احمد قدیری

احمد قدیری

پرودگارم! توفیق ده جز برای تو ننویسم و جز تو ملاک و معیاری بر ارزش گذاری نگاشته هایم نداشته باشم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رئیسی» ثبت شده است


خلاصه‌ای از گفتگوی مهم مرحوم احمد قدیریان، از نزدیکان شهید لاجوردی و معاون دادستان تهران، در مورد شبکه نفوذ و چگونگی دستور امام بر مختومه شدن پرونده انفجار نخست وزیری:

قرار شد فردای آن روز [تشخیص اجساد شهیدان رجایی و باهنر] برای تشییع جنازه آماده شوند.
از این مقطع نقش سازمان مجاهدین انقلاب پررنگ شد. آنها بودند که اعلام کردند کشمیری [عامل انفجار، عضو سازمان مجاهدین خلق و جانشین خسرو تهرانی در شورای امنیت ملی] شهید و کشته شده است و برای او جنازه درست کرده بودند.
روزی که پرونده آقای بهزاد نبوی [متهم به همدستی با مسعود کشمیری و عضو مرکزیت سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی] آماده و حکم جلب برای دستگیری ایشان صادر شد، آقای خوئینی‌ها دادستان کل بود. امام اصلاً آقای خوئینی‌ها را نمی‌شناختند. امام فرمودند: «من ایشان را نمی‌شناسم، ولی افرادی که مورد اعتماد من هستند به من گفتند، لذا من ایشان را به عنوان دادستان انقلاب معرفی می‌کنم».
آقای منتظری و بعضی از دیگر مسئولین نظام [وی را به امام معرفی کرده بودند]. آقای خوئینی‌ها متوجه شد که می‌خواهند آقای بهزاد نبوی را بگیرند. آن زمان [جانشین] دادستان [تهران] آقای رئیسی بودند. بنده هم معاون اجرایی بودم. آقای بهزاد نبوی شبی که قرار بود دستگیر شود به منزل آقای خوئینی‌ها رفت. آن شب منزل ایشان قرار گذاشتند.
نظر آقای خوئینی‌ها این بود که پرونده باید بسته شود. بچه‌ها [قضات دادستانی تهران] زیر بار نمی‌رفتند و گفتند: «برای یکی از این افراد [بهزاد نبوی، وزیر مشاور کابینه باهنر در زمان انفجار و وزیر صنایع سنگین کابینه موسوی در زمان رسیدگی قضایی] کیفرخواست صادر شده است. این پرونده نمی‌تواند بسته شود». وقتی پرونده‌ای کیفرخواست صادر می‌شود یعنی طرف متهم است. در واقع کار آن فرد تمام بود.
وقتی دیدند از این مسیر نشد، آنها برنامه‌ریزی بسیار پیچیده‌ای کردند. با بیت امام، مرحوم حاج احمدآقا تماس گرفتند. آنچه عرض می‌کنم نقل قول از آقایانی است که در صحنه بودند. از حاج احمدآقا خواستند که راجع به این پرونده با امام دیداری کنند. امام می‌فرمایند بیایند. فردا یا پس فردای آن روز قرار می‌گذارند تا با حضور حضرت آیت‌الله موسوی اردبیلی و دعوت از آقای رئیسی خدمت امام بروند. بنابراین آقای خوئینی‌ها، آقای موسوی اردبیلی و حاج احمدآقا و آقای رئیسی در آن جلسه بودند.
آن روزها آقای میرحسین نخست‌وزیر و آقای بهزاد نبوی هم وزیر صنایع سنگین و از نزدیک‌ترین افراد به نخست‌وزیر بود. قبل از این جلسه بهزاد نبوی به حاج احمدآقا گفته بود: «هر موقع دولت می‌خواهد کاری کند بلافاصله علم شنگه‌ای درست و مردم را دستگیر می‌کنند و کشور را به شورش و اغتشاش می‌کشانند. الآن تعدادی دستگیرند» و با توجه به شرایط جنگ مقداری فضاسازی کرده بود، گویا این موضوع خدمت حضرت امام منعکس شد.
 وقتی امام نشستند، فرمودند: «آقای موسوی اردبیلی! قضایا چیست؟ برنامه چیست؟» آقای موسوی اردبیلی توضیح داد که پرونده و اعترافاتی است. بلافاصله آقای خوئینی‌ها وارد صحبت شد و گفت: «نه آقا! من پرونده را دیدم. چیزی نبوده است».
سپس آقای رئیسی دخالت کردند. آقای رئیسی عرض کردند: «حضرت امام! پرونده‌ای است. افراد اعتراف کردند. الان متهمی است که برایش کیفرخواستی صادر شده است». بعد امام دستور فرمودند که فعلاً این پرونده مسکوت بماند یا به روایتی مختومه شود. مجدداً آقای رئیسی خدمت حضرت امام عرض کردند: «حضرت امام! برای این پرونده کیفرخواست صادر شده است». امام فرمودند پرونده را مسکوت بگذارید یا مختومه کنید. لذا در آنجا پرونده بسته شد.
این موضوع را آقای رئیسی برایم نقل کرد.

