطلاع داشتند، اکنون وضع دیگری داشتیم!

حکمت حاشیه ها

طی این سال ها به یقین دریافته ام پشت هر جنجالی، چه به عاملیت حسن روحانی و دولتش و چه به عاملیت عوامل و رسانه های نیابتی وی، اختلاسی هنگفت و یا معاهده ای خائنانه وجود دارد که هدف از همه این جنجال ها، به حاشیه راندن آن و نیز باز کردن جبهه های جدیدی پیش روی جریان انقلابی است تا در مواجهه با تعدد موضوعات، نتوانند در مقابله با موضوع اصلی تمرکز نمایند. از سوی دیگر نیز تیم عملیات روانی روحانی با دغدغه سازی برای جامعه و حمله به ارزش ها، دوگانه راضیان و ناراضیان از عملکرد اقتصادی دولت را که آشکارا وزن آن به زیان حسن روحانی است، به دوگانه هایی تصنعی در حوزه های سیاسی و فرهنگی تبدیل می کنند تا اردوگاه روحانی تهی از هوادار نماند.

#علم_اسلامی #حجاب_اجباری #تحریم_کاتسا #دلار_پنج_هزار_تومانی #برجام_منطقه_ای

#کنوانسیون_ارقام_جدید_گیاهی #CTBT

امتداد امام...

گزیده‌ای از مجموعه بیانات حاج احمد آقای خمینی در خصوص مقام معظم رهبری، برگرفته از کتاب «دیدگاه ها» چاپ موسسه‌ی تنظیم و نشر آثار امام خمینی:


💠 با امام پیمان می‌بندیم که لحظه‌ای از پشت سر رهبری عزیز انقلاب حضرت آیت الله خامنه‌ای دور نباشیم. چرا که یکی از شاگردان عزیز امام، رهبر عزیزمان است، این بزرگ مردی که امروز سکان این کشتی را در دست گرفته و این بزرگ مردی که ما در پشت سر او پوزه‌ی آمریکا را به خاک خواهیم کشید.

💠 ما امروز موظف هستیم پشت سر مقام رهبری حضرت آیت الله خامنه‌ای حرکت کنیم، هر چه ایشان گفت، گوش کنیم. اگر روزی حرکت ما با حرکت ولی، نخواند بدانید که نقص از ماست. اگر امروز اختلاف موجب شود که به اقتدار ولی صدمه بخورد گناه بزرگی مرتکب شده ایم.

💠 اطاعت از خامنه‌ای، اطاعت از امام است هر کس منکر این معنا شود، مطمئن باشید در خط امام نیست. و هر کس بگوید که اطاعت از امام غیر از اطاعت از حضرت آیت الله خامنه‌ای است در خط آمریکاست.

💠 رهبر ما شاگرد امام است. رهبر ما از چهره های شناخته شده انقلاب که سالیان سال در زندان‌های ر‍ژیم سفاک پهلوی به سر برده از افرادی است که در طول انقلاب خدمات زیادی کرده و در جبهه‌ها بوده، در خود جبهه‌‌ها مستقیماً جنگیده.

💠 امروز هم ما رهبر داریم، ولایت، فرقی نمی‌کند ولایت امام، یا ولایت حضرت رسول(ص) ولایت امروز درست مثل زمان امام است. ببینیم رهبری چه می‌گوید.

💠 امروز رادیوهای بیگانه به دروغ ولی با صراحت القاء می‌کنند که سیاست کلی نظام ما عوض شده است. این ادعاها بدترین اهانت به انقلاب و نظام ماست، ما امروز بیش از گذشته و با قدرت بیشتری باید از خط امام دفاع کنیم و در مقابل کسانی که بدون اجازه رهبر معظم انقلاب اقداماتی انجام می‌دهند بایستیم و نگذاریم افکار امام و رهبری و آرمانهای نظام از این مملکت رخت بربندد.

💠 هنوز هم انقلاب اسلامی در بین راه است و باید با حفظ اتحاد و برادری و حمایت از رهبری حضرت آیت الله خامنه‌ای که از یاران و شاگردان امام عظیم الشان‌مان هستند در راه تحقق آرمان‌های انقلاب و امام آماده باشیم.

