احمد قدیری

احمد قدیری

پرودگارم! توفیق ده جز برای تو ننویسم و جز تو ملاک و معیاری بر ارزش گذاری نگاشته هایم نداشته باشم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
متن کامل سخنرانی حقیر (احمد قدیری) در دانشکده فنی دانشگاه تهران، 7 دی 95 – با تشکر از پایگاه صهیون پژوهی تیه
 
بسم الله الرحمن الرحیم، بعد از عرض سلام خدمت شما بزرگواران
اقتضای دانشکده فنی این است که ما بر خلاف بعضی از دوستانمان و برخی افرادی که مسائلی را تبیین می‌کنند، نه با زبان سیاست بلکه با منطق ریاضی مسائل را تبیین کنیم، لذا احتمالا برخی از موارد برای شما جدید است.
پیامبر اسلام(ص) فرمودند ابتدا قیام کنید و بعد فکر کنید؛ یعنی چه؟ یعنی اول انقلاب کنیم و بعد بگویم که چرا انقلاب کردیم؟ نه! این طور نیست، اینجا قیام درونی منظور است. این همان حرف مرحوم دکتر علی شریعتی است که گفت خدایا عقایدم را عقده هایم مصون بدار. 
در تاریخ انبیاء، نکته‌ای ذکر شده و آن اینکه هر جایی که موسی(ع) فرعون را با منطق استدلال، برهان و یا منطق اعجاز مغلوب می‌کرد، فوری کاری که فرعون می‌کرد، بحث را به سمت تعصبات قومی می‌کشاند و می‌گفت ای مردم مصر! حواستان باشد که موسی می‌خواهد شما را از شهر و دیار خودتان بیرون کند، مردم مصر! موسی می‌خواهد خدایان تان را از شما بگیرد. حواسمان به این تعصبات باشد چراکه می‌بینیم بزرگترین مانع برای پذیرش صحبت، همین تعصبات حزبی و سیاسی است. تا بیاییم در بحث پیش برویم و منطق و دلیل بیاوریم، فوری داد می‌زنند که می‌خواهی بگویی دلواپسان خوب هستند؟ می‌خواهی بگویی اصلاح‌طلب‌ها بد هستند؟ حکومت مال شماست؟ و از این حرف ها. این منطق، منطق فرعون است.
 
اهمیت بررسی و تحلیل انتخابات 88
قبل از اینکه انتخابات سال 88 به وقوع بپیوندد، مقام معظم رهبری فرمودند که جنگ، جنگ احزاب است. معنی آن، نه جنگ حزب‌ها مانند حزب مشارکت یا مجاهدین انقلاب، که جنگ خندق منظور است. جنگی که همه‌ی کفر، با وجود اختلافات داخلی و قبیله‌ای که با هم داشتند، اختلافات را علیه جبهه‌ی حق کنار گذاشتند. شما در انتخابات سال 88 می‌بینید، بهائیت و حجتیه که قبلا پنبه و آتش بودند و اساسا حجتیه به وجود آمد برای مقابله با بهائیت، اما در انتخابات 88 از فراماسونر، بهائی، حجتیه‌، سلطنت‌طلب، کمونیست، دموکرات، کومله، ضدانقلابِ داخلی و دیگر فرقه‌ها جمع شدند علیه یک نقطه که اسماً آقای احمدی نژاد بود اما رسماً نظام، انقلاب و اسلام را نشانه گرفته بودند، چیزی که بعدا در شعارشان نیز بیان کردند: «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است».
اهمیت انتخابات سال 88 این است که دو حالت بیشتر ندارد؛ یا تقلب شده است یا نه. اگر تقلب شده است، هاشمی، موسوی، خاتمی، کروبی، جنبش سبز و همه‌ی کسانی که با این اوضاع مخالفت کردند، بر حق بودند و نظام و تمام تشکیلات نظام، همه باطل بودند. کسانی که از آن طرف کشته شده‌اند، شهید هستند و کسانی که از این طرف کشته شده‌اند، باطل هستند. اما اگر تقلب نشده، ورق کاملا بر می‌گردد. اهمیت انتخابات سال 88 از این جهت است که بود و نبود این اتفاق، یک حکم بزرگی نسبت به پرونده‌ی قطور جریان‌های سیاسی در طول انقلاب اسلامی صادر می‌کند.
 
مهندسی پندار
فرمول براندازی نه در ایران، بلکه به استناد کشور اوکراینِ 2004 و 2014، قرقیزستان و جاهای مختلف در شرق اروپا و آسیای میانه، فرمول ثابتی است. و می‌توان در سه عبارت خلاصه کرد «مهندسی پندار، نقطه عطف، مهندسی رفتار». مهندسی پندار، یعنی چگونه رسانه‌ها بعد و خصوصا قبل از انتخابات، اذهان افراد را به تحلیل و برداشت مدنظر خود سوق می‌دهند. مهندسی پندار یعنی اینکه رسانه‌ها چگونه حتی بدون دروغ به شیوه‌ای اخبار را جلوه می‌دهند که تاثیر مطلوب در ذهن مخاطب گذاشته شود. در این خصوص بنده در کتاب خویش «تکنیک‌های عملیات روانی در حوزه رسانه و خبر» 88 ترفند و تکنیک عملیات روانی که همان فرمول‌های پروپاگاندا است را تئوریزه و احصا و همراه با مستندات ارائه کرده ام که می‌توانید مراجعه کنید و الان فرصت توضیحش نیست. مهندسی پندار یعنی «کاشت، داشت و برداشت». ابتدا بذر شبهه را در ذهن ما می‌کارند و پرورش می‌دهند، بعد در نقطه عطف‌هایی که عموما انتخابات‌ها است آن را درو می‌کنند. مواردی که عموما می‌دانیم انتخابات است اما دو مثال نقض برای این موارد می‌گوییم که انتخابات نبوده است؛ یک مصداق 18 تیر 78. موضوع چه بود؟ بسته شدن یک روزنامه به نام سلام و مصداق دیگر اوکراین 2014 که موضوع آن اقتصادی بود! رئیس جمهور قانونی و مشروع کشور حق داشت با اتحادیه‌ی اروپا پیمان همکاری امضا بکند یا نکند، گفت نمی‌خواهم امضا کنم، لذا غرب گراها شورش کردند و داستان ادامه دار شد. فرار رئیس جمهور و تجزیه‌ی اوکراین که شبهه جزیره‌ی کریمه رسما جدا شد و شرق اوکراین هم حالت نیمه خودمختار پیدا کرده و در شرف تجزیه است.
 
مهندسی رفتار
مهندسی رفتار چیست؟ مهندسی رفتار دقیقا همان 198 کنش خشونت پرهیز آقای جین شارپ که گفته است مردم به هر دلیلی در خیابان‌ها ریختند، حالا چه کار کنند که جنگ، فرسایشی شود؛ حکومت را از پا در بیاورند و با کمترین نیرو، توان و هزینه، بیشترین بهره برداری و بازتاب را داشته باشند. بنده تعدادی از این کنش‌های خشونت پرهیز را بیان می‌نمایم، «کنش» یعنی اقدام؛ «خشونت پرهیز» هم به معنای اقداماتی که مسئله را الزاما وارد حوزه خشن و آتش و خون نمی‌کند. نسخه‌ی جین شارپ چنین است: «سخنرانی‌های عمومی، استفاده از شعارها، کاریکاتورها و نمادها، اعطای جایزه‌های غیر واقعی و ظاهری، استفاده از پرچم‌ها و رنگ‌های نمادین، اجرای نماز و دعا، ایجاد صداهای نمادین، تمسخر و اهانت به شخصیت ها، تظاهرات و راه پیمایی‌های مذهبی، انجام سوگواری سیاسی، تشیع جنازه‌های غیر واقعی و ظاهری، تلاش برای زندانی شدن» و غیره. در اینجا باید انقدر به تظاهرات‌های غیر قانونی ادامه داد تا پلیس برخورد کند و خون از دماغ یکی بیاید بعد همان را رسانه ای کنند و مردم را تحریک و نظام را تضعیف کنند و این ماجرا انقدر ادامه یابد تا اوضاع از کنترل حکومت خارج و نهایتا دولت ساقط شود.
 
نقطه عطف
رکن مهندسی پندار و مهندسی رفتار را اجمالا توضیح دادم، و اما نقطه‌ی عطف که عرض کردم عموما انتخابات‌ها بوده است و خشم و نفرت و هیجانات تجمیع شده به واسطه‌ی آن آزاد می‌شود را اجازه بدهید مرور کنیم.
انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی صربستان در 2000 ، انتخابات پارلمانی گرجستان در 2003، انتخابات ریاست جمهوری اوکراین در 2004، انتخابات دو مرحله ای پارلمان قرقیزستان در 2005، انتخابات ریاست جمهوری بلاروس در 2006، انتخابات ریاست جمهوری ایران در 2009، همان سال 88، و دو چیز دیگر که اضافه کردم؛ ایران 18 تیر 78 در ماجرای روزنامه‌ی سلام و اوکراین 2014 و بحث همکاری اقتصادی با اتحادیه‌ی اروپا.
حال برای همین نقطه عطفِ انتخابات نیز سازوکار ثابتی وجود دارد. فرد باید از چند ماه قبل با کمک رسانه‌های داخلی و خارجیِ همسو، شبهه‌ی تقلب در انتخابات را پمپاژ کند؛ همچانکه تلویزیون BBC فارسی 6 ماه قبل از انتخابات 88 آغاز به کار کرد. حال اگر مدعی تقلب خودش رأی آورد -مثل ترامپ- که با ژست بزرگوارانه از ادعای خود می‌گذرد اما اگر رأی نیاورد می‌گوید من از اول گفته بودم قرار است تقلب شود. مسئله‌ی بعدی هم این است که قبل از اعلام نتایج رسمی باید اعلام پیروزی بکنی تا اولین خبر را به عنوان موثر ترین خبر به مخاطبان برسانی و عملا فرمان حمله و آشوب را صادر نمایی.
 