 

پی‌نوشت‌ها:

۱. انفجار دفتر نخست وزیری در ۸ شهریور ۱۳۶۰، مهم‌ترین پرونده امنیتی انقلاب است که علی‌رغم روشن بودن ابعاد آن، به دلیل شرایط ویژه کشور (جنگ خارجی و درگیری‌های امنیتی و سیاسی داخلی) از جانب امام مختومه اعلام شد و دیگر پیگیری نشد.

۲. همزمان با پیشرفت تحقیقات، طراحان انفجار نیز برای نجات «شبکه» دو برنامه را به موازات هم پیش بردند، یکی قتل‌های زنجیره‌ای مسؤلان پرونده (شهیدان قدوسی، ربانی املشی و لاجوردی) و دیگری فشار بر امام و ایجاد حاشیه امن برای متهمان، که نخستین نمود بارز آن حمایت علنی هاشمی، به عنوان رئیس مجلس و فرمانده جنگ، از نبوی بود و نمود دیگر، نامه ۶۰ تن از مسؤلان ارشد کشور از جمله ۱۰ وزیر کابینه موسوی به امام و درخواست ختم رسیدگی، که ایشان را ناچار به توقف پیگیری پرونده نمود.

۳. متن کامل مصاحبه احمد قدیریان:
revolution.pchi.ir/show.php?page=contents&id=12867

۴. متن نامه به امام و اسامی امضا کنندگان:
khabaronline.ir/news/170413/

۵. مستند «پرونده ناتمام» در همین رابطه:
cinemamarket.ir/p/18c

۶. اطلاعات بیشتر:
yon.ir/SByCj

۷. توضیحات داخل کروشه از اینجانب است.

رأی حرام

وقتی می گوییم کسب فلان کاسب حرام است، قطعنا منظور آن نیست پول هایی که مردم صرف خرید اجناس معیوب و تقلبی او کرده اند حرام بوده، بلکه مقصود این است که آن کاسب نامحترم، با کلاهبرداری و تدلیس، کالایی را قالب کرده و مالی را به طور حرام اخذ نموده است.

اگر هم عده ای بر همان تعبیر غلط اصرار دارند، خوب است لااقل به افاضات شیخ حسن روحانی و استعمال همان واژه در ۲۶ اردیبهشت نیم نگاهی داشته باشند!

دولت کریمه

الطاف خفیه الهی یعنی خدا امیدت را از همه جا قطع می کند تا به جای آنکه چهار سال دل به دولت کار و کرامت ببندی، تنها برای ظهور صاحب دولت کریمه(عج) از عمق وجود دعا کنی، وقتی به حال کنونی خود نگاه می کنم، حاصلی جز این نمی یابم.

درد ما جز به ظهور تو مداوا نشود...

اختلاف بسیار آراء روحانی و رئیسی نشان داد، در هر حال به مدد جنگ هراسی، رقیب هراسی و اتهام زنی های بسیار، روحانی رئیس جمهور می شد، اما چنین حجم بی سابقه ای از تخلف و حیله گری در روز انتخابات، تنها بر بدنامی او افزود.

دوباره ایران، دوباره فریدون...

