احمد قدیری

احمد قدیری

پرودگارم! توفیق ده جز برای تو ننویسم و جز تو ملاک و معیاری بر ارزش گذاری نگاشته هایم نداشته باشم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۱۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اوباما» ثبت شده است

وضعیت عبدالله وخیم بود و با اکسیژن از بینی نفس می‌کشید؛ اما اوباما را به ملاقت پذیرفت.

مدتی پنهان بود که خبر مرگش شایع شد.

سیسی و کری به ریاض رفتند اما اینبار امکان دیدار میسر نشد.

نامه اول رهبر انقلاب به جوانان غرب انتشار یافت و ناگهان مرگ عبدالله منتشر شد تا اثری از نامه نماند.

اینکه سلمان مرده را کسی جز بن‌سلمان و نزدیکانش نمیدانند.

اما این غیبت طولانی، گمانه‌زنی‌های داخل و خارج و بازداشت شاهزادگان، احتمال مرگ او را تقویت میکند.

اینبار اما مرگ سلمان یک تفاوت بزرگ با عبدالله دارد: جایگاه متزلزل بن‌سلمان، آتش زیر خاکستر دربار آل سعود و هر لحظه امکان سقوط.

آیا آمریکا از برجام خارج خواهد شد؟ پاسخ صرفا به یک مولفه بستگی دارد: «منفعت» آمریکا از خروج که حاصل جمع «هزینه» و «فایده» است.

با این توضیح برای رسیدن به پاسخ کافی است هزینه و فایده حضور و خروج آمریکا از برجام تبیین گردد.

هزینه های بالقوه: کاهش نسبی اعتبار آمریکا در جهان، ناامیدی ملت ایران از سازش و مذاکره با آمریکا و رویگردانی از جناح غرب گرا در انتخابات پیش روی مجلس و ریاست جمهوری، افزایش سقف غنی سازی در ایران و در نهایت دشوار شدن مذاکره با کره شمالی.

فواید بالقوه: مجبور کردن ایران به تجدید توافق و امتیازدهی بیشتر، مسدود سازی مسیر انتقال نفت و فشار بر اقتصاد و از همه مهمتر ایجاد شوک شدید روانی در بازار و سوق دادن جامعه به سوی آشوب های سراسری.

با این وصف باید گفت هزینه های خروج از برجام به خودی خود، آنقدر هست که تأثیر اساسی بر محاسبات آمریکا گذاشته و مانع خروج این کشور از برجام گردد، اما مسئله اینجاست که دولت و رئیس جمهوری بر سر کار است که به کرات ثابت کرده با هر لطمه ای که از ایالات متحده -در دوره اوباما و ترامپ- می خورد، فریادی بر سر جریان ارزشی می کشد! به عبارت دیگر تا وقتی اراده دولت این است که به هر قیمتی برجام و در واقع قمار خویش بر برجام را حفظ نماید، تقریبا تمام هزینه های بالقوه خروج از برجام نیز یا زایل می شود و یا به ضد خود بدل می گردد. آنچنان که غنی سازی با توجیه خطر حمله نظامی افزایش نمی یابد و در غیر این صورت نیز به دلیل مضمحل شدن بسترهای غنی سازی، با دشواری و کندی بسیاری همراه خواهد بود؛ به جای نشانه رفتن انگشت اتهام به سمت آمریکا، نظام و نهادهای نظامی مقصر جلوه داده خواهند شد و همین گفتمان داخلی، قضاوت جهانیان را نیز رقم خواهد زد.

بنابراین تنها راه حفظ لاشه کنونی و بی جسم و روح برجام، بالا بردن هزینه های خروج آمریکا از آن است که جز با تقویت بنیه اقتصادی و دفاعی و نیز تغییر رویه و رویکرد رئیس جمهور در مواجهه شجاعانه و صادقانه با کاشته خویش میسر نمی گردد. 

همه چیز بستگی به شخص آقای روحانی و اقدامات او دارد، حتی بیش از تصمیم ترامپ...

تدبیر و امید!