پرونده‌های انتخابات
اهمیت انتخابات را عرض کردیم و گفتیم که پرونده‌ی انتخابات 88، یک پرونده چند لایه است. اول آن تعصبات و حب و بغض‌های طرفینی که وجود دارد گره گشایی را سخت می‌کند و بُعد دیگری که قضیه را سخت می‌کند، همین چند لایه بودن پرونده انتخابات است. شما می‌آیید و قصد دارید که بحث تقلب شدن و نشدن را مطرح کنید -حتما در بحث‌ها برای تان پیش آمده- که طرف مقابل تان می‌گوید که پس کهریزک چه؟ به او جواب می‌دهیم که قدم به قدم! چند اتفاق بوده، سیر زمانی اش را هم که بخواهیم در نظر بگیریم، باید پرونده‌ها را، مرحله به مرحله برویم. اول می‌آییم تکلیف تقلب شدن یا نشدن در انتخابات سال 88 را مشخص می‌کنیم. این را که پذیرفتیم، یا رد کردیم، بعد بیاییم بگوییم حالا مثلا کهریزک، چه کسی مقصر بوده یا نبوده که البته وقتی رهبری می‌فرمایند «جنایت کهریزک»، حتما جنایت بوده و حتما قابل دفاع هم نیست. رهبری اعلام کردند ما هم اعلام می‌کنیم. دو سه نفر کشته شدند به ضرب و شتم پلیس؛ محکوم به اعدام هم شدند و خود خانواده‌ی قربانیان بزرگواری کردند و از خون فرزندشان گذشتند. این پرونده که معلوم شد و تمام.
ما می‌خواهیم در گام اول پرونده انتخابات سال 88 را با هم بررسی کنیم و می‌خواهیم به شبهات بپردازیم، و هم اساسا با همان منطق ریاضی که عرض کردم که ببینیم پاسخ این‌ها چیست.
بنده یک لیستی از دلایل را آماده کرده ام در رد ادعای تقلب در انتخابات که اگر ما آن را تبیین کنیم، مثل یک دومینو وقتی اولی را زدید، تا انتها همه‌ی مسائل و جریان‌های سیاسی، شفاف و روشن می‌شود. همه‌ی موضع گیری ها، برای افراد مشخص می‌شود و به این علت است که می‌بینید در حال حاضر، بعداز چند سال، هنوز هم روی این موضوع جبهه‌ی مقابل حساسیت دارد و سعی می‌کنند توپ را در زمین نظام بیندازند و الان با فرار به جلو مدام روی مسئله‌ی حصر مانور می‌دهند.
 
نقض اصل برائت
در تبیین سلامت انتخابات، مسئله‌ی اول اینکه یک منطق عقلی، شرعی و حقوقیِ پذیرفته شده در همه‌ی نظام‌های حقوقی جهان این است که «البینه علی المدعی»، کسی که ادعایی دارد اوست که باید اثبات کند و این آن روی سکه‌ی اصل برائت است. و الا اینکه هرکس ادعایی بکند، تهمتی بزند، بگوید اگر نیست، تو ثابت کن که نیست، خلاف اصل است. خوب ما نقض این اصل مسلم عقلی را چندجا دیدیم. یک، بحث تقلب که گفتند تقلب شده اگر نشده ثابت کنید! خب این دو فعل تقلب و تخلف، فعل ایجابی است، تو باید بگویی کجا چه اتفاقی افتاده.
به خیال خودت توپ را پرتاپ می‌کنی به زمین حریف، و بعدش می‌گویی تقلب شده، اگر نشده تو ثابت کن، این خلافِ مسلم منطق عقلی و حقوقی در همه‌ی نظام‌های حقوقی دنیا است. و اگر این‌ها نباشد اصل برائت منتفی می‌شود. یعنی همه مجرم هستند مگر این که عدم جرمشان ثابت شود!
حالا این نقض اصل چند بار تکرار شد. یک، در بحث تقلب. دو، آن فرد موهومِ «ترانه موسوی» که وجود خارجی نداشت. جالب بود که صدا و سیما رفت سراغ سه نفر. گفتند داخل ثبت احوال سه ترانه موسوی وجود دارد. یکی پیر است، یکی کودک و سومی هم که جوان است خارج از کشور زندگی می‌کرد. با خانواده اش که مصاحبه کردند، سبز‌ها راه افتادند که دروغه دروغه! این ترانه موسوی آن ترانه موسوی که ما میگوییم نیست. اگر راست میگویید بروید و آن شخصی که کشته و تجاوز شده را بیاورید!
ما باید بگوییم که چه کسی کشته نشده؟! ما باید بگوییم که به چه کسی تجاوز نشده؟! یا شما باید اعلام کنید؟ 
سه، برویم به قبل تر از آن. اگر دقت کرده باشید در مناظره‌ی احمدی نژاد و موسوی، آقای موسوی می‌گوید آقای احمدی نژاد! با پول بیت المال توی کل کشور بریز و بپاش می‌کنید و تبلیغات می‌کنید، اگر این طوری نیست بیایید و ثابت کنید. عین جمله آقای موسوی در مناظرات انتخابات بود. تو رو خدا منطق را نگاه کنید؛ اگر نشده بیا ثابت کن!
 
تقلب، چالشی دو سویه
نکته‌ی دیگر، اصلا بر فرض محال که بپذیریم تقلب شده است -آقای موسوی 30 هزار ناظر سر صندوق‌ها داشت و آقای احمدی نژاد 26 هزار- بر فرض که با این وجود بپذیریم؛ اثبات تقلب آیا اثبات می‌کند که به نفع آرای احمدی نژاد تقلب شده؟! بر فرض که اثبات شد تقلب بوده، باید 13 میلیون خودت را هم اثبات کنی! چه کسی گفته شما 13 میلیون رأی داشتی؟ رأی 25 میلیونی، مشابه داشت رأی خاتمی 21 میلیون بود؛ پس 25 میلیون رأی احمدی نژاد بی سابقه نبود. تنها چیزی که بی سابقه بود -اگر بپذیریم که تقلب شده- 13 میلیونِ نفر دوم در انتخابات بود. سابقه نداشته در انتخابات نفر دوم 13 میلیون رأی بیاورد. چنانکه به جز دور نهم ریاست جمهوری که هاشمی در دور دوم و در رقابت دو نفره با احمدی نژاد 10 میلیون آورد، بیشترین رأی نفر دوم در حالت عادی متعلق به دور هفتم و شخص آقای ناطق نوری بود که 7 میلیون رأی آورد که نصف موسوی بود. پس اگر اثبات هم شد که تقلب شده است یا ممکن است بشود، 13 میلیون رأی بی سابقه ات را باید اثبات کنی که از کجا آوردی.
 
نظریه پردازان تقلب
نکته‌ی بعدی، از خنده داری اتهامات 88 این بود که نه در میزان تقلب، و نه در نحوه‌ی تقلب، بین هیچ یک از اپوزوسیون اتفاق وجود نداشت. شما سراغ دارید دو نفری را که در میزان و نحوه‌ی تقلب اتفاق نظر داشته باشند؟ فائزه، مهدی، کروبی، هاشمی، موسوی و خاتمی هر یک چیزی می‌پراندند! هر کس برای خودش نظریه ای می‌داد.
 
ایران، تهران، شمیران
نکته‌ی بعدی، اینکه دامنه‌ی اعتراضات معطوف به کجا بود؟ تهران. کجای تهران؟ انقلاب به بالا، نیمه‌ی شمالی شهر. طبیعی هم بود بالاخره موسوی در شهر تهران بیشتر رأی داشت و نیمه‌ی شمالی شهر، پیروز قاطع اراء بود.
[میان جمع یک نفر اعتراض می‌کند و می‌گوید همه جا شلوغ بود. قدیری پاسخ می‌دهد همه جا مثل تهران بود؟! دهات ما هم بود! کدخدای ما هم یک بار رفت پشت بام و یک الله اکبر گفت اما از این فراتر نرفت! خنده‌ی حضار]
حالا بعضی‌ها تازه آمدند و صحبت‌های مرا نشنیدند؛ الان دوباره تکرار نمی‌کنم همان‌ها را . اولا اگر سرپا هستید بفرمایید بنشینید. ما اول صحبت عرض کردیم که نیامدیم این جا جنگ کنیم و یا دعوا راه بیندازیم. گفتیم یک بار، ما بنده‌ی «دلیل» هستیم. می‌خواهیم یک بار برای همیشه ادله‌ی مان را برای شما بیان کنیم. شما بگویید اگر شیوه‌ی استدلال غلط است، اصلاحش کنیم. اما اگر شیوه استدلال غلط نیست، نتیجه را نمی‌‌توانید نفی کنید. اگر می‌خواهید نفی کنید، خیلی خلاف منطق است که شیوه‌ی استدلال ما را رد نکنید ولی بیایید بگویید که نتیجه اش قبول نیست! 
من میگویم A مساوی B و B مساوی C است، پس A مساوی C است. یا بگویید A و B برابر نیست، یا بگویید B و C مساوی نیستند. اما اگر این دو را گفتیم و بیان کردیم و ایرادی به این دو گزاره نبود، این دیگر خیلی عجیب است که بیایی و بگویی که خیر، A و C مساوی نیست! اگر اشکالی دارید، دلایل را زیر سوال ببرید.
بنده لیستی از دلایل دارم، داخل این دلیل‌ها ممکن است 19 دلیل را رد کنید فرضا، و یکی را فقط بپذیرید اما اگر همان یک حجت را هم پذیرفتید کار تمام است.
عرض کردیم دامنه اعتراضات محدود به تهران، آن هم انقلاب به بالا بود.
 
افشاگری ای که هیچ گاه تکذیب نشد
نکته‌ی بعدی نقل قول آقای دکتر محمد حسن قدیری ابیانه است. اگر بشناسید، ایشان مشاور ارتباطات رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام بودند. در انتخابات خیلی چیز‌ها راجع به آقای هاشمی رفسنجانی و مهدی هاشمی بیان شد که از دم همه را تکذیب کردند. گفتند چنین چیزی نبوده. فائزه هاشمی را در خیابان گرفتند و گفتند چرا اغتشاش میکنی؟ با وجود آنکه فیلم حضور و معرکه گیری اش هم بود گفتند رفته بود ساندویچ بخورد! همه چیز را از دم تکذیب کردند، به جز یک مورد را که هیچ گاه تکذیب نشد. تشریف ببرید سایت‌ها مشاهده کنید. ببینید تکذیب شد یا نشد این موضوعی که عرض می‌کنم. این را مشاور ارتباطات رییس مجلس تشخیص مصلحت نظام بیان کرد که: «من وقتی در سال 84 مشاور هاشمی بودم، و در دور اول آقای احمدی نژاد و هاشمی رفتند بالا. من به عنوان مشاور، نظرسنجی ای به دستم رسید که از قضا این نظرسنجی توسط ستاد آقای معین که به هاشمی پیوسته بودند انجام شد. و دست من دادند. رفتم بدهم مهدی هاشمی که به پدرش نشان بدهد. گفتم این را بده به پدرت و بگو طبق این نظرسنجی که تیم معین انجام داده آقای هاشمی 5 میلیون رأی کمتر از احمدی نژاد در دور دوم انتخابات خواهد آورد که مهدی گفت من این را قبول ندارم و بابا برنده است». بعد آقای قدیری می‌گوید «وقتی فهمیدم مهدی این نظرسنجی را دست پدرش نمی‌دهد. خودم رفتم پیش آقای هاشمی و نظرسنجی را به ایشان دادم و گفتم شما انتخابات را باختید، سعی کنید با خوبی و خوشی جمعش کنید».
خلاصه آنکه با وجودی که این نظرسنجی را ستاد معین انجام داده بود و آقای هاشمی می‌دانست انتخابات را باخته است، در انتخاباتی که مجری اش آقای خاتمی بود، باز هم آقای هاشمی زیر بار انتخابات نرفت و گفت من به خدا پناه می‌برم از این اتفاقاتی که افتاده، حال چرا ایشان آن موقع فقط به خدا پناه برد؟ چون همانطور که قبلا خدمتتان عرض کردم پروسه‌ی «کاشت داشت برداشت» صورت نگرفته بود. ایشان در نظرسنجی دور اول جلوتر بود و رأی بالاتری نیز آوردند. مجری انتخابات هم آقای خاتمی بود، پس جایی برای تشکیک در سلامت انتخابات نبود. ولی می‌بینیم با این وجود هاشمی نتیجه‌ی دور دوم را نمی‌پذیرد. البته کاری نمی‌توانست بکند چون پروسه‌ی «کاشت، داشت و برداشت» و مهندسی پندار صورت نگرفته بود. صرفا در بیانیه و شکوائیه ای مطرح شد و تمام! این شکایت در یک نامه تمام شد و رفت. اما سال 88 همین آقایون زدند زیر میز اما چون «کاشت و داشت» صورت گرفته بود، و «برداشت» ممکن بود و دیدیم چه نتایجی را به بار آورد. هشت ماه مملکت را مستقیم درگیر کرد.
 