۱. اینکه می گوییم در نظام انتخاباتی ایران تقلب عملا در نتایج نهایی موثر نیست، به دلیل نظارت چندگانه بر آراء و مطابق اصل تضاد منافع است، به نحوی که علاوه بر نمایندگان شورای نگهبان و وزارت کشور، نماینده نامزدها و معتمدان محلی نیز بر شمارش آراء نظارت، و تقلب های احتمالی را کشف و اعلام می نمایند و طبق روال همیشگی، صندوقی که تعدادی از آراء آن آلوده به تقلب باشد، باطل اعلام می گردد. همچنان که امروز شورای نگهبان گزارشات عدیده ای از تخلف های فاحش دریافت و ثبت نمود و خبرها حاکی از دستگیری چند ده نفر در کشور به دلیل جرایم انتخاباتی است.

۲. در سال ۸۸ تمام نظرسنجی های معتبر داخلی و خارجی، پیروزی احمدی نژاد بر موسوی را با اختلاف بسیار گواهی می کردند. با این حال موسوی پیش از پایان رأی گیری خود را پیروز انتخابات با «اختلاف آراء بسیار زیاد» اعلام کرد و در اثبات دروغ بزرگ خود با وجود تمهیداتی چون بازشماری تصادفی ۱۰ درصد آراء و تمدید ۵ روزه مهلت اعتراض، تنها به نظریه داماد لرستان اکتفا نمود!

۳. اکنون اما شاهد بودیم دولت، قم و مشهد، جنوب تهران و نیز مناطق محروم کشور را در بحران کمبود تعرفه نگه داشت، درحالیکه در نقاط و مناطقی که آراء روحانی بیشتر برآورد می شد، تعرفه زیاد هم آمد. تخلف ها و تقلب های مستندی چون تعرفه های غیر ممهور به مهر انتخابات و تبلیغ میدانی روحانی در مراکز رأی گیری، درشت تر نگاشتن نام حسن روحانی در برگه های اعلام اسامی کاندیداها در حوزه های انتخاباتی، عدم نگارش و قراردادن شهرت «رئیسی» برای سید ابراهیم رئیس الساداتی و بسیاری موارد ریز و درشت دیگر، همه و همه نشان از تقلای بقای رئیس جمهوری است که رسیدگی قضایی به پرونده های سنگین مالی و امنیتی را پیش روی خود دارد و می داند پایان ریاست جمهوری اش، آغاز محاکمه خود، خانواده و اطرافیانش خواهد بود.

۴. طبیعتا در این فضا، اگر روحانی به مدد شهرآشوب انتخابات امروز، پیروز اعلام شود، شورای نگهبان در پی عمل به وظیفه اش، متهم به دخالت در انتخابات و تغییر نتایج خواهد شد که خود، زمینه صدور فرمان آشوب توسط روحانی را فراهم می کند.

اگر هم با وجود این حجم بی سابقه از تخلف و تقلب دولت، به دلیل اختلاف بالای آراء رئیسی، ایشان رئیس جمهور گردد، آن وقت خود دولت برای ابطال صندوق های رأی به بهانه آلوده بودن به تقلب خویش، دست به کار می شود و با هرگونه مقاومت شورای نگهبان، این نظام است که متهم به تقلب خواهد شد، موضوعی که از چندی پیش از سوی رسانه های ضد انقلاب حامی روحانی با کلید واژه پرتکرار «مهندسی انتخابات» به وفور پمپاژ و القاء می گردید!

۵. نهایتا آنکه از مفسدانی که چهار سال به صندوق بیت المال دستبرد زدند، یک شب دست بردن در صندوق آراء هیچ دور از انتظار نبود.

باید دید آن «عامل»، پس از به ورشکستگی کشاندن نظام اقتصادی کشور و تعطیلی صنعت هسته ای، آخرین مأموریت خود را در به آشوب کشاندن کشور با موفقیت به پایان می برد یا خیر.


ارجاعات:

۱. چرا فتنه بزرگتری در راه است؟ t.me/GhadiriNetwork/979

۲. ایران در بحران، روایت چهار سال غارت t.me/GhadiriNetwork/1055

۳. بررسی جامع انتخابات ۸۸ یکبار برای همیشه t.me/GhadiriNetwork/880

تتلو کُشون!

1- وقتی امام حسین(ع) خیانت معاویه در نقض معاهده صلح با امام حسن(ع) مبنی بر عدم انتخاب یزید به خلافت و مفاسد او را مطرح کرد، معاویه بی درنگ پاسخ داد: اما پسر عمویت بد گویی تو را نمی کند!

حربه معاویه کیش و مات حضرت بود به خیال خودش. عدم تبیین را به مثابه تأیید ضمنی و تبیین را به مثابه بدگویی و غیبت بر شمرد!