«دشوارترین بخش در لغو تحریم‌ها علیه برنامه اتمی ایران مربوط به تحریم‌های کنگره است. لغو این تحریم‌ها تصویب همزمان مجلس نمایندگان و نمایندگان مجلس سنا را لازم دارد که در اختلافات تندروهای جمهوری‌خواه با باراک اوباما، رئیس جمهور از حزب دموکرات، می‌تواند اجرای تعهد دولت آمریکا برای لغو تحریم‌های اتمی علیه ایران را بسیار دشوار کند. در صورت تصویب توافق جامع اتمی ایران و گروه ۱+۵، دولت آمریکا متعهد به لغو تحریم‌های دولتی می‌شود اما بر اساس قوانین این کشور، دولت اختیاری دربارهٔ تحریم‌های کنگره نخواهد داشت و صرفاً می‌تواند به مدت شش ماه اجرای آنها را به تأخیر بیندازد. این به معنای آن است که در صورت تغییر رئیس جمهور (فرض کنید رئیس جمهور بعدی آمریکا از حزب جمهوری‌خواه و وعده‌های انتخاباتی او ضرورتاً هماهنگ با تعهد دولت اوباما نباشد) تضمینی برای اجرای دقیق تعهدات دولت قبلی آمریکا بر مبنای توافق جامع اتمی با ایران وجود نخواهد داشت؛ مثلاً دولت بعدی می‌تواند ضرورتاً اجرای تحریم‌ها را هر شش ماه یک بار به تعویق نیندازد یا «قانون تحریم ایران» را که کنگره وضع کرده و دسامبر ۲۰۱۶ منقضی می‌شود دوباره تمدید کند. در حال حاضر یکی از موضوعات مورد مذاکره ایران و آمریکا حل و فصل این بخش از مشکلات است. نمایندگان دولت آمریکا معذورات قانونی خود را مطرح می‌کنند و نمایندگان دولت ایران می‌گویند این مشکل داخلی آمریکا است که دولت این کشور باید راه حل آن را پیدا کند».

شاید اگر تیم مذاکره کننده ایرانی، در حد همین دانشنامه آزاد از ماهیت تحریم ها اطلاع داشتند، اکنون وضع دیگری داشتیم!

فتنه ۸۸ و جنبش سبز را اوباما پدید آورد؛ ترامپ از آن حمایت کرد.

داعش را اوباما ایجاد کرد؛ ترامپ مقابله ایران با آن را محکوم کرد.

آتش جنگ یمن و عراق و سوریه با جواز اوباما مشتعل شد؛ ترامپ کمک دفاعی ایران به این کشورها را نکوهش کرد.

تحریم های فلج کننده را اوباما برقرار نمود؛ ترامپ آن را تشدید کرد.

بستر تحریم ویزایی را اوباما ایجاد و اعمال نمود؛ ترامپ حلقه آن را تنگ تر کرد.

برجام و راه های تعریف شده نقض و اختتام آن را اوباما تنظیم نمود؛ ترامپ از ظرفیت ایجاد شده بهره برداری کرد.

بعد می گویند اوباما خوب بود؛ ترامپ بد است!

ترامپ پایبندی ایران را به برجام تأیید نکرد، اما رأسا نیز از آن خارج نشد و اصطلاحا توپ را در زمین کنگره انداخت. اگرچه در منطق آقای روحانی، همین عدم خروج می تواند «تعظیم و تسلیم آمریکا در برابر ایران» تعبیر شود، اما حقیقت چیز دیگری است:

۱. در شرایطی که دولت های اوباما و ترامپ از یک سو و مجالس سنا و نمایندگان از سویی دیگر، بارها روح و متن برجام را نقض، و شرایط را برای پایان دادن به تعهدات یکجانبه فراهم کرده اند، اما ترامپ به وضوح وضعیتی ایجاد کرده که بانیان و حامیان توافق وین، تنفس جسد نیمه جان برجام را آرزو و حفظ آن را تمنا کنند.

۲. نتیجه حفظ برجام به هر قیمت که ترجمان عبارت شاذ «هر توافقی بهتر از عدم توافق است» می باشد، طبیعتا یکی از دو نامطلوب مذاکره مجدد تحت عنوان برجام موشکی و منطقه ای و یا امتیازدهی بی حد و اروپا و مشخصا فرانسه را رقم خواهد زد.

۳. ممکن است یک توافق از منظر ساختار حقوقی قوی باشد اما اتکا به آن از منظر سیاسی غلط، مانند توافق مرزی الجزایر میان ایران و عراق که با اراده صدام باطل اعلام و منجر به جنگ هشت ساله گشت. همچنین ممکن است یک توافق از منظر حقوقی ضعیف و فاقد توازن یا ضمانت اجرا باشد، مانند برجام در طول دوره اوباما که از نقاط ابهام و ایهام این توافق نهایت استفاده و سوء استفاده را نمود ولی در ظاهر به چارچوب آن پایبند بود.

۴. امشب اما با اعلام ترامپ مبنی بر خروج از برجام در صورت عدم تغییر بندهایی از آن، ثابت شد فارغ از ایرادات حقوقی در متن، این اشکال اساسی و سیاسی در فرامتن نیز وجود داشته که در اتکا به توافق با کدخدا، صنعت و توان هسته ای را به شکلی تزئینی و ویترینی درآوردیم و اکنون پس از هزینه های مالی و اعتباری بسیار، نهایتا می بایست آب رفته را به جوی بازگردانیم، فارغ از لطمات و خساراتی که جبران نخواهد شد.

اوباما: همه گزینه ها روی میز است.