💠 موضع گیری‌های حساب نشده و گاهی نرم و در باغ سبز نشان دادن برخی از مسئولین درجه دوم و سوم با چنان تبلیغی در رسانه‌های گروهی پخش می‌شود که گویی رهبری بلامنازع انقلاب آن‌ها هستند. در رسانه‌های استکباری بزرگ می‌شوند و کلامشان کلام امام زمان می‌گردد. 

💠 مواضع استوار و سازش ناپذیر مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه‌ای در برابر دسائس و حیله‌های دنیای استکباری یادآور مواضع حکیمانه امام خمینی است.

💠 اینجانب بار دیگر تأکید می‌کنم مواضع مقام معظم رهبری عیناً همانند مواضع سازش ناپذیر حضرت امام است و باید برای اذهان عمومی داخلی و خارجی کشور بطلان این مطلب را که نظام و انقلاب، شاگردان و مریدان امام از خط امام عدول کرده‌اند، نشان دهیم. امروز سیاست کلی نظام و انقلاب را مقام معظم رهبری ترسیم می‌کنند و بر اساس شرع و قانون هیچ یک از ارکان نظام اعم از مجلس، دولت، قوه قضائیه و سایرین نمی‌توانند برخلاف نظر ایشان عمل کنند.

💠 اگر نظام و انقلاب بخواهد قدرتمندانه راه امام را دنبال کند باید مواضع حضرت امام و رهبری انقلاب را در مورد غرب، سیاست خارجی و مسائل سیاسی و اقتصادی و فرهنگی به گوش مردم داخل و خارج از کشور برسانیم. 

💠 امروز تمامی تبلیغات دنیای غرب بر روی این نکته متمرکز شده است که بعد از امام خمینی  اهداف ایشان به فراموشی سپرده شده است و ایران اسلامی از مواضع سازش ناپذیر امام فاصله گرفته است ما در بزرگداشت سالگرد رحلت امام خمینی  باید به معنای واقعی کله شاهد تداوم راه و آرمان امام باشیم و این هدف موقعی عملی است که ما اهداف و مواضع سازش ناپذیر امام و رهبری معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه‌ای را به شکلی گسترده تبیین کنیم.

💠 فرماندهی کل قوا را حضرت آیت الله خامنه‌ای به عهده گرفت که پا جای پای امام گذاشت در موضع گیری‌ها در حمله به آمریکا، در مبارزه با استکبار، در عدم انعطاف در مقابل زورگویان جهانی، بحمدالله با رهبری‌های شان ما را به سر منزل مقصود نزدیک می‌کند.

💠 امروز امام پیش ما نیست، در بین ما نیست، اما رهبر هست، کانون مبارزه هست، همه باید گرد رهبری جمع شویم.

💠 اقدام تاریخی، حساس و سرنوشت ساز مجلس خبرگان در تعیین رهبری حضرت آیت الله خامنه‌ای به شکلی رقم خورد که رحمت خدای تبارک و تعالی را برای مردم ایران به دنبال داشت.

💠 باید در برابر همه مظاهر انحراف و تهاجم فرهنگی در ابعاد گوناگون، دستورات رهبری معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه‌ای را نصب العین قرار دهیم.

💠 باید سعی کنیم همگی پشت سر فرماندهی کل قوا حضرت آیت الله خامنه‌ای باشیم برای دنبال کردن اهداف ایشان، مقاصد و تفکر ایشان، آماده فداکاری باشیم.

💠 باید از فرامین و دستورات رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه‌ای مدظله العالی پیروی کنیم. چرا که ما سرباز تحت امر ایشان هستیم و بر ما لازم و واجب است که از فرمانده‌ی خود اطاعت کنیم.

💠 ایشان خط و راه امام را به بهترین شکل ممکن دنبال می‌کنند. در زمینه خودباختگی در مقابل غرب با طرح هجوم فرهنگی غرب، خطوط کلی انقلاب اسلامی را با ارائه شیوه‌های مقابله ترسیم کرده اند. در زمینه پیاده کردن احکام خدا گروهی را برای شناخت درست و تطبیق آن بر مسائل سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی تعیین کردند. در زمینه تهاجم دیپلماسی از طریق وزارت امور خارجه و یا رأساً اقدام لازم را نموده اند. ما باید سعی کنیم دستورات و منوبات ایشان را اجرا کنیم.