2- روحانی در اظهاراتی سخیف در همدان مردم را از اعدام و دیوار ترساند و ستادش عدم حضور یک خواننده در برنامه مشهد را به رقیب نسبت داد. در اینجا سکوت یعنی پذیرش، تکذیب و پاسخ شفاهی هم محلی از اعراب ندارد و برای کسی قانع کننده نیست، دیدار چند دقیقه ای امیر تتلو با ابراهیم رئیسی اما می توانست پایانی بر خدعه رقیب هراسی باشد و برای عقلا هم البته بود، اما ناگهان فاز عملیات روانی تغییر کرد و این دیدار شد نمادی از ریا، فریب کاری و نشانه‌ی خالی بودن دست!

3- دیشب در تبلیغات میدانی خیابان های تهران خطاب به جماعت «شاد» که غایت استدلال شان در رای به روحانی «تتلو بغبغو» بود، با طعنه و کنایه می گفتم «کسانی که آویزان گوگوش و شجریان و گروه سوسن خانم هستند چطور حمایت تتلو را به سخره می گیرند؟»، «حمایت تتلو از رئیسی کجا و حمایت نتانیاهو از جنبش سبز کجا؟» و خطاب به مردم اضافه می کردم «این نفاق درس آموز را فراموش نکنید، کسانی که رقیب را به اعدام متهم می کردند و از هنر و هنرمند ستیزی رئیسی می گفتند، امروز تتلو را به جرم یک عکس با کاندیدای محبوبش ترور می کنند»! بله، دیدار تتلو با رئیسی نقاب از چهره نفاق افکند، از چهره کسانی که همه مفسدان را در حمایت از خود به خط کرده اند و چهار سال با کنسرت سر مردم را گرم و حواس شان را از کرسنت ها پرت کرده بودند! گوش شنوا البته کم بود، اگر نگویم نبود. جوانان فقط برای تشویق تیم خود به میدان آمده بودند و شعار و شعری ورد زبان شان بود که گفته می شد «کار مملکت با آن درست نمی شود»! خلاصه آنکه دیشب برای اولین بار به صورت رایگان به استادیوم رفتم و منطق تشویق تیم خود تحت هر شرایطی را به تماشا نشستم! هواداران روحانی با تتلو کُشی برای روحانی رای جمع می کردند و جبهه انقلاب هم با تشریح بحران اقتصادی و بیان مفاسد مالی با زبان آمار و ارقام، از لزوم تغییر سخن می گفتند.

4- شب آخر تبلیغات هرچه بود گذشت، خدا کند هواداران تیم سبز و بنفش، پس از انتخابات نیز شاد بمانند، خسته شدیم از شادی به وقت برد و آشوب به وقت باخت این جماعت!

و العاقبة للمتقین...

پیروزی، پیش از پیروزی

.

جبهه انقلاب قبل از آنکه در انتخابات پیروز شود که به گمان اینجانب می شود، نتیجه را برده است. فضای سیاسی پیش از انتخابات ۹۶ با ۹۲ را مقایسه کنید:

سال ۹۲: تفرقه و تشتت در میان اصولگرایان موج می زند، ولایتی ساز روحانی را کوک می کند، محسن رضایی ساز خود را می زند و میان هواداران جلیلی و قالیباف در فضای سیاسی و رسانه ای زد و خورد وجود دارد. روحانی شعار رفع تحریم و رابطه با آمریکا را محور تبلیغاتی خود قرار داده و نهایت استفاده را از تفرقه اصولگرایان می برد. استفاده از یکی دو عبارت و کلید واژه در مناظره نیز کمک شایانی به برتری او کرده است.

سال ۹۶: دست دولت لیبرال نه تنها از ارائه کارنامه خالی است که حتی واژگانی هم برای خرج کردن نمانده، نهایت خلاقیت این بود که گازانبر به لوله تبدیل شد، جناح لیبرال با کلکسیونی از ناکارآمدی وضعیت معیشت مردم را به آستانه بحران رسانده است، آمریکا نه در شعار، بلکه اینبار در عمل ودر قامت شیطانی بزرگ و بدعهد نزد ملت، نقاب از چهره افکنده، جلیلی پیش از تبلیغات و قالیباف در حین مبارزات به نفع سید ابراهیم رئیسی کنار رفته اند و ائتلافی بی سابقه در سه سطح نامزدها، ستادها و هواداران، میان نیروهای ارزشی پدید آمده است. نخبگان از ستاد به صف پیوسته و در کف خیابان سوالات و شبهات مردم را پاسخ می دهند. خلاصه آنکه پس از ۳۹ سال، دوباره وضعیتی شبیه انقلاب ۵۷ را تجربه می کنیم، انقلابی که پیش از پیروزی، پیروز شده بود.