اقدامات دولت مردم را فریب داد، نداد!
نکته بعدی که قابل ذکر است. بحث حجم فعالیت‌های عمرانی و مصوبات استانی از یک سو و بحث سفرهای استانی و انبوه جمعیت استقبال کننده از آقای احمدی نژاد از سوی دیگر بود. این مورد هم، یکی از ادله ماست که آقای حداد عادل به آن اشاره کرد. همین که به اثرگذاری این فعالیت‌ها ایراد می‌گرفتید، نشانه دهنده فهم شما از رأی سازی این فعالیت‌ها بود. اینطور نمی‌شود که از این طرف بیایی بگویی که دولت پوپولیست، اقدام پوپولیستی انجام می‌دهد، دارد رأی جذب می‌کند، مصوبات استانی تصویب میکند، همه و همه‌ی این کار‌ها را انجام می‌دهد که رأی بیاورد و بعدش هم از آن طرف می‌گویید رأی نیاورده! بالأخره این سفرهای استانی را مؤثر می‌دانستید یا نه؟! مصوبات را موثر می‌دانستید یا نه؟! همان سیب زمینی که مسخره اش کردید یک عمر –و البته آقای روحانی هم به آن مبتلا شد و دیدیم که محصولات کشاورزی مازاد را سال‌های قبل دفن کرد اما اکنون هم سیب زمینی و پیاز و هم حقوق شهروندی توزیع می‌کند ایشان در این یک سال باقی مانده تا انتخابات- [خنده‌ی حضار] همان سیب زمینی مگر به آن استناد نمی‌کردید که احمدی نژاد دارد با آن رأی جمع می‌کند؟! خوب توزیع شد یا نشد؟ -با منطق شما میخواهم پاسخ دهم- این‌ها اثر داشت یا نه؟ مصوبات استانی اثر داشت یا نداشت؟ از طرفی می‌گویید اثر داشت و از آن طرف می‌گویید رأی نیاورد! پس این همه داد و بی داد شما برای چه بود؟ برای اقدامات بی اثر؟!
 
 
 
نظرسنجی‌های داخلی انتخابات
نکته‌ی بعدی، من میخواهم استناد کنم به نظرسنجی‌ها. احمد توکلی می‌دانید منتقد درجه‌ی یک دولت بود زمان آقای احمدی نژاد. هنوز هم که هنوز است، زاویه دارند. همین الآن آقای توکلی گفته اند که اگر آقای هاشمی یا احمدی نژاد رأی بیاورند من فرار می‌کنم و می‌روم سوریه! زاویه دار بودن ایشان از آن موقع تا حالا، با احمدی نژاد مسجل است اما سایت الف نتایج سه نظرسنجی سراسری -نه نظرسنجی اینترنتی- را قبل از انتخابات منتشر کرد که حکایت از پیروزی قاطع آقای احمدی داشت.
سایت مرکز تحقیقات صدا و سیما هم همینطور. وقتی می‌گویم سایت منتشر کرد معنایش این نیست که مردم رفتند در سایت نظر دادند، نه! میدانی بوده نظرسنجی و نتایج در سایت منتشر شد.
 
مرکز تحقیقات صدا و سیما دقیق ترین نظرسنجی را در ادوار مختلف داشته است. عینا چیزی که در سال 84 نظرسنجی کرده بود، با یکی دو درصد اختلاف عینا تحقق یافت. در سال 88 هم نظرسنجی کرده بود که عینا با یک یا دو درصد تحقق یافت.
مرکز افکارسنجی جهاد دانشگاهی با نام مخفف ایسپا نیز که خاستگاه اصلاح طلب داشت احمدی نژاد را پیروز اعلام کرده بود.
نظرسنجی روزانه‌ی سایت تبیان که پر بازدیدترین سایت اجتماعی کشور است نیز حکایت از برتری آراء احمدی نژاد داشت و نتایج را به صورت نمودار منتشر کرد.
 
 
 
نظرسنجی‌های خارجی انتخابات
پس این از نظرسنجی‌های داخلی که عرض کردم. البته من کار به نظرسنجی‌های داخلی ندارم چون برای شما حجت نخواهد بود. میخواهم چیزی را برای شما بیان کنم که برای شما حجت باشد؛ سه نظرسنجی خارجی، دو نظرسنجی آمریکایی و یک نظرسنجی کانادایی.
مؤسسه معتبر افکارسنجی TFT نتایج نظرسنجی خود را از دو هفته قبل از انتخابات در روزنامه «واشنگتن پست» منتشر کرد. می‌دانیم که این روزنامه معروف است به روزنامه‌ی نخبگان آمریکا و در واشنگتن چاپ و توزیع می‌شود و به دست مسؤلان می‌رسد. دو هفته قبل از انتخابات منتشر می‌شود که احمدی نژاد دو برابر موسوی رأی دارد، چیزی که در انتخابات محقق شد؛ 25 میلیون در برابر 13 میلیون.
دو نظرسنجی نیز بعد از انتخابات منتشر شد. نظرسنجی PIPA که توسط سایت WPO منتشر شد و از مردم پرسیده بودند که شما به چه کسی رأی دادید؟ باز هم چیزی حدود 60 درصد نظرشان بر احمدی نژاد بود. یک نظرسنجی کانادایی به نام Globe Scan هم که بعد از انتخابات بود دقیقا همین نتایج را داشت.
نمی گویم سایت تبیان که پر بازدیدترین سایت اجتماعی کشور است. نمی‌گویم سپاه، حتی نمی‌گویم صدا و سیما، میگوییم سه نظرسنجی معتبر خارجی، دو آمریکایی و یک کانادایی. TFT قبل از انتخابات، PIPA و Globe Scan بعد از انتخابات، تماما هر چیزی که اتفاق افتاد را تأیید و تصدیق کردند. دیگر شما دلیلی دارید؟! منطقی دارید؟! حرفی دارید؟!
 
اذعان منتقدین دولت
نکته بعدی، بسیاری اصولگرایان و اصلاح طلبان هم اذعان کردند به سلامت انتخابات، از جمله بُت امروز اصلاح طلبان، آقای علی مطهری. این فرد دیگر در چه موضوعی بوده که حرف خودش را نزند؟ در چه موضوعی ساز مخالف و مستقل نزده؟ موضوع حصر؟ در موضوع پوشش؟ در موضوع حجاب؟در موضوعات فرهنگی؟ یک مخالف و منتقد مطلق دولت احمدی نژاد بوده و الآن هم یک مؤید مطلق دولت آقای روحانی است. او نیز گفت که تقلب نشده. البته ایراد می‌گرفت به این که چرا آقای احمدی نژاد در مناظره مثلا برگشته گفته بود که بچه‌های هاشمی اموال شان را از کجا آورده اند؟ می‌گوید این «از کجا آوردند؟» ایراد داشت و تحریک کرد سبزها را اما نتایج انتخابات را مسلم و مسجل می‌دانست.
 
یک بام و دو هوا
قبل از نکته‌ی بعدی می‌خواهم یک منطق حقوقی و عقلی به شما بگویم. بعضی دوستان، استاندارد‌های دوگانه دارند. مثلا برای شان سندی می‌آوریم، میگویند آقا این دری وری است! ما هم در مقابلشون می‌گوییم که خب حرف متقن شما چیست؟ میگویند ایمیل برایم آمده! فلانی داخل فیس بوکش زده! در شبکه‌های اجتماعی آمده!
بابا ما از خبرگزاری رسمی داخلی یا خارجی می‌آوریم، این‌ها را شما نمی‌پذیری، بعد فیس بوک، تویتر، اس ام اس و ایمیلِ یک نفر برای شما شده جحت؟! ما عکس و فیلم می‌آوریم، در مقابل میگویند دروغ است، فتوشاپ و فلان است. بعد حرفِ روی هوای دیگران را قبول میکنید؟!
 
اعترافات عوامل فتنه در دادگاه
نکته‌ی دیگری که می‌خواهم عرض کنم بحث اعترافات عوامل دخیل در فتنه است. ما میگوییم آقا! این‌ها حرف خودتان است. «اقرار العقلا علی انفسهم جایز»، که این اقرار علیه خود، در همه نظام‌های حقوقیِ دنیا پذیرفته شده است. چون این علیه «خود» است. اما اتهام و ادعای علیهِ دیگری نیازمند اثبات است. ما میگوییم آقایان اصلاح طلب! آقایان ابطحی، عطریانفر، هدایت الله آقایی، کیان تاجبخش، مسعود باستانی، حمزه کرمی و حسین رسام و دیگران اذعان کرده اند که تقلب نشده بود و اعتراف کردند به کجاها وصل بودند. اما می‌گویند نه، این‌ها دروغ است!
می گوییم چرا؟ می‌گویند چون شکنجه شده اند! می‌گوییم اینها که همه جایشان سالم بود! می‌گویند امپول اعتراف گیری زدند به آن ها! آخه این چه آمپولی است که روی برخی جواب می‌دهد و روی برخی خیر؟ مگر بهزاد نبوی و تاجزاده ای که اعتراف نکردند آدم نبودند؟!
بعد میگوییم خب اگر اعتراف این‌ها دروغ است، چی راست هست؟ می‌گویند اعتراف و اقرار آنها دروغ است اما ادعای اثبات نشده ما راست است! به این می‌گویند استاندارد‌های دوگانه. نمی‌شود حرفی که خودشان علیه خودشان می‌زنند را بگویند دروغ، حرفی که علیه دیگری می‌زنند بدون سند و اثبات بگویید راست!
 
