احمد قدیری

احمد قدیری

پرودگارم! توفیق ده جز برای تو ننویسم و جز تو ملاک و معیاری بر ارزش گذاری نگاشته هایم نداشته باشم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۱۲۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آمریکا» ثبت شده است

نشریه آمریکایی نشنال اینترست مقاله‌ای با عنوان «بایدن چگونه می‌تواند کنار مردم ایران بایستد» به قلم دو تن از اعضای بنیاد دفاع از دموکراسی (FDD) منتشر کرده که در آن ضمن تشریح سابقه و ماهیت آشوب‌های تحمیل شده بر ایران از ۲۰۰۹ (۱۳۸۸) تاکنون، اثر مستقیم ناآرامی‌های کنونی کشور را بر وضعیت خاورمیانه ذکر می‌کند:

«موفقیت جنبش اعتراضی ایران یا حتی فرسایش قدرت جمهوری اسلامی می‌تواند پیامدهای عمیقی برای ثبات در خاورمیانه داشته باشد و در صورت حمایت صحیح و دقیق، به نفع استراتژیک آمریکا باشد. گذشته از این، جمهوری اسلامی هرگز از پنهان کردن دشمنی خود با آمریکا -که آن را «شیطان بزرگ» می‌نامد- و تمایل خود برای ناکام گذاشتن سیاست ایالات متحده ابایی نداشته است. این امر به ویژه در زمینه مبارزه با تروریسم، با توجه به حمایت مادی ایران از نیروهای نیابتی تروریست -که توسط تهران به عنوان «محور مقاومت» نامیده می‌شود -در مکان‌هایی مانند عراق، سوریه، لبنان، یمن و غزه و همچنین از طریق الگوی مرتبط فزاینده رقابت میان قدرت‌های بزرگ صادق است؛ جایی که تهران مشغول تقویت روابط اقتصادی و نظامی با چین و روسیه است».

با گذر از مقدمه، مقاله در ۹ بند، پیشنهاداتی را به دولت بایدن برای به زانو در آوردن جمهوری اسلامی ایران ارائه نموده که خلاصه آن چنین است:

۱. خروج از مذاکرات هسته‌ای
۲. حذف کرسی ایران از سازمان‌های بین‌المللی
۳. تحریم افراد و نهادها و استارت‌آپ‌های مرتبط با دولت ایران
۴. ممنوعیت صدور روادید عمومی برای همه افراد تحریمی در تمامی اجلاس‌های بین‌المللی توسط آمریکا و متحدانش 
۵. به خدمت گرفتن قدرت رسانه‌ای ایالات متحده و متحدانش و همزمان، انتشار مجموعه نامه‌ها، قطعنامه‌ها، توییت‌ها و بیانیه‌ها از جانب کنگره آمریکا
۶. فعال‌سازی اینترنت ماهواره‌ای
۷. تمرکز بیشتر بر منافذ صادراتی نفت و پتروشیمی ایران و ردیابی محموله‌ها و مصادره آن
۸. حمله سایبری به سیستم‌های فرماندهی و کنترل تهران از خارج
۹. انتشار اسامی و مشخصات نیروهای امنیتی

مهمتر از همه اما بند ۱۰ (پایانی) این مقاله است که همچون مقدمه، پرده از تلاش برای بازیابی طرح خاورمیانه بزرگ برمی‌دارد:

«علیرغم ناآرامی‌های داخلی، تهران چشم خود را از جنگ‌های نیابتی خاورمیانه برنداشته است... با گذشت زمان، این می‌تواند به ایجاد یا گسترش شکاف‌ها در میان نهادهای امنیتی کمک کند، زیرا ممکن است مجبور شوند در مورد اولویت‌ها بحث کنند و باید تخصیص مجدد بودجه، زمان، توجه سیاسی و سایر منابع را در نظر بگیرند. در نهایت، تحمیل هزینه داخلی و خارجی مستمر به جمهوری اسلامی می‌تواند تصویر شکست ناپذیری را که با دقت در بین دشمنان و متحدان ایجاد کرده است، در هم بشکند».

nationalinterest.org/blog/middle-east-watch/how-biden-can-stand-iranian-people-205189

عبرتی برای ابد

‏۱/ پس از تیراندازی اخیر آمریکا که به مرگ ۱۹ دانش‌آموز و ۲ معلم انجامید، فرناز فصیحی، خبرنگار نیویورک‌تایمز، نوشت: پیش از آمدن به آمریکا همه کسانی که می‌شناختم آرزو داشتند به اینجا مهاجرت کنند اما اکنون همه کسانی که می‌شناسم آرزو دارند بتوانند فرزندشان را خارج از آمریکا بزرگ کنند.

