احمد قدیری

احمد قدیری

پرودگارم! توفیق ده جز برای تو ننویسم و جز تو ملاک و معیاری بر ارزش گذاری نگاشته هایم نداشته باشم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۱۳۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آمریکا» ثبت شده است

آمریکای لاتین

غروب سه‌شنبه ۸۷/۶/۱۹ به کاراکاس، پایتخت ونزئلا، متحد جدیدالشکل ایران رسیدم. دو روز در کارکاس بودم. سؤالات پرشمار و دقت بسیاری راجع به ونزوئلا می‌کردم. ونزوئلا را شبیه‌ترین کشور به ایران دانستم؛ از هر نظر. نسبت جمعیت پایتخت به کل کشور، مانند ایران زیاد بود: حدوداً ۵ به ۳۰ میلیون، قیمت ارزان (مفت) سوخت: هر باک بنزین یک دلار، مواضع ضدآمریکایی، مردم پرتوقع، رئیس‌جمهور مردمی و مخالفت لابی‌های ثروت و قدرت با چاوز از جمله شباهت‌های دو کشور بود.
در کارکاس و در نزدیکی سفارت ایران رستورانی ایرانی بود که صاحب خوش فکرش آنجا را اداره می‌کرد و نه تنها خدمات غذایی ارائه می‌داد که کارچاق‌کن ایرانیان نیز بود. کارمندان سفارت دلارهای‌شان را پیش او می‌آورند و با بولیوار عوض می‌کردند.
ماجرای تبدیل دلار هم چنین است که دولت نرخ رسمی دلار را نسبت به بولیوار با ارزش دو برابر قیمت‌گذاری کرده، درحالیکه مردم و خصوصاً ثروتمندان فراری از کشور حاضر به خرید سه-چهار برابری دلار هستند. لذا در بازار سیاه با قیمت‌های بالاتر از قیمت رسمی، دلار معامله می‌گردد و عده‌ای سودجو، در بازار رسمی دلار را دو برابر بولیوار خریداری می‌کنند و در بازار آزاد می‌فروشند.
از برنامه‌هایم در کاراکاس، دیدار با سفیر ایران در ونزوئلا (آقای ذی‌فن) و رفتن به حسینیه لبنانی‌ها برای افطار به همراه یکی از کارمندان سفارت بود. برایم جالب بود که سرتاسر حسینه ۸۰ متری‌شان عکس آقا و مخصوصاً امام را چسبانده بودند و عجیب آنکه عکسی از رئیس جمهور لبنان و حتی شخصیت‌هایی چون امام موسی صدر و سیدحسن نصرالله نبود.
و اما کاراکاس؛ شهری بود ساحلی، کمی گرم و کمتر شرجی؛ بسیار سرسبز و تپه‌ای. شهر از چندده تپه کم‌شیب تشکیل، و روی هر تپه، چندصد برج و ویلا ساخته شده بود. عدم وجود خیابان‌های متقاطع، پیدا کردن آدرس را دشوار کرده بود. درختان متنوع و فراوان شهر مانع از به چشم آمدن زاغه‌ها می‌شد؛ نه به این معنا که زاغه‌ها لابه‌لای درختان گم‌اند؛ به این جهت که تفکیک زیبایی طبیعی شهر از سازه‌های بعضا فرسوده انسانی دشوار بود.
نکته درخور تأمل، فساد کمتر مکزیکوسیتی نسبت به کاراکاس است. متأسفانه آمریکای لاتینی‌ها در فساد، دچار لمپنیسم مفرط شده‌اند. هر چه کشور جهان سومی‌تر، فسادش هم بیشتر. وضعیت فرهنگی مکزیک از ونزوئلا بهتر است و آمریکا هم از مکزیک؛ و این دقیقاً خلاف تصور عموم است که آمریکا را پیش‌تاز در فحشا می‌دانند.