اعترافات غیر دادگاهی سران اصلاحات
چندتا نمونه‌ی جالب دیگر از این اعترافات برای شما میگویم. آقای سعید حجاریان، نه دوره ای که رفته بود دادگاه، بلکه همین سه سال پیش و چند سال بعد از آزادی اش، خبرگزاری تسنیم با او مصاحبه کرد. سعید حجاریان کیست؟ مغز متفکر اصلاحات و مشاور ارشد آقای خاتمی در دولت اصلاحات. این فرد گفت و اذعان کرد نه تقلب شده بود و نه تخلف شده بود. پس چه شده بود؟ این عین اصطلاحش هست که «تدلیس سیستماتیک» بود. تدلیس سیستماتیک یعنی چه؟ یعنی همین که دولت مثلا می‌رود و یک مصوبه ای را میگذراند و به نفع توده‌ها می‌شود، بعد توده‌ها این طوری فریب می‌خورند و رأی شان فرد می‌شود. سعید حجاریان مغز متفکر اصلاحات، تقلب را رد کرد.
آقای خاتمی در نشست خود با جمعی از دانشجویان اصلاح طلب نشسته بود، فایل صوتی اش آمد، نگفت تقلب نشده است اما گفت من نمی‌گویم تقلب شده است؛ فایل صوتی اش را دیده اید حتما.
اکبرگنجی در مقاله‌ای که نوشته بود برای سایت رادیو فردا گفته بود اصلاح طلبان در محافل شان می‌گویند مردم همانگونه رأی دادند و اینکه خاتمی هم در محافل خصوصی گفته تقلب نشده.
آقای تاج زاده، معاون سیاسی وزارت کشورِ زمان آقای خاتمی، زمانی که در اوین بود، با دوربین مخفی، ضبط کردند، در دادگاه او اعتراف نکرد، زندانی اش را کشید، حبسش را هم کشید. هنوز هم سر موضع خودش هست، پس این حرفش، این اعتراف صرفا در گعده‌ی خودمانی شان بوده. در جمع حلقه‌ی دوستان بودند، فیلمش هم هست اگر مشاهده نکرده اید ببینید. در جمع آقایان صفایی فراهانی و رمضان زاده می‌گفت که من انتخابات برگزار کردم، من سیستم وزارت کشور را می‌شناسم، نمی‌شود تقلب بشود، یازده میلیون اختلاف امکان ندارد، آخرش شاید یک یا دو میلیون، اما یازده میلیون امکان ندارد. این‌ها اعتراف کسانی بود که در دادگاه اعتراف نکردند، که بعضی‌ها بخواهند ان قلت بکنند که مثلا تحت شکنجه بودند.
این‌ها را شما دلیل نمی‌دانید؟ بعد ببینید ما می‌خواهیم خیلی سطح بالا در سطح فرهیختگی صحبت کنیم با افراد، ادله‌ی منطقی می‌آوریم؛ ناگهان می‌بینیم طرف می‌گوید تقلب شده، شکنجه شده! 
اگر شکنجه بوده به کجای شان زدند؟! می‌گفتند یک آمپول هایی از آلمان آمده، دارند به این‌ها می‌زنند تا اعتراف کنند. حالا بگویید ببینم این آمپول‌ها چرا روی بعضی‌ها جواب می‌دهد و روی بعضی دیگر جواب نمی‌دهد؟!
سعید حجاریان و تاج زاده و بهزاد نبوی چرا اعتراف نکردند؟ از آن طرف عطریان فر، حسین رسام، محمد علی ابطحی و هدایت الله آقایی چرا اعتراف کردند؟ اعتراف این اشخاص را می‌گذارید پای شکنجه و آمپول اعتراف گیری؟! اگر این آمپول روی بدن این افراد کار می‌کند، چرا روی بدن دیگران کار نمی‌کند؟!
آقای آخوندی وزیر فعلی راه هم که آن موقع نماینده‌ی موسوی بود رسما در دیدار با رهبری اعلام کرد نتیجه همان است که اعلام شده و مردم اینگونه رأی داده اند.
 
پیشنهاد مهاجرانی در تعیین سلامت انتخابات
نکته‌ی بعدی، آقای مهاجرانی که مواضعش برای همه مشخص است در BBC گفت اگر دولت می‌خواهد اثبات کند تقلب نشده ریز آراء کشور را منتشر کند. چرا گفت؟ چون تاکنون سابقه نداشته و به خیال خود ارجاع به محال داده.
سابقه نداشته که در جمهوری اسلامی ریز آراء صندوق‌ها منتشر بشود. به دلایل امنیتی و لو نرفتن نظرات مردمِ محلات کشور که حتما برای دشمن، شناخت بافت فکری مناطق شهرها و روستاها ارزشمند است. اما در این انتخابات یک مصلحت بالاتری بود، برای اولین بار، ریز آراء تفکیکی صندوق‌های کشور اعلام شد که کدام صندوق کلا چندتا رأی داشته، چه کسی چندتا رأی آورده، چندتا آراء باطله داشته. نکته این که ویژگی ریز آراء چه می‌تواند باشد؟ یا این که شما روی آراء هر صندوق ایراد می‌گیرید، یا اینکه می‌گویید سر جمع در جمع و شمارش ایراد بوده. خب آمار ریز آراء و صندوق‌ها هست. خب در محاسبه و جمع زدن خودتان ببینید. خودتان ببینید که آیا مشکلی هست یا نه.
آقای مهاجرانی فکر می‌کرد توپ را می‌اندازد داخل زمین نظام، فکر می‌کرد دارد یک درخواست محال می‌کند از نظام، اما منتشر شد. 
 
اولین‌های انتخابات 88
برای اولین بار ریز آراء تفکیکی صندوق‌های کشور منتشر شد. ده درصد آراء انتخابات به صورت تصادفی شمرده شد. پنج روز بیشتر وقت داده شد برای ارائه‌ی مستندات ادعای تقلب. تمامی این تمهیدات اندیشیده شد. حتی گفتند ما حاضریم آقای موسوی بگوید کدام صندوق مشکل دارد، ما تمامی کد ملی‌های آن صندوق را مشخص می‌کنیم که چه کسانی در این صندوق رای دادند و طبق این کد ملی‌ها و همراه با نماینده ای از آقای موسوی به تک تک آدرس‌های صاحب کد ملی می‌رویم و می‌گوییم شمای صاحب این کد ملی به چه کسی رای دادید. اما باز هم آقای موسوی زیر بار نرفت.
 
نظارت چندگانه بر آراء
نکته‌ی بعدی اینکه آیا اطلاع دارید سیستم شمارش رأی در وزارت کشور چگونه هست؟ سیستم شمارش رای وزارت کشور به این صورت است که یک عده از نمایندگان وزارت کشور، یک عده از نمایندگان شورای نگهبان، نمایندگان کاندیدا‌ها و معتمدین محلی که معمولا مدیران مدارس و هیات امنا مساجد هستند، این افراد تماما پای صندوق رای هستند، این چهارده نفر، مجموع نمایندگان و غیره رای‌ها را می‌شمارند که باید با قاطعیت بگوییم این افراد با چهارده جفت چشم، روی هر صندوق نظر میدهد که کی به کی رأی می‌دهد و امضاء می‌کند پای نتایج شمارش را. و جالب است که به شما بگوییم آقای موسوی با 30 هزار ناظر در 90% حوزه‌ها ناظر داشت درحالیکه آقای احمدی نژاد با 26 هزار ناظر در 72% حوزه‌ها ناظر داشت.
 
نظریه‌ی داماد لرستان
نکته جالب اینکه بشنوید یک استدلال فوق منطقی از «پروفسور» زهرا رهنورد که به BBC اعلام کرد از محکمترین ادله‌ی تقلب در انتخابات این است که من لر هستم، موسوی بارها گفت من داماد لرستان هستم و این فرد در مناطق لر نشین رأی نیاورده است و باقی دلایل نیز شبیه همین است.
حالا جالب است این حرف که هیچی، خودتان تشخیص بدهید و سطح حرف را بسنجید، حالا این حرف در چه صورتی زده شد؟ در صورتی که فعلا مردم ایران دو تا فرزند لر -کروبی و محسن رضایی- دارند در انتخابات، این‌ها بیایند فرزندان خودشان را رها کنند و به دامادشان رأی بدهند؟
عرصه، عرصه‌ی داماد سالاری شده؟! پدرسالاری و زن سالاری و فرزند سالاری شنیده بودیم، داماد سالاری نشنیده بودیم تا حالا!
 
استدلالی ندارد اما اعتقاد دارد تقلب شده!
جالب است به شما بگویم که اخیرا همین آقای حسین دهباشی -این آقا را میشناسید یا نه؟ مستند ساز فیلم انتخاباتی آقای روحانی در سال 92- یک مجموعه مصاحبه هایی دارد با شخصیت‌های سیاسی در مجموعه ای به نام «خشت خام». آقای حسین دهباشی آمد اولین برنامه اش را با فائزه هاشمی صحبت کرد. گفت خانم فائزه هاشمی! شما در مجلس پنجم، اول شده بودید یا دوم؟ فائزه گفت من خودم هم نمی‌دانم ولی مامان معتقد است که من اول بودم. آقای حسین دهباشی می‌پرسد استدلال ایشان چیست؟ فائزه میگوید استدلالی ندارد ولی معتقد هست من اول بودم ولی مرا دوم خوانده اند!
ببینید خانواده سالاری و این الیگارشی خانوادگی چطور بلا به سر این مردم می‌آورد. این از «معتقده اول شدم» و آن هم از «بریزید توی خیابان ها» مملکت بازیچه‌ی پیرزن شده!
 
پیروزی میلیمتری روحانی
نکته‌ی بعدی، در حجت پاکدستی نظام همین بحث است که رییس جمهوری که همه می‌دانند با شعار مذاکره با آمریکا آمد و رییس جمهوری که همه به عنوان مهره‌ی هاشمی میشناسند او را و این قدر عداوت دارد با آقای احمدی نژاد، در دولت احمدی نژاد تنها با 50.7 درصد، معادل 250 هزار رای بیش از نصف در انتخابات 92 پیروز شد. حال نظامی که به قول شما 11 میلیون تقلب کرده، آیا نمی‌توانست 250 هزار رأی را بالا و پایین بکند؟ در انتخابات اخیر مجلس و خبرگان نیز لیست خبرگان هاشمی در تهران با وجود نظر بسیار مثبت رهبری به آقایان یزدی و مصباح و اینکه رهبری گفتند مردم هوشیار باشند و به لیستی که مورد حمایت انگلیس است رأی ندهند، اما لیست خبرگان در تهران به جز آقای جنتی که خارج لیست بود، بقیه‌ی افراد آن لیست یکپارچه رأی آورند و این دو فرد معتمد و محبوب رهبری حذف شدند. این‌ها را شما ادله‌ی پاک دستی نظام نمی‌دانید؟
 
مداخلات غربی
برگردیم سر فاز دیگر صحبت. چند تا نکته به شما بزرگواران بگویم از انتخابات سال 88، دخالت بیگانگان را ما دیدیم. بنیاد جامعه‌ی باز جورج سروس، NED یا همان صندوق اعانه ملی برای دموکراسی، مؤسسات بروکینگز، کارنگی، راکفلر، هوفر و غیره تماما در آموزش و هدایت فکری و کمک مالی فتنه نقش ایفا کردند.
دخالت مستقیم سفارت انگلیس را در این انتخابات دیدیم. این قدر برایشان مهم بود که حتی برای اینکه یک نیرو بیشتر بشود در فتنه، دیپلمات‌های خودشان را می‌فرستادند داخل اغتشاشات و این‌ها را از کشور اخراج کردیم.
جالب است بدانید سیمور هرش روزنامه نگار معروف آمریکایی فاش کرد تنها در یک مورد آمریکا 400 میلیون دلار در سال 2006 بی ثبات سازی ایران اختصاص داده بود.
 هیلاری کلینتون هم رسما گفته بود تویتر قصد داشت سایتش را بازسازی کند، اما ما به آنها گفتیم که دست نگه دارند در انتخابات، الان مخالفان دارند استفاده می‌کنند از این ظرفیت و با توییتر کار داریم.
 