ترامپ: برای امتیازگیری در مذاکرات من را دیوانه معرفی کنید.


ظریف: هر توافقی بهتر از عدم توافق است.

روحانی: برجام باید باشد تا مشکل آب خوردن و محیط زیست ما حل شود.

وقتی یک «خدعه» به صورت «فراگیر» مطرح می شود، قاعدتا چیزی جز یک «پروژه» نمی تواند باشد؛ همچنان که بعد از پیروزی اوباما پروژه‌ی «آمریکای خوب» کلید خورد و فجایعی را در حوزه‌ی تحریم ها و برجام به وجود آورد.

اکنون اما در مطالبی که به طور گسترده در بستر شبکه های اجتماعی تولید و منتشر می شود، برای خنثی سازی ذهنیت بسیار منفی ایجاد شده‌ی تمام ایرانیان نسبت به آمریکا در پی پیروزی ترامپ و اقدامات عریان و کینه توزانه‌ی وی، پروژه‌ی تطهیر آمریکا در دو محور پیش می رود:

1- به استناد توافق هسته ای اوباما و روحانی: «رئیس جمهور جدید آمریکا "استثنائا" بد است».

2- به استناد چند عکس و پیام تصویری: «مردم آمریکا خوب و دوستدار ایران و ایرانیان هستند».

در خصوص گزاره‌ی نخست و فشار بی سابقه ای که اوباما در حوزه‌ی تحریم ها آورد و کلاه گشادی که در پی آن و برای رفع پاره ای از همان تحریم ها در برجام بر سر ایران گذاشت، مطالب مستند بسیاری گفته شده و ضرورتی به تکرار نیست. اما در خصوص گزاره‌ی دوم، و زدودن توهم «ایرانی دوستی مردم آمریکا» همین بس که هیچ یک از نامزدهای ریاست جمهوری، سنا و نمایندگان در طول ادوار گذشته، مطلقا برآوردشان این نبوده که با حمایت از ایران و حتی ابراز محبت به ایرانیان، می توانند بر وزن سبد رأی خود اندکی بیفزایند و از همین روی هم بوده که همین منتخبانِ «مردم آمریکا» در دولت و کنگره، در دو سطح ملی و ایالتی، هیچگاه مشی ایران ستیزانه‌ی خود را تقلیل ندادند.

اخیرا محمد جواد فتحی، نماینده‌ی اصلاح طلب مجلس، مطلبی از ظریف نقل کرده و از قول او گفته «دولت آمریکا در زمان اوباما در بحبوحه تصویب قانون مذکور، به رئیس جمهور و دولت وقت ایران اعلام می کند که ایران باید هرچه سریع تر سپرده های خود را از بانک های مذکور خارج کند، در غیر این صورت ما پس از حکم دادگاه نمی توانیم اموال مصادره شده را به ایران برگردانیم، اما متأسفانه احمدی نژاد در پاسخ می گوید که آمریکایی ها هیچ غلطی نمی توانند بکنند». entekhab.ir/fa/news/321819


اگرچه به خودی خود این ادعا سطحی تر از آن است که نیاز به پاسخ داشته باشد، اما از آنجایی که دیدم چند سایت خبری اصلاح طلب آن را نشر داده اند، لازم دانستم نکاتی را جهت عبرت آموزی در مواجهه‌ی با چنین اخباری ذکر نمایم:  


1- این خبر و خط تخریبی چرا از سوی ظریف و دولت تاکنون علنی نشده بود؟ آن هم در شرایطی که کابینه‌ی روحانی ثابت کرده ید طولایی در تخریب رئیس جمهور سابق دارد.

2- به فرض صحت نقل قول این نماینده‌ی مجلس، چگونه می توان به قول ظریف اعتماد کرد درحالیکه با وجود 23 مرتبه تکرار لفظ «تعلیق» در برجام، رسما و علنا در صحن مجلس اعلام کرد «در هیچ جای برجام لفظ تعلیق نیامده»؛ و نیز اینکه با وجود وعده های مکرر در رفع همه‌ی تحریم ها پس از برجام، مدعی شد «به مردم وعده رفع تحریم آمریکا را نداده ایم»!

3- به فرض نادیده گرفتن نکات مذکور، در شرایطی که با تحریم بنزین، احمدی نژاد بلافاصله دستور تغییر کاربری برخی پالایشگاه ها را جهت رفع کاستی واردات داد و ایران را در تولید بنزین خودکفا کرد، چگونه می توان پذیرفت که نسبت به هشدار اوباما در بلوکه شدن اموال ایران بی تفاوت باشد.

4- اساسا با کدام منطق می توان پذیرفت اوبامایی که تمام تلاش و افتخارش در وضع تحریم های «فلج کننده» علیه ایران بود و همان را عامل پای میز مذاکره کشاندن ایران می داند، می آید به رئیس جمهور ایران می گوید که اموالتان را از دسترس ما خارج کنید!