‏۲/ گرچه آمریکایی‌های بسیاری بر صحت گفته فرناز فصیحی صحه گذاشته‌اند اما همین انعکاس وضعیت روانی جامعه آمریکا کافی بود تا لشکر فیک‌های منافقین و عناصر ضدایرانی، او را نیز به باد فحاشی بگیرند تا جایی که نیویورک‌تایمز حمایت خود از خبرنگارش را اعلام و حملات ترول‌ها به وی را محکوم کرد.

‏۳/ دقت کنید که خبرنگار نیویورک‌تایمز، مستقیم یا غیرمستقیم کلامی در دفاع از ایران نگفت و فقط به عنوان یک خبرنگار آمریکایی به واقعیتی اشاره کرد که با پروژه نرمال‌نمایی غرب و آمریکا، و به تبع آن سیاه‌نمایی وضع ایران منافات داشت و همین موضوع وی را نیز مستحق حملات هماهنگ نمود!

‏۴/ این را مقایسه کنید با مظلومیت جامعه و افکارعمومی بی‌دفاع ایران که از مجرای طیف وسیعی از شبه‌رسانه‌های خبری و هنری، هر ثانیه زیر شلاق شایعه، تهمت، پرخاش، فحاشی و سیاه‌نمایی سازماندهی شده اکانت‌های فیک سازمان منافقین و دیگر عناصر ضدانقلاب قرار دارد بی‌آنکه کسی آن را محکوم نماید!

سناریوی تکراری

در سال ۹۵ اندکی پس از آغاز نهضت چاقو که در فلسطین علیه صهیونیست‌ها در سرزمین‌های اشغالی راه افتاد و مورد تقدیر سیدحسن نصرالله نیز واقع شد، شاهد چند حمله با چاقو به شهروندان اروپایی از جانب عناصر منتسب به داعش بودیم.
آن زمان نوشتم که این ترتُب زمانی، هدفمند و برای سرایت معضل به اروپا و متوقف کردن نهضت چاقو در فلسطین به‌واسطه همذات‌پنداری افکارعمومی غرب با صهیونیست‌ها است.
اکنون که خبر تیراندازی به شهروندان در متروی نیویورک مخابره شده است، چیزی غیر از تکرار همان سناریو را متصور نیستم، جز آنکه به‌جای اروپا اینبار افکارعمومی آمریکا و به تبع آن سیاستمداران آن هدف غیرمستقیم این تیراندازی مشکوک هستند.
۱۴۰۱/۱/۲۳

نتایج نشست

پمپئو، وزیر خارجه ترامپ گفته است «آمریکا برای راضی کردن کشور‌های منطقه به عادی سازی روابط خود با اسرائیل و ایجاد اعتماد در توافق آبراهام، قاسم سلیمانی را ترور کرد».
این توافق ۹ ماه پیش از ترور سردار سلیمانی در ۱۵ سپتامبر ۲۰۲۰ در کاخ سفید با حضور رییس جمهور آمریکا، نخست وزیر اسرائیل و وزرای خارجه امارات و بحرین به امضا رسید.
اهمیت گفته پمپئو در این است که اخیرا نیز شاهد گردهمایی وزرای خارجه آمریکا، اسرائیل، بحرین، امارات، مصر و مراکش در صحرای نقب در سرزمین‌های اشغالی و با موضوع ایران بودیم که همانطور که پیشتر نوشتم خروجی آن را در اقدامات ایذائی و التهاب‌آفرینی در کشور خواهیم دید.
۱۴۰۱/۱/۱۹