💠 امروز رهبر انقلاب با همه توان در برابر باج خواهی قدرت‌ها ایستاده اند و هرگز اجازه نمی‌دهند که قوای مسلح تضعیف شوند و به اقتدار نیروهای مسلح عمیقاً معتقدند.

💠 میزان تشخیص حق و باطل و ملاک عمل برای ما رهنمودهای مقام رهبری به عنوان ولی و پایه اساسی نظام و انقلاب است و حکم ایشان حرف نهایی در همه صحنه هاست.

💠 شما دانشگاهیان عزیز با درک عمیق ولایت فقیه توجه کنید که اگر لازم شد برای اجرای فرامین ولی امر باید اسلحه به دست گیرید و با دشمنان خدا بجنگید. هرگز نباید لحظه‌ای به خودمان اجازه بدهیم که بین ولایت حضرت امام و ولایت رهبر انقلاب فرق بگذاریم.

💠 امروز حضرت آیت الله خامنه‌ای جانشین شایسته امام عظیم الشان است. شما نگویید که خط امام را قبول داریم و بعد از آن هر چه می‌شود به ما مربوط نیست! اگر اینگونه سطحی تحلیل کنیم، از انجام مسئولیت و تکلیف دینی ساقط نمی‌شویم. فرامین رهبر انقلاب مانند فرامین حضرت امام واجب الاطاعه است.

💠 امروز امام در میان ما نیستند، اما فرزند شایسته ایشان، رهبری نظام و انقلاب را به عهده دارند. باید خلاء وجودی امام خمینی را با پشتیبانی از رهبری و اتحاد و همدلی جبران کنیم تا اهداف امام و انقلاب با قدرت و تداوم یابد.

💠 در وصیت نامه ایشان مورخ ۳۰ شهریور ۱۳۷۰ نیز آمده است: «به حسن و برادرانش این توصیه را می‌نمایم که همیشه سعی کنند در خط رهبری حرکت کنند و از آن منحرف نشوند که خیر دنیا و آخرت در آن است و بدانند که ایشان موفقیت اسلام و نظام و کشور را می‌خواهند. هرگز گرفتار تحلیل‌های گوناگون نشوند که دشمن در کمین است».


متن کامل بیانات مرحوم سید احمد خمینی در خصوص حضرت آیت الله خامنه‌ای: AhmadGhadiri.ir/post/146

۱. ماجرای فیلم لاتاری به کارگردانی محمد حسین مهدویان چنین است که یکی از رزمندگان جنگ تحمیلی که متوجه خودکشی دختری از آشنایان در دبی (در پی دست درازی فرزند یکی از شیوخ) می شود، عزم امارات می نماید تا پسر شیخ اماراتی را به قتل برساند که در نهایت نیز چنین می کند.

۲. گرانی بی سابقه کنونی ارز و تهدید ترامپ به خروج از برجام در اردیبهشت ماه و پایان ضرب الاجل در این تاریخ از یک سو، و ساختار بودجه ۹۷ که با حذف یارانه بگیران و آزاد سازی قیمت ها همراه است از سوی دیگر، و نیز روند تدریجی مسدود شدن مسیر ورودی ارز به کشور در پی فشار آمریکا به بانک های اماراتی، این نگرای را ایجاد نموده که با اکران نوروزی فیلم لاتاری، و واکنش شیخ نشین امارات و حاکم دبی به آن، تمام یا بخشی از آنچه پیش رو داریم با پروپاگاندای دولت گردن جریان ارزشی و فیلم لاتاری بیفتد، فیلمی که تهیه کنندگی آن را سید محمود رضوی که آشکارا همراه و همسوی محمد باقر قالیباف در انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ بود، برعهده داشت.

۳. طبق آنچه سایت رجانیوز در ابتدا خبر داد، اکران نوروزی لاتاری قطعی است، و پس از آن مطابق گزارش فرهنگی اخبار ۲۰:۳۰، لاتاری در فهرست کاندیداهای اکران نوروزی قرار دارد.