مداخلات عربی
من این را به شما بگویم در اسنادی که شبکه‌ی الجزیره‌ی قطر منتشر کرد، فاش شد محمود عباس، کسی که دست گدایی اش به روی همه دراز است، 50 میلیون دلار به موسوی کمک مالی کرد.
شما حساب کنید وقتی محمود عباس چلغوز 50 میلیون دلار پول میدهد، بعد که وزیر اطلاعات می‌گوید ملک عبد الله طبق اعترافات عوامل دستگیر شده‌ی فتنه، یک میلیارد دلار به جنبش سبز اختصاص داد، نگویید مگه میشه؟ مگه داریم؟ واقعا خیلی برای تان عجیب است این کمک؟ آل سعود طبق اسناد ویکی لیکس خواستار حمله‌ی آمریکا به ایران با هزینه‌ی عربستان شده بود و به بوش گفته بود بیا و «سر مار» را قطع کن. و مدام پول خرج می‌کند داخل یمن، سوریه، لبنان و عراق. اینکه او بیاید و برای براندازی ایران هم یک میلیارد دلار اختصاص دهد عجیب است؟ مگر همین عربستان در جنگ تحمیلی حداقل 27 میلیارد دلار به صدام کمک نکرد؟ مگر در انتخابات پارلمانی لبنان، مشترکا با کویت یک میلیارد دلار خرج نکرد؟ مگر نمی‌دانید در بهار 88 و قبل از انتخابات، خاتمی با ملک عبد الله در مزرعه‌ی خصوصی اش دیدار داشت؟
 
مداخلات عبری
جالب است که جنبش سبز در پی فراخوان سایت وزارت خارجه‌ی اسرائیل در روز قدس شعار دیکته شده را داد و گفت نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران!
البته تحرکات و مداخلات دشمن محدود به این موارد نیست، اینها تنها بخش عیان ماجرا است وگرنه مانند کوه یخ است که بخش اعظم آن زیر آب و تنها بخش کوچکی روی آب و قابل رؤیت است.
 
تحریم، واضعان دیروز، ناجیان امروز!
حالا چند تا نکته به شما بگویم در نقش فتنه‌ی 88 در تحریم هایی که امروز با آن‌ها مواجه هستیم. خب چند تا کد به شما بدهم.
در سال 86 محمد رضا خاتمی در سفارت آلمان از سفیر آلمان پرسیده بود تحریم‌های جدید شورای امنیت کی تصویب می‌شود؟ و خواستار تعجیل در آن شده بود.
خانم شیرین عبادی چند نوبت خطاب به سران اروپا خواسته بود تحریم اقتصادی و سیاسی را علیه جمهوری اسلامی ایران بیشتر کنند. 
در اسناد ویکی لیکس هست -بروید مراجعه کنید- که در بحبوبه‌ی فتنه‌ی 88، سفیر اتریش در تهران با آقای هاشمی رفسنجانی دیدار داشت. آقای هاشمی به سفیر اتریش گفت به غربی‌ها بگویید در دو محور حقوق بشر و تقلب در انتخابات روی ایران فشار بیاورید. می‌دانید چقدر از این تحریم‌های ما تحریم‌های حقوق بشری هست؟
همین آقای صادق خرازیِ اصلاح طلب که قبل از انتخابات 88 با آقای خاتمی رفته بود عربستان که دیدار داشتند با ملک عبد الله، همین صادق خرازیِ مؤسس حزب اصلاح طلب «ندا» اعلام کرد زمانی که من در فرانسه سفیر بودم، عده ای از اصلاح طلب‌ها داخل فرانسه گرا می‌دانند به دشمن. و گفت من لیست این افراد را دارم اما به نهاد‌های اطلاعاتی نمی‌دهم و اگر لازم شد روزی گزارشش را به ملت خواهم داد.
آقای نیک آهنگ کوثر، مشاور مهدی هاشمی و همکارش در بهینه سازی مصرف سوخت، فایل صوتی مهدی هاشمی را منتشر کرد که به مهدی هاشمی می‌گفت چرا شما هاشمی‌ها رو بازی نمی‌کنید؟ مهدی پاسخ می‌دهد شما نگاه نکن چند تا تظاهرات و بد و بیرا به آقای خامنه ای و رهبری و نظام می‌دهید، کاری که ما این جا انجام می‌دهیم، صد برابر بدتر از کار شماست. بعد گفت در خانواده‌ی ما کارها تقسیم شده است. همین نیک اهنگ در ویدوی ضبط شده بعدا گفت یکی از نکاتی که مهدی به من گفت این بود که وقتی فهمید من می‌خواهم بروم واشنگتن، گفت برو آنجا و ببین می‌توانی تحریم‌های ایران را تشدید کنی.
روزنامه نیویورک تایمز جزء سه روزنامه پرفروش در آمریکا است. در رساله‌های دانشجویی چه پایان نامه و چه رساله‌ی دکتری ارجاع به روزنامه قبول نیست، اما نیویورک تایمز این قدر معتبر قلمداد می‌شود که استناد به مطالب آن کاملا در قالب استاندارد‌های ارجاع قرار می‌گیرد. همین روزنامه چند ماه پیش فاش کرد و ضمن اشاره به تاریخچه‌ی تحریم‌های ایران گفت که حوادث انتخابات 88 ایران، قطعنامه‌ی تحریمی 1929 –که از قضا سخت ترین و شدیدترین تحریم اقتصادی است- را جایگزین راهبرد مذاکره‌ی اوباما با ایران کرد و این دقیقا چیزی بود که قبل تر جلیلی مطرح کرده بود که آمریکایی‌ها قبل از انتخابات با وساطت عمان برای پذیرش غنی سازی 20% اعلام امادگی کرده بودند اما شد آنچه شد و الان در برجام سقف غنی سازی 3.5 درصد است.
 
اوبامایی که قبل از انتخابات نامه نوشته بود به رهبری و گفت ما آماده حل و فصل اختلافات هستیم، وقتی دید شکاف در حاکمیت با سرمایه گذاری و اقدام مشترک داخل و خارج نتیجه داده، تغییر راهبرد داد و ضربه‌های پیاپی را وارد کرد.
آن موقع در سال 92 که جهش ارز داشتیم، آقای حسین فریدون و شریکش، علی صدقی، که به برکت رفاقت و شراکت با فریدون مدیر نجومی بگیر بانک رفاه شد، صرافی بی مجوز زده بودند!
با این حال جالب است که عاملان و واضعان تحریم، دلواپسان امنیت ملی و اقتدار ملی را متهم می‌کنند به کاسب تحریم بودن! ما کاسب تحریم هستیم یا شما؟ ما صرافی زدیم یا شما؟ چه کردیم که کاسب تحریم هستیم؟ 
آقای مایکل لدین حدود شش ماه پیش مطرح کرد که در بحبوحه‌ی فتنه 88 به موسوی پیغام دادیم که ما چه کمکی میتوانیم برایتان انجام بدهیم؟ عین همین جمله را گفت که سبز‌ها پاسخ دادند و گفتند که تحریم‌ها را بیشترکنید.
در قول و فعل و تقریر تماما خواستار تحریم بودند اما نیروهای انقلابی را متهم می‌کنند. نیروهای انقلابی را که جانشان را کف دست گرفتند و از خرمشهر تا حلب مبارزه می‌کنند، این افراد را متهم می‌کنند به کاسب تحریم بودن! آخرین برگ خیانت شان هم همین چند روز پیش در سالروز عملیات کربلای چهار انجام دادند. عملیاتی که آن غواص‌های شهید را بر جای گذاشت. آخرین برگ را هم در سالگرد عملیات کربلای چهار رو کردند که 30 نفر دیگر از اصلاح طلبان و ضد انقلاب خارج نشین نوشتند به ترامپ که تحریم‌های شدیدتر بر ایران اعمال کنید. بعد که سروصدا شد، گفتند منظورمان تحریم علیه سپاه است! درحالیکه الان سپاه صد درصد تحریم است. الان که کل مملکت را فلج کردند با تحریم، فقط گندم را تحریم نکردند! دیگر چه چیزی شدید تر از این میخواهد بشود؟! علت عدم تحریم گندم و محصولات کشاورزی هم شاید این باشد که دارند انواع و اقسام خوردنی‌ها و خوراکی‌های تراریخته را به خور ملت می‌دهند و گرنه این خوراک را هم زودتر تحریم میکردند.
 
پرونده‌ی حصر
یک نکته هم بگوییم در مورد پرونده حصر. دوستان! بر خلاف تصورات شما، پرونده‌ی حصر ناشی از چندین مورد جرایم و خیانت در 8 ماه فتنه که در قانون جرم انگاری شده، نبود. جرایمی چون تشویش اذهان عمومی و نشر اکاذیب، اقدام علیه امنیت ملی، محاربه، افساد فی الارض، دعوت به تجمعات غیر قانونی، جاسوسی، آسیب به جان و مال مردم و غیره. به هیچ کدام از این دلایلی که گفتم سران فتنه حصر نشدند. حصر برای چه زمانی بود؟ 21 ماه بعد از انتخابات و 13 ماه بعد از 9 دی بوده. خرداد ماه انتخابات بود، با تمام جنجال‌ها داستان رسید به 9 دی، این روز چه روزی بود؟ اوج جمعیت راهپیمایی بود که مردم خواستار اعدام موسوی شدند و شعار «موسوی و کروبی اعدام باید گردند» و «مرگ بر موسوی» سر دادند. اگر نظام آن موقع قصد حصر داشت، بهترین موقع بود. اما حصر چه زمانی صورت گرفت؟ اسفند 89!
22 بهمن 88، انقلاب مصر بود، استراتژی دشمن «پاسخ در تهران» بود، 22 بهمن انقلاب مصر بود، 25 بهمن داخل تهران به دستور و فرمان و بیانیه‌ی آقایان، در تهران شلوغ کردند که انقلاب‌های منطقه یعنی مصر و تونس را بکشانند به ایران و تهران. یعنی همانطور که از تونس یه مصر سرایت کرد، می‌خواستند از مصر هم به ایران کشیده شود. این را بدانید.
نکته‌ی دوم، مبانی قانونی حصر است که مطابق اصل 176 قانون اساسی است که واجد صلاحیت تصویب مصوبات امنیتی را دارد و در موضوع حصر هم حکم دادستانی را دارد و هم از قضا امضای شخص آقای روحانی را پای مصوبه‌ی شورای امنیت ملی دارد. این هم مبنای قانونی حصر.
حکمتش چه بود؟ این بود که وقتی حضرت علی(ع) در جنگ جمل عایشه را دستگیر می‌کند و شکست می‌دهد لشگر عایشه را، عایشه را به منزل می‌فرستد. اگر حضرت، عایشه را مجازات می‌کرد، شر می‌شد که چرا علی(ع) حرمت ناموس پیامبر را نگه نداشته! آزاد هم اگر می‌گذاشت، جملی دیگر به وجود می‌آمد.
کاری که حضرت علی علیه السلام انجام دادند این بود که عایشه را با چندتا زن به منزل فرستاد و بهش اخطار داد سرجایش بنشیند.
علت حصر چه بود؟ علت حصر این بود که این افراد اگر دادگاهی بشوند، نتیجه اش بی تردید به استناد مواد متعدد قانون مجازات، چیزی جز اعدام نیست. اعدام بشوند یک جور شر است، آزاد باشند هم یک جور شر است. بهترین کار این است که داخل ویلاهای مجلل و بزرگ که ناشی از اموال حرامشان است ساکن شوند و تا آخر عمر از ماساژ، استخر و غیر بهره ببرند. بنده به شما عرض کنم که اینها دَدَر و دیدار‌های شان را مرتب دارند. اما رسانه ای نمی‌شود چون قرار نیست بشود. می‌دانستید موسوی داخل ویلایی 1011 متری محصور است؟ این ویلاها از کجا آمده؟ یک هفتادم قیمت آن روز از طرف آقای هاشمی به موسوی واگذار شد! این بزرگترین ملک نجومی واگذار شده در تاریخ جمهوری اسلامی است. آقای کروبی اکنون به واسطه‌ی رشوه هایی که از شهرام جزایری گرفت، در ویلایی مجلل در جماران هست، این را از کجا آورده؟
خود این فرد اعتراف کرد که 300 میلیون پول دستی از شهرام جزایری گرفته است! 300 میلیون تومان با دلار 700 – 800 تومانی! یک 200 میلیون تومان دیگر هم گرفته است، جزایری اعتراف کرد اما کروبی آن را انکار کرد.
آقایان داخل ویلاهای شان نشستند. اگر بمیرند، خون این افراد بیخ ریش نظام است. لذا همه نوع ماساژ درمانی، استخر درمانی و رفاه شان به راه است. این آقایان اینقدر که در حصر عمر می‌کنند که اگر در بیرون حصر بودند، این قدر عمر نمی‌کردند! [خنده‌ی حضار]
 