پاکستان و چند نشان

به فاصله کوتاهی پس از اعلام عمران خان به دریافت نامه تهدید از جانب آمریکا، رسانه‌های پاکستانی خبر از خنثی شدن طرح ترور نخست وزیر پاکستان داده‌اند.
آمریکا از تنش آفرینی در پاکستان به دلیل تدوام مراوده سیاسی اقتصادی عمران خان و پوتین چند هدف راهبردی را دنبال می‌کند:
انزوای سیاسی اقتصادی روسیه،
لطمه به موقعیت چین،
روی کارآوردن دولت رادیکال و وابسته در پاکستان در فرض جایگزینی دولت مقتدر،
و ناامن شدن مرزهای شرقی ایران و نیز تقویت داعش در افغانستان و درنتیجه سونامی مهاجرت از افغانستان و پاکستان به ایران در فرض انسداد سیاسی و بحران اجتماعی در پاکستان.
جالب آنکه از اوایل سال ۲۰۰۹ پنتاگون در گزارشی «فروپاشی قریب الوقوع پاکستان و مکزیک» را اعلام و زمینه‌سازی کرده بود.
۱۴۰۱/۱/۱۲

گزینه‌های روی میز

روسیه انقدر در جنگ اقتصادی قوی و تهاجمی ظاهر شده که با ناامیدی آمریکا از این مجرا، قاعدتا گزینه جنگ نظامی علیه روسیه تقویت خواهد شد.
ادامه روند تصرف اوکراین در مقابل بی‌عملی ناتو و آمریکا و دربرابر چشم جهانیان، یعنی بی‌حیثیتی مطلق غرب و فروپاشی ائتلاف‌های سیاسی و امنیتی و نیز جری شدن دیگر کشورها در دست زدن به اقدامات تهاجمی از جمله در قضیه چین-تایوان.
آمریکا یا باید مانند یک تماشاچی حقیر و منفعل، پایان اقتدار نظامی و آقایی دلار را تماشا کند و یا دربرابر این باخت حتمی، گزینه‌های دردناک را علیه روسیه به کار گیرد.

گسست ائتلاف‌ها

سال ۱۴۰۰ را باید سال گسست ائتلاف‌ها نامید.
از یک سو آمریکا، اتحادیه اروپا و ناتو را داریم که پشت اوکراین را آشکار خالی کرده‌اند و از سوی دیگر عربستان به عنوان متحد همیشگی آمریکا و همکار اسرائیل فعلا در کلام زیر میز پترو-دلار زده و از خط قرمز اقتصادی-امنیتی آمریکا عبور کرده است.
آمریکا نیز در مواجهه با مخمصه حمله بالفعل روسیه به اوکراین و حمله بالقوه چین به تایوان، خلاف ملاحظات اسرائیل در شرف توافق با ایران است و بعید نیست برای تمرکز مالی و نظامی بر چالش روسیه و چین، منطقه را مانند افغانستان ناگهان ترک کند و اسرائیل را با ایران تنها بگذارد.
آنگاه ما می‌مانیم و تعیین تکلیف با رژیم صهیونیستی و شبکه مدیران نفوذی پر خسارتش در کشور.
 

گلوله و رسانه

گلوله و رسانه شاید در بدو امر دو موضوع متفاوت به نظر برسد اما در تمام نبردها، جنگ سخت و جنگ نرم همزاد و مکمل یکدیگر بوده است که جنگ اوکراین نیز از این قاعده مستثناء نیست.
جبهه غرب هرچقدر در حوزه نظامی دربرابر روسیه از خود انفعال نشان داده، در جنگ رسانه‌ای بیش فعال ظاهر شده.
نتیجه آنکه کرملین برای کاهش فشار رسانه‌ای و تبعات سیاسی آن ناچار از نمایش نبرد تمیز و غیرخونین است که همین احتیاط باعث کندی پیشروی ارتش و افزایش تلفات آن شده و اینجاست که دوباره و از منظری دیگر رسانه وارد می‌شود و با بزرگنمایی همین موضوع، اوکراین را باتلاق روسیه و پوتین را عامل خسارات و تلفات ارتش می‌نامد.
به عبارت دیگر رسانه ناتو به‌مثابه شطرنج‌بازی قهار، برای هر حرکت حریف برنامه دارد و اگر مات نکند، به کرات موقعیت کیش ایجاد می‌نماید.