 

بخشی از کتاب «شب نوشت‌ها؛ سفرنامه مصور مکزیک»

خود زنی

در ۸۹/۳/۱۹ قطعنامه بی‌سابقه تحریمی ۱۹۲۹ شورای امنیت علیه ایران تصویب شد که اثر عینی خود بر اقتصاد کشور را در نوسانات ارزی سال ۱۳۹۱ نشان داد.
جالب آنکه در بحبوحه جنگ ارزی علیه ایران، صندوق بین‌المللی پول (اهرم مالی بین‌المللی آمریکا) رشد اقتصادی ایران را نزدیک به صفر اعلام کرد؛ موضوعی که خوشایند دولت وقت نبود و از همین جهت حسینی، وزیر اقتصاد، برای اصلاح نظر صندوق، مجموعه‌ای از آمار و اطلاعات اقتصادی را در اختیار آنان گذاشت!
و اینگونه بود که با یک ترفند ساده، آمریکایی‌ها تمام اطلاعات مهم اقتصادی ما را دریافت و برای حداکثرسازی اثر تحریم‌ها اعمال کردند.

‏اول. خلاصه سند دستورالعمل خرابکاری و کاهش عملکرد سازمان‌های دولت‌های ضدآمریکا که سال ۲۰۰۸ از طبقه‌بندی محرمانه خارج و منتشر شده، آموزش این مهم است که چطور مدیران و کارکنان ارگان‌ها با پیچیده و طولانی کردن فرآیندها، بدون ایجاد حساسیت‌های امنیتی، به منافع دول ضدآمریکایی ضربه بزنند.
‏دوم. رئیس صداوسیما به تازگی در تشریح چرایی مغلوب شدن نظام در جنگ روایت آشوب ۱۴۰۱ اعلام کرده «سه روز خواهش کردیم فیلم صحنه فوت مهسا امینی را بدهید تا ثابت کنیم ضرب و شتمی نبوده که پس از سه روز التماس دستمان رسید».
من عامل این خرابکاری را می‌شناسم، تعجب می‌کنم چطور فراجا نمی‌شناسد!
۱۴۰۲/۳/۱۱

تسلیحات طالبان

آسوشیتدپرس گزارشی دارد درخصوص بررسی ادعای میزان و ارزش تجهیزات نظامی‌ای که ایالات متحده در هنگام خروج فوری و ناگهانی از افغانستان برجای گذاشته است.

طبق این گزارش که به تاریخ ۲۰۲۱/۸/۲۱ منتشر شده، ضمن تأیید رقم ۸۳ میلیارد دلاری هزینه‌های آمریکا در افغانستان از ۲۰۰۱ تا ۲۰۲۱، حدود ۲۴ میلیارد دلارِ آن را مربوط به تجهیزات نظامی و حمل و نقل در تمام این سال‌ها ذکر می‌کند.

بازرس کل پنتاگون نیز در ۲۰۲۲/۸/۱۸ در گفتگو با فاکس‌نیوز اظهار داشت ارزش کل تجهیزات آمریکایی باقی مانده در افغانستان ۷ میلیارد دلار است که ۴ میلیارد دلار آن سهم ماشین‌های نظامی است.

از آنجایی که متاسفانه در بسیاری موارد شاهد بوده‌ایم اخبار و اطلاعات نادرستی به بولتن‌ها نشت پیدا کرده و همان مبنای برآورد و تصمیمات مقامات سیاسی و نظامی شده است، لازم دانستم این اطلاعات را جهت اطلاع مردم و مسولان منتشر نمایم، خصوصا که این روزها مطالبی با ادعای اینکه طالبان تجهیزاتی به ارزش ۸۵ میلیارد دلار را در اختیار دارد به وفور درحال انتشار است.

شطرنج با گرگ‌ها

۱. جاش ارنست، سخنگوی کاخ سفید، در مورد برجام به نکته مهمی اشاره کرده بود: با اشرافی که بر تأسیسات هسته‌ای ایران پیدا می‌کنیم، در صورت لزوم می‌توانیم حملات دقیق‌تری انجام دهیم.