تکرار خدعه‌ی معاویه
بشناسید عوامل فتنه‌ی 88 را، عوامل تحریمِ مردم و فلج شدن اقتصاد را. بشناسید خدعه‌ی معاویه را که همه هم شنیده اید. یک چیز جالبی خواندم که می‌گفت تنها چیزی که از تاریخ آموختیم این است که هیچ نیاموختیم!
زمان حضرت علی(ع) معاویه بزغاله‌های بچه‌های کوفی را می‌دزدید و بعد می‌گفت که علی و اصحاب علی دزدیده اند تا کینه را به طرف علی و یاران او روانه کنند. 
بنده با ده‌ها کد و سند و با استناد به اسنادِ خود غربی ها، با استناد به صحبت خود اصلاح طلب‌ها تببین کردم که چگونه این‌ها در راه تحریم ایران تلاش کردند. حال بعد ما شده ایم کاسب تحریم؟! آنها شدند ناجی تحریم؟! ما تحریم‌ها را وضع کردیم و شرایط اعمالش را فراهم کردیم یا شما؟
 
فتنه‌ی بزرگتری در راه است
این همه گفتیم از نقش اسرائیل و انگلیس و آمریکا، اما یک نکته‌ی مهم را هم خاطر نشان کنم که آقا یکبار فرمودند دشمن برای این کشور برنامه ریزی‌های ده ساله داشتند. 18 تیر سال 78 برنامه‌ی اول بود، دوباره بعد 10 سال زهرش را در فتنه‌ی 88 ریخت، دوباره این که چیزی خودم می‌خواهم اضافه کنم، مطمئن باشید در انتخابات سال 96 یک فتنه بزرگتری داریم. خدمت شما عزیزان می‌خواهم دو نکته عرض کنم. قصدم براین هست که یک دلیل نقلی و دیگر دلیل عقلی ذکر کنم.
دلیل نقلی اینکه آقای آقا تهرانی گفتند بعد از این که فتنه‌ی 88 جمع شدند، خدمت آقا رسیدم و عرض کردیم که الحمدلله این فتنه تمام شد، بعد آقا به ما فرمودند که فتنه‌ی بزرگتری در راه است. یعنی فتنه‌ی 88 که به تعبیر رهبری قرار بود ایران را مانند سوریه کنند، تازه فتنه‌ی کوچکتر بوده!
دلیل عقلی، بر فرض که آقا هیچ نفرمودند، اگر بخواهیم با دلایل عقلی اثبات کنیم فتنه‌ی بزرگتر را، می‌گوییم که «اگر» در سال 96 فتنه ای بشود به مراتب بزرگتر از فتنه سال 88 است، به چند دلیل:
یک، در سال 88 اعتراضات معطوف به یک قشر متوسط به بالای شهری آن هم با گرایشات خاص سیاسی فرهنگی بود اما در 96 تمام اقشار محروم و به تنگ آمده در کنار مخالفین سیاسی و غیره شورش خواهند کرد. متاسفانه این آقایانِ واضعِ تحریم آنقدر خباثت دارند که تقصیر تحریم‌های خود ساخته و غارت‌های بیت المال و فقر مردم را گردن نظام و شخص رهبری بیندازند! 
دو، فتنه‌ی سال 88 محدود به تهران بود، اما فتنه 96 در کل کشور خواهد بود.
سه، در فتنه‌ی 88، یک اقلیتی خارج حکومت علیه دولت و نظام فتنه کردند اما اینجا اگر بخواهد فتنه بشود، خود دولت، نقش رهبری اپوزوسیون را بر عهده خواهد داشت. چرا؟ عرض می‌کنم. هیچ می‌دانستید رئیس CIA گفته مطلوب ماست که آقای روحانی و معتدل‌ها رای بیاورند در 96. این ننگ است برای رئیس جمهور ایران که رئیس مخوف ترین سازمان امنیتی جهان از او حمایت کند و ما در انتخابات سال 96 به کوری چشم سازمان جنایت کار CIA، به کسی رای می‌دهیم که آنها نمی‌خواهند. [تشویق حضار]
شما به تحرکات امنیتی یک ساله‌ی منتهی به انتخابات 96 نگاه کنید! اعلام هیلاری کلینتون مبنی بر آموزش 5000 ایرانی برای براندازی، همایش گسترده‌ی منافقین در پاریس با حضور رئیس اسبق اطلاعات عربستان، حمایت کری از روحانی و ابراز نگرانی از عدم پیروزی اش در انتخابات 96، حمایت رئیس CIA از روحانی، ابراز امیدواری رئیس اطلاعات ارتش اسرائیل از پیروزی روحانی در انتخابات، حمایت رئیس سابق اطلاعات عربستان و نتانیاهو از تداوم برجام و انتصاب کارکنان ارشد و مسئولان اطلاعاتی فرانسه، آلمان و انگلیس به سمت سفیری در تهران که دو تن از دیپلمات های انگلیسی و فرانسوی را هم در کردستان در حال تصویر برداری از مراکز نظامی گرفتند! اضافه کنید تجهیز و اعزام تیم های تروریستی توسط عربستان به کشور را که چند وقت پیش افرادی را گرفتند که قصد بمب گذاری در 50 نقطه‌ی تهران را داشتند!
اینها تماما نشان از تدارک گسترده برای فتنه ای مخوف است که البته همانطور که عرض کردم مانند کوه یخ تنها بخش کوچکی از آن قابل رؤیت بوده که بیان شد.
 
دوگانه‌ی دوقطبی-فتنه
تا اینجا صحبت‌های بنده در خصوص گذشته، و اما نسبت به احتمال فتنه در 96، بعضی از دوستان می‌گویند دولتی که می‌خواهد انتخابات برگزار کند، چگونه می‌تواند فتنه به پا کند؟ 
دوستان عزیز! دوقطبی سازی را نمونه اش در انتخابات آمریکا شاهد صحنه بودیم. با وجود علم مردم آمریکا به رأی آوری ترامپ در سیستم الکترال کالج، و حتی تبریک هیلاری و اوباما، اما مشاهده کردید که در 40 – 50 شهر باز هم تظاهرات شد که بعضا به خشونت کشیده شد.
فکر نکنید اگر مردم بدانند یکی برنده است دیگر کاری به کارش ندارند، این باعث می‌شود که بگوییم حالا دولت روحانی طبیعتا مجری هست، مجری که نمی‌تواند علیه خودش بگوید؛ نه عزیزان! بنده در اول خدمتتان عرض کردم که این نقطه عطفی که مهندسی پندار را به مهندسی رفتار گره می‌زند، یکی اش انتخابات است. اما همه اش نیست. برای این موضوع شاهد مثال آوردم؛ گفتم 18 تیر سال 78 جرقه اش چه بود؟ بسته شدن روزنامه‌ی سلام. اوکراین دو مرتبه گرفتار آشوب شد. اول در سال 2004 در مورد بحث انتخابات که غربگراها مصادره کردند انتخابات را و بازی باخته را بردند. مرتبه‌ی دوم اما در سال 2014، دو سال پیش بود، و موضوع این بود که آیا با اتحادیه‌ی اروپا موافقت نامه‌ی همکاری اقتصادی سیاسی امضا کنتد یا نه؟ آیا رئیس جمهور این کار را بکند یا نه؟ ضربه ای که اوکراین در 2014 خورد، مهیب تر از سال 2004 بود، زیرا در سال 2004 تعدادی کشته شدند و دولت عوض شد، اینجا چندین برابر کشته شدند و کشور شان هم تجزیه شد. شبهه جزیره‌ی کریمه رسما جدا شد و الان روس گرایان شرق، خواهان خودمختاری هستند.
مصداق بعدی هم همین آقای ترامپ، مگر در آمریکا شورش و آشوب نشد در چند شهر؟ مگر درآمریکا در شهر لس آنجلس در کالیفرنیا راهپیمایی عظیمی نشد؟ مگر این همه دعوا نشد؟ مگر مردم نمی‌دانستند ترامپ طبق قانون رای آورده؟ ولی وقتی دوقطبی باشد، یعنی نسبت به موضوعی موافق و مخالفِ محض درست کردن و صف آرایی کردنِ مردم نسبت به موضعی، در این صورت زد و خورد حتمی است. خیلی از افراد که درسال 88 معترض بودند، می‌دانستند که تقلب نشده، ولی از شخص احمدی نژاد خوششان نمی‌آمد و زدند و بلوا کردند.
دوقطبی سازی، فتنه ساز است. حال بنا بود این دوقطبی میان موافقان احمدی نژاد و مخالفان او که موافقان روحانی اند ایجاد شود که با تدبیر رهبری نشد. اما آیا دوقطبی سازی خنثی شده کاملا؟ هرگز. دولت از هر فرصتی استفاده می‌کند تا موافقین و مخالفینی ایجاد کند. بر سر چه؟ هرچه! برجام، حجاب، کنسرت و غیره. یعنی حب و بغض شدید و صف بندی ایجاد می‌کنند نسبت به موضوع. مثلا در مسابقات فوتبال، تیم طرف، چهارتا گل می‌خورد، از شدت خشم و نفرت، دخل تیم و طرفداران و هواداران تیم برنده را می‌آورند. مگر فقط به این هست که فرد بداند یا نداند؟ دانستن و ندانستن یک مبحث است و پذیرفتن و نپذیرفتن بحث دیگری است.
والسلام علیکم و رحمت الله
 