۴. آنچه موضوع را پیچیده تر می نماید این است که اعطای اکران نوروزی توسط دولت به لاتاری، در شرایطی صورت می گیرد که این فیلم در اجحافی آشکار، در هیج یک از زمینه ها حتی نامزد دریافت سیمرغ نیز نشد. تناقضی که آن را باید پای دسیسه چینی دولت برای دادن آدرس غلط به جامعه در خصوص آنچه پیش رو داریم گذاشت.

۵. شاید برای برخی هشدار نسبت به پروپاگاندای احتمالی دولت در ربط دادن موضوع یک فیلم (قتل و به تعبیری ترور شیخ اماراتی) به نوسانات اقتصادی پیش رو، بعید به نظر برسد که در این خصوص باید گفت اولا وقتی مقامات اماراتی همچون همیشه و البته این بار به بهانه موضوع یک فیلم، هجمه نمایند، بهانه کافی برای دادن آدرس غلط دست دولت خواهد بود، و ثانیا با مشاهده ربط دادن ناکارآمدی های برجام به موضوع شعارهای موشکی توسط حسن روحانی در مناظرات انتخاباتی، دیگر نباید در استعداد خارق العاده وی در فریب و فرار از نتایج اقداماتش تردید کرد.

1- هم مرزی با دشمن سعودی و اتصال به مناطق شیعه نشین و نفت خیز جنوب عربستان

2- هم مرزی با کشور دوست عمان و افزایش همکاری های منطقه ای

3- هم جواری با قاره آفریقا و مشخصا سه کشور سومالی، جیبوتی و اریتره

4- اتصال به دریای سرخ، خلیج عدن و دریای عرب

5- تسلط بر تحرکات دزدان دریایی و تأمین بیشتر امنیت دریانوردی

6- تسلط بر تنگه استراتژیک باب المندب و متعاقب آن تحدید کارکرد کانال سوئز در سوی دیگر دریای سرخ

اعدام مجرمین زیر 18 سال در ایران سال ها است که مهمات جنگ روانی غرب علیه ایران را تأمین می کند. پیرامون این موضوع سیاسی که رنگی از حقوق نیز به خود گرفته گفتنی هایی است:

1- آنچه که به عنوان اعدام کودکان زیر 18 سال مطرح است در واقع فقط شامل افراد بین 15 تا 18 سال است. زیرا طبق قانون بر گرفته از فقه، جنایات نوجوانان (زیر پانزده سال) در حکم خطای محض بوده و عاقله وی مسئول پرداخت دیه ی غیربالغ است. یعنی تفاوت نظام حقوقی ما با دیگر کشور های غربی نظیر آمریکا (که طبق گزارش عفو بین الملل رتبه ی چهارم را در میزان اعدام در دنیا دارا است)، فقط 3 سال است. آن ها ایرادی بر اعدام یک جوان 18 ساله نمی بینند در حالی که اگر مجرم 17 سال و 11 ماه داشته باشد با تعابیری چون "کودک کشی" و "اعدام کودکان" از آن یاد می کنند.

2- در حالی که سن بلوغ در جهان به شدت کاهش یافته و حتی بعضاً به 11 و 12 سال هم رسیده است؛ رسانه های غربی برای روشن نگه داشتن آتش معرکه، برای افراد 15 تا 18 ساله همچنان در استفاده از عبارت "کودکان زیر 18 سال" اصرار دارند. این در حالی است که معنای "زیر 18 سال" متوقف بر 15 سال نمی باشد و کمتر از آن را به ذهن متبادر می نماید.

3-  جا دارد این سؤال از منتقدین اعدام کودکان 17 ساله(!) پرسیده شود که معیار کودک بودن و مرز اعدام چیست؟ اگر سن بلوغ شرعی است که پانزده حداکثر سن ممکن در ایران است. اما اگر معیار دیگران اند، اگر روزی قوانین اتحادیه ی اروپا، مفاد اعلامیه های حقوق بشری و تعاریف سازمان جهانی بهداشت تغییر یابد و سن بلوغ یا همان مرز اعدام، کم یا زیاد شود، عکس العمل آنان چه خواهد بود؟ اگر سن اعدام یک سال افزایش یابد، آنان حاضرند خون 18 ساله هایی را که تاکنون در جهان اعدام می شدند را بر عهده بگیرند؟ و یا اگر مثلاً به استناد بلوغ زود رس در دنیا، مرز اعدام، 17 سال تعیین شود، آیا جواب گوی ظلمی که بر خانواده و یا خود بزه دیده توسط مجرم 17 سال و چند ماهه رفته است؛ می باشند؟