گرچه تحرکات گسترده نظامی طرفین منازعه، دلالت بر نزدیک و محتمل بودن آغاز جنگ میان روسیه و ناتو دارد، اما بنابر قرائن و اهدافی که در ادامه می‌آید، می‌توان این موضوع را عملیات روانی آمریکا نیز دانست:

۱. تحمیل هزینه‌های آماده‌باش نظامی به اقتصاد روسیه، مشابه آنچه در جنگ سرد گذشت

‏۲. افزایش قیمت نفت به سود آمریکا و به ضرر چین

۳. بالا رفتن سطح تنش، و افزایش نفوذ آمریکا در اروپا و صادرات بیشتر تسلیحاتی این کشور

۴. تقویت موضع داخلی و بین‌المللی بایدن، درصورت حل بحران خود ساخته

۵. فراهم ساختن اهرم فشار و کارتِ بازیِ آمریکا دربرابر روسیه برای معامله برسر ایران

دشمن شناسی

 گزیده عرایض اینجانب با موضوع دشمن شناسی، مورخ ۱۴۰۰/۱۱/۱۵ در گفتگوی مجازی با دانشجویان استان فارس

 

دو مفهوم «دشمن شناسی» و «دشمنی شناسی» را باید از هم تفکیک کرد.

دشمن شناسی ناظر به شناخت خود دشمن است و دشمنی شناسی ناظر به شناخت اقدامات آن.

مشکل عموم ما در «دشمن» شناسی نیست؛ کمااینکه اکثرا در خباثت رژیم‌هایی چون آمریکا، اسرائیل، عربستان و انگلیس و سازمان منافقین و جریان‌های تجزیه طلب شکی نداریم؛ گرچه بعضا نیز با رأی به چهره‌هایی که رسانه حکومتی انگلیس مروج آنان بوده نشان داده‌ایم گاهی چقدر در بدیهیات هم آسیب پذیریم.

گرفتاری اصلی ما در «دشمنی» شناسی است؛ توطئه‌هایی که باید با آن مقابله کنیم اما اساسا ماهیت و موقعیت آن را نمی‌دانیم که بخواهیم رهگیری و خنثی نماییم.

در بحث دشمنی شناسی، عموما در بهترین حالت می‌توانیم آن را پس از وقوع و تحمل خسارت، تحلیل کنیم اما توان پیش‌بینی و به تبع آن پیشگیری را نداریم.

پیامبر اسلام می‌فرمایند کید منافق را با رسوا کردن آن خنثی کنید.

وقتی کید نفاق را تبیین می‌کنید، اذهان را بیدار و هوشیار کرده‌اید و دیگر دشمن نمی‌تواند در گردوغبار فتنه‌ها، آدرس غلط بدهد و به اهداف خود برسد.

بگذارید یک قاعده طلایی را پیرامون دشمنی شناسی به شما بگویم: خودتان را بگذارید جای دشمنی که دستش از هر لحاظ باز است؛ آنگاه با روش علمی ترسیم و شبیه‌سازی کنید که اگر جای طرف مقابل بودید، با چه ابزارهایی و چگونه به کشور هدف لطمه می‌زدید؛ و بدانید که به هرچه برسید، با چندین برابر خباثت و خسارت بیشتر، سازمان‌های امنیتی عریض و طویل دشمنان می‌توانند انجام دهند و انجام هم داده‌اند.

یک اختلال محاسباتی در جبهه انقلاب وجود دارد مبنی‌بر «جلونزدن از رهبری».

جلونزدن را عمدا یا سهوا بد ترجمه کرده‌ایم.

همانطور که در جنگ سخت، بخشی از سپاهیان را طلایه‌داران آن تشکیل می‌دهند، در جنگ نرم هم باید ما پیشگام و خط‌شکن باشیم.

اما متاسفانه از سر غفلت یا تغافل، عافیت طلبی خود را «پیروی» از ولایت جا زده‌ایم و رهبر انقلاب را سپر بلا کرده‌ایم و در بهترین حالت با یک «احسنت» آنچه ایشان بگویند را فقط تأیید می‌کنیم بی‌آنکه حتی برای تحقق آن تلاشی نماییم!

یکی از حوزه‌های اصلی جنگ ترکیبیِ تمام عیاری که علیه انقلاب اسلامی جریان دارد، حوزه «ادراک» است که «جهاد تبیین» راه مقابله با آن است.

در این جهاد باید به «سپر» و «شمشیر» مجهز بود.

سپرِ «سواد رسانه» برای آنکه خودمان گرفتار اخبار و تحلیل‌های غلط نشویم؛ و شمشیر «معارف اسلام و انقلاب» به جهت اینکه بتوانیم امواج تخریب و تحریف را خنثی و حقیقت را منتشر کنیم.