۲. معلوم نیست عاید توافق با عربستان برای ایران چه بوده که تغییری در موضع عبدالحمید و ایران‌اینترنشنال رخ نداده؛ اما واضح است نزدیکی به رهبران انصارالله که تا دیروز دنبال ترور آنان بودند، دست‌آورد مسلم رژیم سعودی است.
موضوعی که با درخواست عربستان در برقراری ارتباط با حزب‌الله، باید به آن مشکوک بود.

به عبارت دیگر این نگرانی وجود دارد که دربرابر تقریبا هیچ، قدرت سخت و نرم خود را زائل نماییم.
۱۴۰۲/۲/۹

ویژگی اغلب واکنش‌ها به توافق ایران و عربستان، خوش‌بینی و بزرگ‌نمایی‌ای بوده که بسیار یادآور مواضع عوام و خواص درخصوص امضای برجام است. به همین روی تلاش نگارنده بر ارائه تحلیلی واقع‌بینانه و چندجانبه از موضوع است که در دو لایه حداقلی و حداکثری ارائه می‌گردد.

در سطح حداقلی، ولو آنکه توافق، نمادین و ناپایدار باشد، درهرحال یک برد دیپلماتیک برای ایران است در اینکه سعودی را با اهرم فشار موشک‌های انصارالله، از موضع رسمی خصومت و براندازی پای میز تفاهم و ارتباط با جمهوری اسلامی کشانده است.
فارغ از آنکه چقدر این تفاهم پایدار و عمیق باشد یا نه، تا همینجا ضدانقلاب را دچار شوک و ناامیدی کرده در اینکه حتی بن‌سلمان هم با قطع امید از اغتشاشات، خواهان همکاری و برقراری روابط دیپلماتیک با جمهوری اسلامی است. موضوعی که اثر مستقیمی بر تعدیل روابط دیپلماتیک شورای همکاری خلیج فارس نیز خواهد داشت.
در اینجا عاید اقتصادی چنین توافقی برای جهان، کاهش قیمت نفت، و برای ایران، کاهش نرخ ارز خواهد بود.
همچنین بعد از سفر اخیر رئیس‌جمهور چین به عربستان و شرکت در نشست شورای همکاری، اینک میزبانی چین در حصول توافق ایران و عربستان، بیش از پیش حیثیت و هژمون آمریکا را در منطقه و جهان زیر سؤال برده است.

اما آنچه ممکن است در لایه عمیق‌تر محقق شود، کنار نهادن شرارت‌های رسانه‌ای و امنیتیِ مستقیم و نیابتی علیه ایران است که به‌خلاف نظر غالب، نگارنده آن را بعید می‌داند.
قرار نیست عربستان با ابلاغ دستور به چرخش مواضع خصمانه به ایران‌اینترنشنال و مولوی عبدالحمید، اینان را بی‌حیثیت و اهرم قدرت خود را زائل نماید؛ یا آنکه عرصه‌های نزاعی چون یمن، لبنان و عراق را به ایران واگذارد. رقابت و عداوت کماکان ادامه خواهد داشت و صرفا و موقتا از برخی ابعاد آشکار آن کاسته خواهد ‌شد.
عربستان با بازگشایی سفارت در ایران، تازه به نقطه‌ای رسیده که انگلیس با همه خباثت‌های پیدا و پنهانش سالهاست در آن قرار دارد و این بازگشایی سفارت، فعالیت مجدد پایگاهی است که ائتلاف دشمن برای شبکه‌سازی در داخل و اثرگذاری بیشتر بر محیط سیاسی امنیتی ایران به آن نیاز دارد.

در کشاکش این چالش، دولت باید فرصت محدود کاهش تنش با رژیم سعودی را غنیمت شمارد و با سفر به کشورهای عربی و خصوصا حاشیه خلیج فارس و امضای تفاهم‌نامه و توافق‌نامه‌های همکاری سیاسی اقتصادی، به تقویت جایگاه سیاسی اقتصادی خود در منطقه و جهان مبادرت ورزد.
به عبارت دیگر و به طور خلاصه، مهمتر از توافق با سعودی، هنر ایران در بهره‌برداری از آن با دیگران است؛ وگرنه متوقف ماندن به یک متن، نه تنها عایدی نخواهد داشت بلکه ممکن است به ضدخود نیز تبدیل گردد.