4- جنایاتی که عمدتاً در ایران این کودکان "معصوم" را پای چوبه ی دار می برد به ترتیب گستردگی ابتدا قتل است و بعد تجاوز به عنف. هنوز یادم نرفته قصه ی آن چند بچه را در شمال. نوجوانانی که چند کودک را پس از دریافت مبلغی برای گردش سوار قایق می کنند و پس تجاوز به آنان، در رود (یا دریا) غرقشان می نمایند تا مدرکی بر جای نگذاشته باشند! آیا اعدام برای این "کودکان پاک" 16 ساله کمترین مجازات نیست؟

5- تعجب می کنم از کسانی که مخالف قصاص اند. اگر فردی مخالف حد شراب یا زنا باشد بر وی حرجی نیست. چرا که در اندیشه دگمش، دو کفه ی آهنی ترازو است و طبیعتاً نمی توند نسبتی بین شراب و شلاق برقرار نماید. اما حیرت آن جا است که همان هایی که دم از نسبت و مساوات می زنند چرا با قصاص که اعدام از تبعات آن است مخالف اند؟ مگر نه این است که هر آنچه مجرم بر سر دیگری آورده عیناً و بی کم و کاست باید متحمل شود؟ پس این همه مخالفت برای چیست؟ البته حق عفو و بخشش برای بزه دیده و به تبع آن برای بزهکار محفوظ است.

6- پس از قرون وسطی در اروپا شاهد نوعی افراط شدید در همه ی زمینه ها بودیم. از فلسفه گرفته تا سیاست و حقوق. اروپایی که گالیله را پس از تفتیش عقاید به جرم کشف حرکت انتقالی زمین تا پای اعدام برد اکنون چنان سنگ حقوق بشر را به سینه می زند و در حمایت از آن به آن سوی بام می تازد که برای مجرمین حق و حقوق بیشتری قائلند تا مجنی علیه. چنانچه در یک قتل، مقتول از حق حیات محروم شده اما قاتل محکومیتش صرفاً تحدید رفت و آمد یا به تعبیر دیگر حبس است. همچنین است اگر کسی اعضای بدن دیگری را از کار انداخته یا قطع کند نهایتاً محکوم به قطع بخشی از اموال (مجازات نقدی) و یا قطع موقت پا (چند سال زندان) می شود.

7- متأسفانه چند سالی است که شاهد عقب نشینی دستگا قضا از احکام خدا هستیم. نمونه ی آن لغو حکم اعدام برای هم جنس بازی و تقلیل مجازات آن به حد زنا (100 ضربه شلاق)، در لایحه ی جدید قانون مجازات اسلامی و نیز بخشنامه ی آقای شاهرودی در سال 1382 است که از تمام قضات خواست صدور احکام اعدام زیر 18 سال را متوقف کنند. شخصاً از استدلالات این عقب نشینی ها آگاهم و دلیل آن را هم بهانه هایی می دانم که این گونه مجازات ها در "ایران هراسی" و "اسلام ستیزی" به دشمن می دهد. اما نکته ای خطاب به دستگاه قضا وجود دارد که اگر قرار است همچون حق هسته ای مقاومت کنیم و هزینه اش را به جان بخریم؛ که هیچ. اما اگر قرار بر عقب نشینی است، بهتر آن است تا آن جا که خط قرمز ما اجازه می دهد به یک باره این کار را انجام دهیم. نه آرا آرام و مورد به مورد تا اگر قرار است هزینه ای کم شود سریع تر این کار به نتیجه برسد و نیش دوستان را مبنی بر عقب نشینی های پی درپی نخوریم. هر چند نگارنده معتعد است مقاومت قضایی همچون مقاومت سیاسی اثر بخش تر است.