5- و آخر آنکه مگر رؤسای جمهور  سابق آمریکا و ایران با هم دیدار یا تماسی داشته اند که این «نصیحت» بخواهد از دل آن بیرون آید؟

پیام های تبریک، تسلیت و مودت مسئولان دولت های دوست یا دشمن به ملت ها، در قالب «دیپلماسی عمومی» به جهت تولید «سرمایه اجتماعی» در کشور هدف قابل ارزیابی است. اینکه دولتمردان متخاصمی که از تهدید آشکار نظامی کشور هم ابایی نداشته اند، به یکباره ملت ایران را مورد خطاب قرار دهند و از مراودات عادی و آتی سخن به میان آورند، نشان از نقشه‌ی شومی دارد که قرار است در آینده ای نزدیک به کمک همین سرمایه های اجتماعی و پیاده نظام دشمن و با فریب اقشار حاکستری و به انفعال کشاندن آنان محقق گردد. همچنانکه اوباما از یک سو چند ماه قبل از انتخابات 88 پیام صلح و دوستی خود به ملت ایران را صادر کرد و از سوی دیگر نیز شدیدترین مواضع و اقدامات پیدا و پنهان را در فتنه‌ی برنامه ریزی شده‌ی 88 رقم زد.


مطالب مرتبط: 

1- تأملی بر رخدادهای مهم امنیتی در یکساله‌ی منتهی به انتخابات 96 ahmadghadiri.blog.ir/post/57

2- شیمون پرز: اصلاح طلبان بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران هستند، آنان به نمایندگی از اسرائیل با رژیم اسلامی ایران می‌جنگند t.me/GhadiriNetwork/757

1) ایالات متحده‌ی مکزیک با در اختیار داشتن 15.7 میلیارد بشکه ذخایر نفتی، نهمین دارنده‌ی بزرگ نفت جهان است که پس از کانادا، با صادرات روزانه 1.5 میلیون بشکه نفت به آمریکا، بیشترین نیاز نفتی این کشور را تامین می کند. (1) از این روی آمریکا درصدد است تا به موازات تلاش برای خصوصی سازی صنعت نفت مکزیک (سپردن آن به دست شرکت های چند ملیتی آمریکا) و حفظ و تشدید وابستگی این کشور به آمریکا (2)، ذخایر آن را نیز _که مهمترین منبع درآمد ارزی این کشور به شمار رفته و 40% بودجه سالیانه‌ی آن را تشکیل می دهد_ به عاملیت مافیای مخدر تصاحب نماید.


2) قاچاقچیان مواد مخدر که وجود آن برای دولت مکزیک، سال ها است به یک بحران دامنه دار تبدیل شده (3)، معظلات بزرگی را برای این کشور به وجود آورده است. از جمله اینکه به دلیل جنایت گسترده، اکنون مکزیک پیشتاز آدم ربایی در جهان است و در 6 سال اخیر حدود 9 هزار نفر قربانی اقدامات باندهای قاچاق مواد مخدر و تبهکاری شده اند. در واقع مکزیک به عنوان محل ترانزیت کوکائین، هروئین و ماری جوانا از کلمبیا به آمریکا _به عنوان بزرگ ترین مصرف کننده‌ی مواد مخدر جهان_ (4) با حمایت و هدایت کشور دارای منافع از این پدیده (آمریکا) خسارات زیادی را متحمل می شود. (5)


3) کشور آمریکایی و راست گرای کلمبیا که در جنوب آمریکای مرکزی و شمال آمریکای جنوبی واقع است، به اعتقاد بسیاری از صاحب نظران، اسرائیلِ آمریکای لاتین و عامل سیاست های آمریکا در منطقه می باشد. به طوری که آمریکا در پوشش کلمبیا، مناطق مرزی اکوادور را با هواپیما چندین بار بمباران کرد؛ و به ونزوئلا خرابکار اعزام می نماید و از این طریق به تضعیف دو کشور چپ گرا و ضد آمریکایی منطقه پرداخته و از همین این رو است که اکنون نیروهای نظامی ونزوئلا و کلمبیا در دو سوی مرزهای شان صف آرایی کرده اند (6). حال این سؤال وجود دارد که آیا آمریکا هدایتی بر تولید بیش از 6000 تن کوکایین در سال، در 99 هزار هکتار زمین زیر کشت گیاه کوکا (مورد نیاز برای تولید کوکائین) در کلمبیا نداشته یا همان نقشی را به عهده دارد که پس از حمله و حضور در افغانستان تاکنون ایفا کرده؟ نقشی که سبب شد از زمان ورود نظامیان آمریکایی در سال 2001 تا کنون، تولید مواد مخدر در آن کشور 33 برابر شود.