نظرات و مناظرات

نظرات برخط اینجانب در خصوص مناظرات سه گانه انتخاباتی


مناظره اول:


در هر انتخابات ریاست جمهوری، ناگزیر یک #ولایتی داریم که رسالتش کمک به پیروزی جناح لیبرال است.

 ۸۸ محسن رضایی، ۹۲ ولایتی و اکنون در ۹۶ هم علی عسکری!


گل اول را روحانی قبل از مناظره زد: آخر از همه آمد تا همه به احترامش بلند شوند.


در مناظره اول، دو نفر دخل روحانی را آوردند:

قالیباف که طشت رسوایی روحانی را انداخت و جهانگیری که روحانی را عملا به کاندیدای پوششی خود بدل کرد.


قالیباف امروز نه یکبار، که ده بار انتقام مناظره ۹۲ را از روحانی گرفت.


برآوردها از واکنش افکار عمومی به مناظره اول نشان می دهد:

۱. جهانگیری بخشی از آراء روحانی را به سود خود مصادره کرد.

۲. قالیباف با ظاهر شدن در کسوت جنجالی ترین کاندیدا، اولا افکار عمومی را شیفته صحبت های چالشی خود نمود و به این طریق بر مخاطبان دیگر برنامه های زنده و ضبطی خود خواهد افزود، ثانیا با قراردادن خود در برابر دوگانه روحانی_جهانگیری، خود را به عنوان بدیل اصلی دولت کنونی و قطب مخالف آن مطرح نمود، ثالثا نظر مثبت بخشی از حامیان رئیسی را نیز متوجه خود کرد.

۳. رئیسی اما در کسوت حامی بی چون و چرای مستضعفین ظاهر شد، و با زبان آمار و لحنی ملایم، اولا بیشترین توفیق را در جلب آراء خاکستری داشت و ثانیا موج تهمت و تخریب ضد انقلاب را نیز تا حدود زیادی خنثی کرد. بنابراین در زد و خورد قالیباف با روحانی_جهانگیری، این رئیسی بود که خواسته یا ناخواسته در کسوت کاندیدای فراجناحی و معتدل قرار گرفت.

۴. نتیجه آنکه در مناظره اخیر، بر سبد آراء آقایان رئیسی، قالیباف و جهانگیری افزوده، و از سبد رأی روحانی کاسته شد.


مناظره دوم:


۱. حرکت شبهه برانگیز حیدری، مجری میتینگ انتخاباتی روحانی، شاید چالشی ترین موضوع مناظره بود.

۲. هاشمی طبا همچنان در اوت سیر می کرد و البته ناخواسته با طرح موضوع کرسنت، گل به خودی زد.

۳. میرسلیم خوش درخشید و نقدهای جانانه ای نسبت به دولت و شخص روحانی مطرح کرد.

۴. قالیباف طبق معمول طوفانی ظاهر شد اما در ادامه آنچه بیشتر به چشم می آمد میرسلیم بود.

۵. رئیسی چالشی تر از قبل صحبت کرد و همچنان مرد متانت و منطق بود.

۶. جهانگیری با متن خوانی البته پر ایراد و با تپق های بسیار خود، بیش از پیش بر هویت پوششی خویش تاکید کرد، گل به خودی اساسی نیز جایی بود که برای دختر وزیر مظلوم نمایی نمود.

۷. روحانی اما در مجموع متوسط ظاهر شد، انشای خوبی خواند و انتقادات بسیاری نیز شنید. هنگام شنیدن انتقاد یادش داده بودند که پوزخند استهزائی بزند و در پایان نیز با ژست پیروزی از استودیو خارج شود. 

جالب آنکه به قاعده «الغریق یتشبث بکل حشیش» بار دیگر نشان داد برای بقاء حاضر است به هر خدعه و حیله ای متوسل شود، از طرح مسئله تفرقه انگیز اهل سنت تا بحث مقصر نمایی توان موشکی و دفاعی، در توجیه ناکارآمدی برجام که البته اشاره غیر مستقیمی به موضوع اسرائیل نیز بود.