* منتشره در سایت رجانیوز در مهر 88:
 www.javanemrooz.com/articles/print.aspx?id=38380
کسانی که این متن را می خوانند احتمالا کم و بیش مطالبی در خصوص کارشناسی ارشد و دکترای روحانی شنیده اند و از این جهت شاید طرح این موضوع را مسئله ای تکراری بدانند که پاسخ آن قبلا از سوی رسانه های حامی روحانی داده شده است. از این روی برای مشخص شدن تفاوت مطلب با آنچه تصور می کنند، لازم به ذکر است که مسئله‌ی تقلب روحانی در تحصیلاتش چیزی غیر از شبهه‌ی ذیل است که به همراه پاسخش آورده شده:
سؤال: آیا روحانی مدرک دکترای خود را از دانشگاه "کلدونیان گلاسکو" اخذ کرده؟ اگر آری، چرا نام وی در سایت این دانشگاه در میان دانش آموختگان آن نیست؟

پاسخ: بله، روحانی با نام اصلی اش، "حسن فریدون" در این دانشگاه ثبت نام کرده بود و علت نبود "حسن روحانی" در لیست دانش آموختگان همین است. وی دانشجوی این دانشگاه بوده و فیلم حضور وی در مراسم فارغ التحصیلی این دانشگاه هم موجود است. (yon.ir/AaL2)

با این توضیح عرض می شود که اگر گمان دارید محور تقلب روحانی در این خصوص، موضوع مذکور است، اشتباه می کنید. مسئله این است:

اول. مدرک ارشد و دکترای حسن روحانی به استناد توضیحات سایت رسمی وی (www.rouhani.ir) در سال های 1374 و 1377 توسط دانشگاه کلدونیان گلاسکو صادر شده و این یعنی متاسفانه وی با وجود لیسانسه بودن به مدت 20 سال از 57 تا 77 با عنوان دروغین "دکتری حقوق" مشغول به فعالیت در مشاغل حکومتی و پنج دوره نمایندگی مجلس و برخوردار از امتیازات ناشی از آن بوده و با ضریب دکترای نداشته حقوق دریافت می کرده (yon.ir/RjbE)!

دوم. به گفته نشریه آمریکایی فارن پالسی (yon.ir/qDAs) و روزنامه انگلیسی تلگراف (yon.ir/H9ZG) در چکیده تک صفحه ای رساله دکتری روحانی که به زبان انگلیسی در دسترس است (yon.ir/yS4s) در چند پاراگراف سرقت علمی وجود دارد که کپیِ بدون ذکر منبع از کتاب پروفسور "محمد هاشم کمالی" (yon.ir/IPor) است. جالب اینجاست که بعد از این رسوایی، "چارلز مک‌گیهی"، مدیر ارتباطات دانشگاه گلاسکو کلدونیان، به کمک روحانی می شتابد و اعلام می کند «در متن و ‌نیز کتابنامه‌ی رساله‌ی وی، در استفاده از کتاب پروفسور کمالی اشاره شده است». و می افزاید «دانشگاه از آقای روحانی خواسته ‌تا اجازه دهد، رساله‌ی وی را به صورت دیجیتال درآورده و تحویل کتابخانه بریتانیا دهد تا برای شمار بیشتری در دسترس باشد». اما معلوم نیست چرا تاکنون روحانی پاسخ مثبتی به این "تعارف نجات" نداده است (yon.ir/Fvsn)!

سوم. روحانی در ذکر نام دانشگاه خویش پس از اخذ دکتری (از سال 77 به بعد) عامدا از عبارت دانشگاه "گلاسکو" (Glasgow University) (yon.ir/NgP4) که دانشگاه معتبری است استفاده می کرد، این درحالی است که محل تحصیل وی، دانشگاه غیر انتفاعی و تازه تأسیس "کلدونیان گلاسکو" (Glasgow Caledonian University) بوده (yon.ir/z3xH) و تفاوت این دو مانند این است که کسی نام "دانشگاه تهران" را به جای "دانشگاه آزاد واحد تهران جنوب" به کار برد! لازم به ذکر آنکه با توجه به تاریخ فارغ التحصیلی روحانی در مقطع کارشناسی ارشد در سال 1995 (1374) و در نظر گرفتن زمان حداقلی دو سال برای طی این دوره، آغاز به تحصیل آقای روحانی دقیقا همزمان و منطبق می شود با شروع به کار این دانشگاه در 1993/1372 (yon.ir/4jAg)! 