دریافت نسخه‌ی پی‌دی‌اف: bayanbox.ir/info/5941390760374669976

نظرات (۲۰)

با سلام و آرزوی موفقیت روزافزون
تازه این مطلب مربوط به اتفاقات سال ۸۸ رو دیدم ، خیلی ممنون و دست مریزاد
نکته مهم، جامعیت نسبی در عین اختصار، بیان روشن و مستند بودنش بود، کاش خیلی زودتر دیده بودم ، قطعاً می تونستم اون رو با خیلی از مخاطبان آسان طلب در قسمت های مختلف مجازی به اشتراک‌ بگذارم. و ای کاش شما یا دوستان مطلع و بی غرضی مثل شما در مورد مسائل مختلف و مهم ابتدای انقلاب تا کنون با همین مختصات( جامعیت نسبی در عین اختصار، بیان روشن و مستند بودن) مطلب تهیه و منتشر می کردید(به صورت گسترده و در همه زوایای مجازی)، مطالبی از قبیل : داستان اون ۲۴۰۰ نفر که در زمان ریاست جمهوری هاشمی به صورت بورسیه به انگلیس،فرانسه، کانادا...اعزام شدند و بسیاری از چهره های اثر گزار و معروف سالهای بعد و امروز دربین اونها بودند و هستند( طیف جلایی پور و ...دیگران) که به دلیل آثار بعدیش یکی از نقاط عطف تاریخ انقلاب به شمار میاد، پایان نامه هایی که بعضی (اگر نه همه)از این حضرات بورسیه ، نوشتند و اسرار کشور رو ضمن اون به اصطلاح پایان نامه ها به بدخواهان انقلاب و مملکت دادند، داستان ترور شهید آیت و ربطش با میرحسین موسوی، داستان حلقه کیان و سروش و امنیتی های اون زمان، تأثیر و پیوند بهائیان با بعضى خانواده هاى ذى نفوذ در پس از انقلاب، نقش حسین بشیریه و حجاریان در تدوین برنامه گذار به دمکراسى در مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهورى هاشمى و پیامدهاش،مافیاى خودرو و علل وضعیت ناهنجار و تأسف آور اون در ایران، ماجراى قراردادهاى نفتى و خصوصاً کرسنت و ... اى کاااااش
از صمیم دل دعاتون مى کنم و از خداى بزرگ و کریم طلب مى کن که تا آخر در مسیر حق باقى باشید ، دست حق همیشه همراهتون ☺️✋️

  • بهینه سازی سایت
  • سلام.وبسایت جالبی دارید.خیلی خیلی
    ممنون
    منافع شما در این جهت است که حقایق را منکر بشید 
    پاسخ:
    :)
    مطالب خیلی کامل و مفید بود

    اما برام جالبه با این همه مطلب و سند باز روی همان حرف قبلی می مانیم ، واقعا چرا ؟

    شاید باید این مطالب را ذره ذره بیان کرد

    برای من همین عبارت سعید حجاریان که گفت تدلیس سیاسی بوده بالاترین اعتراف هست .
    سارا خاتمی فر:
    💭 ۳۸سال به باد می رود 🙈

    ایران بعد از انقلاب با تمام مشکلات اقتصادی و جنگ هشت ساله و تحریم های ظالمانه کمر نشکست و  سربلندانه مسیر رشد و توسعه را ادامه داد.
    اکنون پس از ۳۸ سال اقتدار و سربلندی  برخی از عناصر نامطلوب داخلی بدنبال حمایتهای دشمن غرب درصدد ایجاد اغتشاشات و ناآرامی هایی اعم اجتماعی اقتصادی و فرهنگی در جامعه ی ایران هستند که اعتماد ملت ایران را از نظام  سلب کرده و از نفاق ایجاد شده سودهای کلان از جمله بلعیدن کل ایران را ببرند.
    آمریکا باید خیلی احمق باشد که فکر کند رهبر ایران می نشیند تا او افکار احمقانه اش را در ایران پیاده کند.
    از طرفی اگر تا امروز غرب خصوصا آمریکا تحریم های ظالمانه اش را با ترس و لرز از اینکه امیدی به دست یافتن به خواسته هایش نیست اعمال می کرد اکنون با سند برجام و سوء استفاده هایی که به راحتی از آن می کند می تواند با آرامش و امیدواری بیشتری تحریمها را بر ضد ملت ایران اعمال کند.

    نباید بگذاریم تمام چیزهایی که شهدایمان و رهبرمان و خودمان با تمام وجود برای ایران رشته کردیم پنبه شود

    نباید بگذاربم ۳۸ سال زحمت به بار نشسته را افرادی با ایجاد رکود در تمام زمینه ها مخصوصا اقتصادی‌ همه چیز را به مخاطره بیاندازند‌.

    @khatamifars
    مرد حسابی چطور در یک مهلت کوتاه می شد پرونده بر رسی ان انتخابات 88 را بست ؟ به جز این بود که موافقت نشده بود با بر رسی
    ببین داداش ولایت مدار زاده ....امکان نداره مشارکت بالا باشه و کاندید ولایت مدار از صندوق در بیاد .دیگه خودت قضاوت کن چی شده بود؟
    در پاسخ به http://ahmadghadiri.ir/post/62#comment-SYfojU-IGzQ

    که گفتند:
    دختری گلوله می خوره و از دنیا می ره....

    لطفا مستند دانشجویی " یزدان تفنگ ندارد" را ببینید
     حتی گفتند ما حاضریم آقای موسوی بگوید کدام صندوق مشکل دارد، ما تمامی کد ملی‌های آن صندوق را مشخص می‌کنیم که چه کسانی در این صندوق رای دادند و طبق این کد ملی‌ها و همراه با نماینده ای از آقای موسوی به تک تک آدرس‌های صاحب کد ملی می‌رویم و می‌گوییم شمای صاحب این کد ملی به چه کسی رای دادید. اما باز هم آقای موسوی زیر بار نرفت.

    چه دروغی ؟من چرا نشنیدم چنین چیزی را ؟چرا دروغ می گی ؟
    پاسخ:
    استدلال در حد موسوی: من نشنیدم پس دروغ است :)
    در تاریخ انبیاء، نکته‌ای ذکر شده و آن اینکه هر جایی که موسی(ع) فرعون را با منطق استدلال، برهان و یا منطق اعجاز مغلوب می‌کرد، فوری کاری که فرعون می‌کرد، بحث را به سمت تعصبات قومی می‌کشاند و می‌گفت ای مردم مصر! حواستان باشد که موسی می‌خواهد شما را از شهر و دیار خودتان بیرون کند، مردم مصر! موسی می‌خواهد خدایان تان را از شما بگیرد. حواسمان به این تعصبات باشد چراکه می‌بینیم بزرگترین مانع برای پذیرش صحبت، همین تعصبات حزبی و سیاسی است. 
    مخاطب :
    این مورد کاملا صحیح هست ایا اشاره به وجود دشمنان  به صورت دایم  مصداق همین جملات نیست ؟ ایا شما و همفکرانتان دایما هشدار نمی دید ؟
    پاسخ:
    هر دفعه به یک اسم مطلب گذاشتن نمی دونم با چه هدفیه! آی دیت مشخص و بکسان است در هر حال.
    پسرم، من می دونم مشکل مالی داری و مذهبی ها رو مقصر می دونی!
    اما قدری سعی کن ذهنت رو باز کنی و متون رو بدون پیش داوری بخونی و انقدر برای خودت ارزش قائل باشی که هر حرفی رو نزنی، فکر کن ببین مخطب چه سطحی از درک رو نسبت بهت تصور می کنه
    موفق باشی
    حقایق اینه 
    دختری گلوله می خوره و از دنیا می ره .هیچ کمیته حقیقت یابی تشکیل نمی شه چرا ؟این از مظاهر مهندسی کردن است ؟کی مخالف بوده با قانون ؟
    پاسخ:
    دانشمند گرامی!
    کمیته حقیقت یاب مال سازمان ملله! مملکت دادسرا و دادگاه داره
    هرچند قبلا به صورت جسته گریخته اینها گفته شده بود اما جمع ‌آوری این اطلاعات و مستند سازی آنها کار بسیار ازشمندیه
    هرچند که معتقدم باید بیشتر از این حقایق مشخص بشه

    خیلی خوب بود....دست شما درد نکنه...خیلی خوبه که بعد از مدتها این واقعه تلخ با جزییات و دقایق تشریح بشه تا یادمان باشد که دشمنان این ملت، حقیقتی مثل روز روشن را با فتنه انگیزی  و غبارآلودی شبهه ناک کردند...دم شما گرم...
    جناب قدیری:
    قاعده ی سیاسی این است که حضور اکثریت واجدان رای دادن پای هر انتخابات، رای به کلیت نظام است (البته اگر این قاعده را بدانید) و فارغ از رفراندوم اول انقلاب و دو بار رای گیری برای قانون اساسی (که هر دو رفراندومی کامل بوده) 