خدا رحم کند به ملتی که در هر دو صورت برد و باخت رئیس جمهورش، فتنه ای پیش رو دارد.


 مناظره سوم:


گویا حسن روحانی دریافته اظهارات تندش در همدان بازخورد منفی زیادی داشته، داد و فریاد را به جهانگیری با تاریخ مصرف مشخص سپردند تا روحانی فرصت داشته باشد با لحن آرام، وجهه خود را ترمیم کند.


حملات جهانگیری، با ضد حمله های قالیباف و رئیسی تاکنون به ضرر خودشان تمام شد. یکی زدند، دو تا خوردند.

انکار دریافت پاداش نجومی توسط جهانگیری خطای استراتژیکش بود خصوصا که آن را شاخص صحت سنجی سخنان قالیباف قرار داد. مناظره سوم، آخرین عرصه رویارویی کاندیداها هست، درست، اما امروز فردایی هم دارد. اسناد دریافت پاداش های نجومی جهانگیری و برادرش و سند دریافت ملک نجومی به ثمن بخس همین الان فضای مجازی را پر کرده است.


به آقایان روحانی و جناب پوششی یاد داده اند، با ربط و بی ربط پوزخند بزنند. گویی ابتدا لبخندی بودند که به مرور رشد کردند و دست و پا درآوردند!


فساد فساد است، املاک نجومی در شهرداری توجیه ندارد، اما طرحش توسط جهانگیری و روحانی حتما تعجب دارد!


جهانگیری پوششی روحانی است و هاشمی طبا هم پوششی جهانگیری، بیچاره هاشمی طبا، برای خودش وزیر بود روزی!


درحالیکه روحانی با برنامه قبلی جهانگیری را وارد گود کرده و هاشمی طبا را در هماهنگی بعدی به خدمت گرفته، اما به برکت #جمنا امثال ضرغامی از ورود به انتخابات و بیان واقعیات منع شدند. رئیسی هیچ گاه وارد جمنا نشد، جلیلی هیچگاه سازوکارش را نپذیرفت، میرسلیم هم گفت که کاری به کارشان ندارد، دیگر گزینه ها هم تایید صلاحیت نشدند. یک جمنا ماند و یک قالیباف که با جمنا یا بی آن به صحنه می آمد.

جمنا با آن همه سروصدا تا زمان ثبت نام ها آمد، اما الان سر در گریبان سکوت دارد. اینکه الان آن صف طویل نامزدها چه می کنند را نمی دانم. کاش فعال تر شوند و اگر هستند رسانه ای تر شوند.

حیله همیشگی روحانی که در این مناظره نیز به کار برد، اتهام زنی توأم با مبهم گویی است، آنچنان که مردم متوجه نشوند که چه می گوید تا پاسخ را با اتهام تطبیق دهند. به عکس دیگر نامزدها که مفاسد دولت را دقیق و با ذکر اعداد و ارقام فریاد می زنند.


روحانی بعد از چند ساعت پوزخند مصنوعی، بی ادبانه و مزورانه، در آخرین فرصت سخن، رسما قات زد!

ادبیات سخیف و #لوله_ای که نسخه ۹۶ و تکراری همان #گازانبر ۹۲ بود، نشان داد دولت برای بقا، برگی جز بازی با واژه ها ندارد.


نظرسنجی ها نشان خواهد داد، فارغ از سرریز آراء خاکستری به سبد آقایان رئیسی، قالیباف و میرسلیم، بخشی از حامیان روحانی نیز در آخرین مناظره از او بریدند. اگر اتفاق خاصی تا روز انتخابات نیفتد، روحانی با رتبه اول یا دوم به دور دوم خواهد رفت.


تفاوت بارز در رویکرد آقایان رئیسی و قالیباف در این بود که رئیسی دولت را نقد می کرد و قالیباف رئیس دولت و معاون اول او را.

تفاوت بارز در رویکرد روحانی و جهانگیری در مناظره سوم هم این بود که جهانگیری در مقام حمله کننده، رقبا را نقد می کرد و روحانی از عملکرد دولتش دفاع می کرد.

میرسلیم و هاشمی طبا هم رویکردی بینابینی داشتند.