در همین رابطه باید گفت با یک جمع و تفریق ساده متوجه می شویم آقای سید حسن امین که خود را استاد راهنمای رساله‌ی روحانی می نامد، ادعایی دروغ و حداقل غلط درخصوص تلاش و تحصیل 6.5 ساله‌ی روحانی در مقطع دکتری مطرح کرده چرا که با فرض ادامه تحصیل پیوسته و بی وقفه روحانی از آغاز به تحصیل در مقطع ارشد در بدو تاسیس دانشگاه تا اتمام دکترا و اخذ مدرک، جمعا و صرفا 5 سال فاصله است! که تنها 3 سال میان اتمام کارشناسی ارشد (1374) و اعطای مدرک دکترا توسط دانشگاه به وی فاصله است، نه 6.5 سال. ضمن اینکه حسن امین، دانشگاه های "گلاسکو" و "کلدونیان گلاسکو" را یکی پنداشه (yon.ir/fcSv)!

چهارم. فرض بر این است کسی که ارشد و دکتری خود را از انگلیس گرفته و مدعی نگارش پایان نامه و رساله و دفاع شفاهی از آن به زبان انگلیسی است، حتما به این زبان تسلط کامل دارد. این درحالی است که آقای روحانی یک پیام ساده و کوتاه به مردم آمریکا را با مشقت و کندی تعجب آوری بیان کرد (yon.ir/ieUQ) و تاکنون جز چند جمله احوال پرسی ساده با مقامات غربی، هیچ دیالوگی از وی به زبان انگلیسی دیده و شنیده نشده است. در این خصوص محمد جواد ظریف را که زبان دانی اش بر همه آشکار است مقایسه کنید با حسن روحانی که این موضوع را از همه پنهان می کند. جالب است بدانید پیشنهاد محقق روزنامه‌ی تلگراف این بوده که روحانی تنها در یک کنفرانس خبری به زبان انگلیسی صحبت کند تا مردم خود در این باره قضاوت کنند.

پنجم. آقای روحانی از سال 68 تا 84 دبیر شورای عالی امنیت ملی، عالی ترین نهاد امنیتی کشور، بوده و در میان این سال ها در دانشگاهی در کشور متخاصم انگلیس تحصیل می کرده و این خود یعنی تخلف فاحش از ضوابط اداری و امنیتی که گمانه زد و بند و بده بستان وی با دولت انگلیس را تقویت می کند.

ششم. نوبخت سخنگوی دولت گام را از این هم فراتر نهاد و به دروغ روحانی را عضو هیأت علمی دانشگاه با رتبه‌ی استاد تمامی نامید (yon.ir/UKIF) و دولت تاکنون سؤال نمایندگان در خصوص اینکه رئیس جمهور عضو هیأت علمی کدام دانشگاه بوده را پاسخ نداده است (yon.ir/yqHW)!

هفتم. شورای عالی امنیت ملی این دولت، به دستور رئیس جمهور، کنکاش و نشر هر گونه مطلبی توسط رسانه ها را در خصوص مدرک دکتری حجت الاسلام روحانی، همانند ممنوعیت انتشار مطلب در مورد فساد کرسنت ممنوع اعلام کرده و تاکنون با همین رویکرد امنیتی توانسته از پاسخگویی به افکار عمومی و رسوایی پیرامون این دو موضوع رهایی یابد (yon.ir/ld7M).

هشتم. لازم به ذکر آنکه تحصیلات حوزوی روحانی نیز اگرچه به ادعای خودش دروس خارج فقه و خارج اصول را شامل می شود اما وی نیز مانند هاشمی بدون آزمون اجتهاد به مجلس خبرگان راه یافته است. ضمن آنکه موضوع دزدی علمی شیخ حسن روحانی، محدود به ارشد و دکترای وی نیست، بلکه مقالات علمی منتشره از او نیز کپی کاری محض بوده است (yon.ir/8RaYc).