    چرا حمایت نمی کنید از یک رفراندوم جدید ؟ایا می توانیم پاسخی به 10 نسل بعد بدهیم و بگوییم چگونه در کشوری به دنبا امدید و ما تصمیم گرفتیم از روی هیجان و تعصبات مذهبی و  البته برای دستیابی به فضای باز تر و زندگی بهتر و با عدالت اجتماعی بیشتر ...اما شد اینکه می بینید .
    در تمام ارکان یک گروه از مردم  فقط خق کار کردن دارد و مابقی باید از این کشور کوچ کنند .
    این گروه از قضا اقلیت هستند .شما اینها را در صدا و سیما ...در ارگانهای نظامی ....در ..می بینید .و حتی مسولیت  عواقب هم پذیرفته نمی شود .اقای قدیری   این همه کاستی و مشکلات را به نظام قبلی یا دشمنان نسبت دهیم ؟
    در همه جای دنیا اگر مشکلات حل نشود مسولین استعفا می دهند .و اجازه می دهند تفکر جدید ادم جدید تلاش کند .ایا شما حاضرید به این مورد بپردازید ؟
    و در باره ان صخبت کنید ؟
    در اتش سوزی پلاسکو دیدیم چگونه در خواب هستیم .این پلاسکو نبود که فرو ریخت این زندگی ما ایرانیانی هست که پایه هایی پوسیده دارد .
    امیدوارم برداشت خود را از سواد تصخیخ نمایید ادم باسواد درد و رنج مردم و هموطنان را تا مغز استخوان حس می کند نه اینکه بشود مدافع و سخنگوی جناحی که خود را صاحب این اب و خاک معرفی می کند .دانشجو بودن فعال سیاسی بودن فقط یک کلمه نیست .
    پاسخ:
    پاسخ رو کامل دادم، تکرار نمی کنم
    چرا باید در هنگام گفتگو با توهین اغاز کنید ؟ ایا این به شما اطمنان می دهد که راه را اشتباه نرفتید ؟ایا حاضرید محبوبیت تفکری را که بر اساس سواد می دانید در میان مردم  ازمایش نمایید ؟مطمنا پاسخ و حضور در این بحثها  برایتان 
    ملال اور است .زیرا عادت به صدای یکسویه دارید .عذر خواهی می کنم .
    سواد انسان را به حمایت از واقعیات  و خقوق مردم هدایت می کند و نوعی شفافیت را در تفکر و رفتار می اورد در حالیکه دیدگاه شما امنیتیست و مانند یک گوینده خبر رسمی صحبت می کنید و تکرار مکرراتی که از صدا و سیماهم می شود شنید  .اینها بیان حالات شماست .نه توهینی از جنس انچه که همیشه بر زبان تلختان وجود دارد .
    شما از انقلابی صحبت می کنید که برای حمایت از مستعضف و برخورد با ستمگران هست اما سند نمی اورید .و به جای ان باز به خودتان تبریک می گویید که عقل دارید و منطقی هستید و در خانواده انقلابی بودید .می بینید که حتی اشاره به عملکرد پدر شما در این میان وجود ندارد .
    متاسفانه باز ابهامات ماند و شما چیز خاصی نگفتید .
    تحلیل از شکست ندارید و ان را نادیده می گیرید.انتخابات اخیر نمایش شکست  بود اما دیدگاهتان فقط انتقاد  کف زدن و سوت است . 
    پاسخ:
    چرا باید در هنگام گفتگو با توهین اغاز کنید؟

    گوشه ای از ادب شما را مرور می گنیم:
    1- چرا دوستان اقندار خواه به قصص صدر اسلام تکیه می کنند
    2- در تهران  نتونستند دستکاری زیادی کنند
    3- مشخصه که نظز بوده ولی روانه سطل زباله شده .جناب بچه دلواپس


     به نحوی عجیب واقعیات را انکار می کنید .در منزلی به دنیا امدید که پدرتان اقای قدیری ابیانه هست .و سرانجام این مواضع را یافتید .سوالی دارم اگر پدرتان یک ایرانی معمولی بدون گرایشات انقلابی بود هنوز به این شکل بودید ؟طبیعتا  جواب معلوم هست و امروز در جامعه دیده می شه که شکافی داریم در مورد عقاید .و جمعیت درون این دو منطقه گرایشات خود را حفظ می کند زیرا از نظر منافع در تضاد با هم هستند .
    شما از تغییرات استقبال نمی کنید پس هر گز به اقراد خواهان تغییرات و اصلاخ طلبی روی خوش نشان نمی دهید .اما تاسف اینجاست که هر گز وارد یک منطق قابل قبول و امروزی نمی شوید .برای مثال عبارت فتنه در کجای ادبیات سیاسی جا دارد ؟ایا اعتراض سال 57 هم نوعی  فتنه بود ؟با نگاه به وقایع 57 می توانید فتنه را تحلیل کنید ؟
    ایا حاضرید از دیدگاه دانشحویی در خواست باز شدن فضای سیاسی و رفراندوم را پیشنهاد دهید ؟ اگر مطمن هستید که مردم ایران به فردی مانند احمدی نژاد تمایل دارند و برای رای دادن نگاه به بزرگان اصول گرا دارند چرا با باز شدن فضا نگران می شوید ؟ایا فیلترینگ و پارازیت ها را می پسندید به عنوان یک دانشجوی فعال سیاسی ؟
    لطفا نفرمایید که اداره جامعه ما از اسمانها انجام می شود و هرچه که مخالف باشد فتنه هست .
    انقدر یک کلمه را تکرار می کنید که مخاطب شرطی شود .


    پاسخ:
    یکی از زجرآورترین امور برای من، بحث کردن با افراد بی منطق و کم سواد است -دور از جون شما البته-
    امیدوارم گفتگوی با شما برایم زجرآور و تلف کردن وقت نباشد و اما پاسخ:

    با پدر اختلاف نظرهایی داریم، منکر تاثیر محیط خانواده بر تفکرات خود نیستم اما خدا را شکر می کنم که برای مواضعم منطق، دلیل و سند دارم و همین هاست که مرا مطمئن می کند مواضعم موروثی نیست.

    تغییر دو جور است، اصلاح و افساد، موافقم اصلاحم، اما تغییراتی که افساد و ارتجاع باشد خیر

    قاعده ی سیاسی این است که حضور اکثریت واجدان رای دادن پای هر انتخابات، رای به کلیت نظام است (البته اگر این قاعده را بدانید) و فارغ از رفراندوم اول انقلاب و دو بار رای گیری برای قانون اساسی (که هر دو رفراندومی کامل بوده) در تمام انتخابات ها مشارکت 60 تا 80 درصد بوده و از قضا بیش پیروز بیش از نیمی از انتخابات های ریاست جمهوری، مجلس و شورای شهر اصولگرایان (به عنوان افراد نزدیک تر به مبانی انقلاب) بوده اند. ضمن اینکه رفراندوم که چند سالی است یادتان داده اند، در هیچ کشور مدعی دموکراسی و جمهوریتی انجام نشده، اگر در 37 سال اخیر سراغ دارید بفرمایید. آیا تاکنون انگلیس، آمریکا یا حتی فرانسه کلیت نظامش را به رفراندوم گذاشته؟!

    انقلاب 57، "انقلاب" و "اسلامی" بود، انقلابی با اکثریت 98.2 درصدی، مبتنی بر اسلام، علیه اشرافیت و طاغوت و استداد و استکبار که عینا از جانب همان جریان اشرافیت و طاغوت و البته پاره ای عوام فریب خورده با حمایت آمریکا و اسرائیل و انگلیس در 88 تکرار شد با این تفاوت بارز که اقلیتی بر اکثریت شوریدند و شکست هم خوردند و اثری هم از آنان نیست! البته به جز "طوفان های توئئتری" که هر از چندی می وزد و تمام می شود!

    عادت امثال شما این است که انتخاباتی را که ببرید، نشانه ی اکثریت شماست و انتخاباتی را که ببازید یا تقلب شده و یا ترجیح می دهید سوت بزنید!
    در انتخابات اخیر خبرگان و مجلس هم فهمیدم که عادت دیگری نیز دارید و آن اینکه حتی اگر کل کشور را ببازید و فقط تهران را هم ببرید خود را پیروز قلمداد می کنید! دیگر کاری ندارید هاشمی از ریاست خبرگان و عارف از ریاست مجلس بازماند، ترجیح می دهید خوشحال باشید و کلا خوشحالی و تحلیل های تخیلی را دوست دارید.
    تاریخ برای عبرت گرفتن هست نه برای تحلیل موبه مو .مردم در برابر حادثه پلاسکو در تلگرام نوشتند که دلواپسان تمام اسامی صدر اسلام را می دانند و امار دارند اما در مورد این حادثه ......
    پاسخ:
    خوب نیست آدم تحلیل هاش رو از رانندگان تاکسی یا تلگرام بازان بگیرد! خیلی بی ربط بود جمله تون!
    چرا دوستان اقندار خواه  به قصص صدر اسلام تکیه می کنند برای تحلیل خوادث امروز ؟چرا ؟ایا  مقدسات توانایی خل مشکلات ما را دارند ؟لطفا سند بیاورید .شما درس خواندید تا به واقعیات پی ببرید .و با سواد کسیست که چشمانش باز باشد بر انچه که درست است .وارد کردن مذهب به تمام امور به این شکل شما را از تفکر کافی ساقط می کند .لطفا با خود  متون مذهب  به منتقد جواب ندید .
    پاسخ:
    تاریخ برای عبرت گرفتن است، با گزاره های «قصص صدر اسلام» و «دخالت مقدسات» چشم خود را بر روی حقایق تاریخی نبندید!
    در تهران  نتونستند دستکاری زیادی کنند لذا موسوی رایش بیشتر بود و همیشه  این پایتخت هست که گرایش سیاسیش بر ایران غالبه .به هر حال نیازی نیست هی دلیل بیاریم بهتره عامیانه بگم .
    فرض کن رفتیم برای خرید در سوپر مارکت .و صاحب سوپر به ما شک می کند که سرقت کردیم و ما هم از نشان دادن محتویات همراه خود داری می کنیم .چه فکر می کنید ؟چرا ارا به ان وضع اعلام شد و کمیته ای بی طرف تعیین نشد برای شمارش دقق یا هر راه دیگه ؟برای اینکه درون صندوق رایی برای احمدی نژاد به این تعداد نبود .
    پاسخ:
    توصیه می کنم بروید در افغانستان زندگی کنید تا در اختلافات به روش لویی جرگه و ریش سفیدی مسائل تان حل شود!
    در ایران متاسفانه قانون وجود دارد و قانون اساسی تکلیف را مشخص کرده و نیازی به بدعت های غیر قانونی و ریش سفیدی برای حل مسائل نیست.
    در ضمن برای فهم تفاوت گرایش تهران با ایران، کافیست به انتخابات اخیر مجلس و خبرگان نگاه کنید!
    لیست خبرگان هاشمی به جز یک نفر، و لیست امید تماما رای آوردند اما خبرگان انقلابی تر و مجلس اصولگرا شد طوری که آیت الله جنتی رئیس خبرگان شد و لاریجانی هم فرصت عرض اندام به عارف نداد. عارف حتی نتوانست رئیس کمیسیون آموزش شود!
    مشخصه که نظز بوده ولی روانه سطل زباله شده .جناب بچه دلواپس در زمان انتخاب اقای خاتمی در دو دوره رای ثابت 20 میلیونی بود .پس از گذشت سالها و زاد ولد مخالفینی که پای ثابت رای دادن به کاندید رقیب کاندید محبوب نظام بودند شدند 7 میلیون ؟خیر  دلواپس عزیز ما کودن  نیستیم .
    در ضمن فرض کنیم درون صندوق رای برنده بود برای احمدی نژاد چرا از این فرصت استفاده نشد تا دنیای غرب و فتنه ! داخلی را بکوبند .منظور اتخاذی روشی علمی برای اثبات رای بود .اما مردم را زدند و حرافی شد .اثیبات خقیقت سال 88 نوشتن چنین مطلبی در وبلاگ فرزند دلواپس بزرگ قدیری  نیست .
    پاسخ:
    چرا بنی صدر رئیس جمهور می شود و بعد رجایی میاید و بعد آیت الله خامنه ای دو دوره رکورد میزند و بعد هاشمی به عنوان یک راستی تمام عیار می آید و بعد خاتمی به عنوان لیدر جریان چپ رئیس جمهور می شود و الی آخر؟
    این ها به خاطر زاد و ولد است یا شعار های به روز نامزدها بر اساس نیاز و ذائقه ی توده ها؟

    ارسال نظر

    نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
    اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.