احمد قدیری
۱۴۰۱/۱۲/۲۰

نشریه آمریکایی نشنال اینترست مقاله‌ای با عنوان «بایدن چگونه می‌تواند کنار مردم ایران بایستد» به قلم دو تن از اعضای بنیاد دفاع از دموکراسی (FDD) منتشر کرده که در آن ضمن تشریح سابقه و ماهیت آشوب‌های تحمیل شده بر ایران از ۲۰۰۹ (۱۳۸۸) تاکنون، اثر مستقیم ناآرامی‌های کنونی کشور را بر وضعیت خاورمیانه ذکر می‌کند:

«موفقیت جنبش اعتراضی ایران یا حتی فرسایش قدرت جمهوری اسلامی می‌تواند پیامدهای عمیقی برای ثبات در خاورمیانه داشته باشد و در صورت حمایت صحیح و دقیق، به نفع استراتژیک آمریکا باشد. گذشته از این، جمهوری اسلامی هرگز از پنهان کردن دشمنی خود با آمریکا -که آن را «شیطان بزرگ» می‌نامد- و تمایل خود برای ناکام گذاشتن سیاست ایالات متحده ابایی نداشته است. این امر به ویژه در زمینه مبارزه با تروریسم، با توجه به حمایت مادی ایران از نیروهای نیابتی تروریست -که توسط تهران به عنوان «محور مقاومت» نامیده می‌شود -در مکان‌هایی مانند عراق، سوریه، لبنان، یمن و غزه و همچنین از طریق الگوی مرتبط فزاینده رقابت میان قدرت‌های بزرگ صادق است؛ جایی که تهران مشغول تقویت روابط اقتصادی و نظامی با چین و روسیه است».

با گذر از مقدمه، مقاله در ۹ بند، پیشنهاداتی را به دولت بایدن برای به زانو در آوردن جمهوری اسلامی ایران ارائه نموده که خلاصه آن چنین است:

۱. خروج از مذاکرات هسته‌ای
۲. حذف کرسی ایران از سازمان‌های بین‌المللی
۳. تحریم افراد و نهادها و استارت‌آپ‌های مرتبط با دولت ایران
۴. ممنوعیت صدور روادید عمومی برای همه افراد تحریمی در تمامی اجلاس‌های بین‌المللی توسط آمریکا و متحدانش 
۵. به خدمت گرفتن قدرت رسانه‌ای ایالات متحده و متحدانش و همزمان، انتشار مجموعه نامه‌ها، قطعنامه‌ها، توییت‌ها و بیانیه‌ها از جانب کنگره آمریکا
۶. فعال‌سازی اینترنت ماهواره‌ای
۷. تمرکز بیشتر بر منافذ صادراتی نفت و پتروشیمی ایران و ردیابی محموله‌ها و مصادره آن
۸. حمله سایبری به سیستم‌های فرماندهی و کنترل تهران از خارج
۹. انتشار اسامی و مشخصات نیروهای امنیتی

مهمتر از همه اما بند ۱۰ (پایانی) این مقاله است که همچون مقدمه، پرده از تلاش برای بازیابی طرح خاورمیانه بزرگ برمی‌دارد:

«علیرغم ناآرامی‌های داخلی، تهران چشم خود را از جنگ‌های نیابتی خاورمیانه برنداشته است... با گذشت زمان، این می‌تواند به ایجاد یا گسترش شکاف‌ها در میان نهادهای امنیتی کمک کند، زیرا ممکن است مجبور شوند در مورد اولویت‌ها بحث کنند و باید تخصیص مجدد بودجه، زمان، توجه سیاسی و سایر منابع را در نظر بگیرند. در نهایت، تحمیل هزینه داخلی و خارجی مستمر به جمهوری اسلامی می‌تواند تصویر شکست ناپذیری را که با دقت در بین دشمنان و متحدان ایجاد کرده است، در هم بشکند».

nationalinterest.org/blog/middle-east-watch/how-biden-can-stand-iranian-people-205189

عبرتی برای ابد

‏۱/ پس از تیراندازی اخیر آمریکا که به مرگ ۱۹ دانش‌آموز و ۲ معلم انجامید، فرناز فصیحی، خبرنگار نیویورک‌تایمز، نوشت: پیش از آمدن به آمریکا همه کسانی که می‌شناختم آرزو داشتند به اینجا مهاجرت کنند اما اکنون همه کسانی که می‌شناسم آرزو دارند بتوانند فرزندشان را خارج از آمریکا بزرگ کنند.