نهم: حسین فریدون، برادر رئیس جمهور نیز وضعیت مشابهی داره و پس از پیروزی روحانی در انتخابات ناگهان وارد مقطع دکتری پردیس دانشگاه شهید بهشتی شد که با تحقیقات صورت گرفته در مجلس، مشخص شد ورود وی به مقطع دکتری نیز متقلابه و بلاوجه بوده است (yon.ir/8RTij).

دهم. درست است که حسن روحانی با این همه فضاحت علمی و تحصیلی نباید به خود اجازه دهد مسئله تخلف چند فرد بورسیه شده را به چند هزار نخبه کشور تعمیم دهد و نیز نخبگان و دانشگاهیان منتقد سیاست هایش را بی سواد و کم عقل بنامد، اما تجربه ثابت کرده وقاحت اعتدالیون در فرار رو به جلو تمامی نداشته و دولت پوپولیسم درس "دروغ بزرگ" را به خوبی از نازیسیم آموخته است.

ابعاد وسیع فساد تحصیلی روحانی و ادله و اسناد آن را می توانید در t.me/RouhaniThesis/366 ملاحظه نمایید.

حال که طرح اعاده اموال نامشروع مسئولان در حال تدوین است، سه نکته را به نمایندگان پیگیر طرح و مسئولان قضایی و امنیتی متذکر می شوم:

t.me/GhadiriNetwork/1547

#اول. لازم است نمایندگان دلسوز مجلس، در تدوین طرح، جایی را نیز برای بازستانی افزایش حقوقِ ناشی از مدارک جعلی مسئولان باز کنند تا افرادی چون حسن روحانی که با مدارک جعلی ارشد و دکتری حقوق، حقوق ناروایی را به جیب زده اند مجبور به عودت مازاد مبالغ دریافتی شوند، هرچند نزدیک تر به عدالت آن است که تمام حقوقی که به جهت انتخاب یا انتصاب ناروا به سمتی که قاعدتا ناشی از مانورشان بر مدارج و مدارک نداشته بوده، از آنان ستانده شود.

t.me/GhadiriNetwork/960

#دوم. با قید فوریت تمام مسئولان سابق و لاحقی که از ثروت های نامتعارفی برخوردار گشته اند، ممنوع الخروج گردند. احتمال خروج و فرار این اشخاص از کشور، و انتقال اموال نامشروع شان پیش از تصویب و یا اجرایی شدن طرح و رسیدن نوبت به آنان، بسیار است.

t.me/GhadiriNetwork/712

#سوم. پرداخت های نامتعارف به کارکنان وزارت نفت که بلاوجه و مایه شرمساری نظام است، تعدیل گردد. طبیعتا به دلیل طمع کشورهای نفت خیز حاشیه خلیج فارس به جذب مهندسان ارشد ایرانی شاغل در بخش نفت و گاز، ایرادی نیست اگر کادر فنی و مهندسی وزارت نفت از پرداخت هماهنگ حقوق و دستمزدها مستثنا شوند. ایرادی هم نیست اگر کارکنان غیر صنعتی شاغل در مناطق گرمسیری و بد آب و هوا همچون همه کارکنان دولتی در بخش های مختلف حقوق مازادی داشته باشند، اما چرا و با چه منطقی فاز پرداختی در وزرات نفت از پایین ترین رده ها تا بالاترین مناصب و از تهران تا شهرستان ها، دارای چنین اختلاف فاحشی با کارمندان دیگر بخش ها است؟! 

البته برای این هماهنگی در پرداخت ها نیز چاره حقوقی هست؛ بی آنکه نیازی به کسر حقوق از کارکنان وزارت نفت باشد که قاعدتا با دیوار دیوان عدالت اداری مواجه می گردد؛ یا آنکه نیازی به افزایش حقوق دیگر کارکنان دولت باشد که انفجار تورمی را در پی خواهد داشت. بلکه تدبیر حقوقی و منطقی آن است که با طرح یا لایحه ای تک ماده ای، مالیات مضاعفی بر حقوق کارکنان وزارت نفت وضع گردد تا بلکه پس از سال ها واریز دلارهای نفتی در فیش حقوقی نفتی ها و ایجاد طبقه کارمندان نوکیسه، لااقل از این پس، همچون دیگر کارکنان دولت، دریافت متعارفی داشته باشند.