‏۲/ گرچه آمریکایی‌های بسیاری بر صحت گفته فرناز فصیحی صحه گذاشته‌اند اما همین انعکاس وضعیت روانی جامعه آمریکا کافی بود تا لشکر فیک‌های منافقین و عناصر ضدایرانی، او را نیز به باد فحاشی بگیرند تا جایی که نیویورک‌تایمز حمایت خود از خبرنگارش را اعلام و حملات ترول‌ها به وی را محکوم کرد.

‏۳/ دقت کنید که خبرنگار نیویورک‌تایمز، مستقیم یا غیرمستقیم کلامی در دفاع از ایران نگفت و فقط به عنوان یک خبرنگار آمریکایی به واقعیتی اشاره کرد که با پروژه نرمال‌نمایی غرب و آمریکا، و به تبع آن سیاه‌نمایی وضع ایران منافات داشت و همین موضوع وی را نیز مستحق حملات هماهنگ نمود!

‏۴/ این را مقایسه کنید با مظلومیت جامعه و افکارعمومی بی‌دفاع ایران که از مجرای طیف وسیعی از شبه‌رسانه‌های خبری و هنری، هر ثانیه زیر شلاق شایعه، تهمت، پرخاش، فحاشی و سیاه‌نمایی سازماندهی شده اکانت‌های فیک سازمان منافقین و دیگر عناصر ضدانقلاب قرار دارد بی‌آنکه کسی آن را محکوم نماید!

سناریوی تکراری

در سال ۹۵ اندکی پس از آغاز نهضت چاقو که در فلسطین علیه صهیونیست‌ها در سرزمین‌های اشغالی راه افتاد و مورد تقدیر سیدحسن نصرالله نیز واقع شد، شاهد چند حمله با چاقو به شهروندان اروپایی از جانب عناصر منتسب به داعش بودیم.
آن زمان نوشتم که این ترتُب زمانی، هدفمند و برای سرایت معضل به اروپا و متوقف کردن نهضت چاقو در فلسطین به‌واسطه همذات‌پنداری افکارعمومی غرب با صهیونیست‌ها است.
اکنون که خبر تیراندازی به شهروندان در متروی نیویورک مخابره شده است، چیزی غیر از تکرار همان سناریو را متصور نیستم، جز آنکه به‌جای اروپا اینبار افکارعمومی آمریکا و به تبع آن سیاستمداران آن هدف غیرمستقیم این تیراندازی مشکوک هستند.
۱۴۰۱/۱/۲۳

نتایج نشست

پمپئو، وزیر خارجه ترامپ گفته است «آمریکا برای راضی کردن کشور‌های منطقه به عادی سازی روابط خود با اسرائیل و ایجاد اعتماد در توافق آبراهام، قاسم سلیمانی را ترور کرد».
این توافق ۹ ماه پیش از ترور سردار سلیمانی در ۱۵ سپتامبر ۲۰۲۰ در کاخ سفید با حضور رییس جمهور آمریکا، نخست وزیر اسرائیل و وزرای خارجه امارات و بحرین به امضا رسید.
اهمیت گفته پمپئو در این است که اخیرا نیز شاهد گردهمایی وزرای خارجه آمریکا، اسرائیل، بحرین، امارات، مصر و مراکش در صحرای نقب در سرزمین‌های اشغالی و با موضوع ایران بودیم که همانطور که پیشتر نوشتم خروجی آن را در اقدامات ایذائی و التهاب‌آفرینی در کشور خواهیم دید.
۱۴۰۱/۱/۱۹