احمد قدیری

احمد قدیری

پرودگارم! توفیق ده جز برای تو ننویسم و جز تو ملاک و معیاری بر ارزش گذاری نگاشته هایم نداشته باشم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۴۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جنگ نرم» ثبت شده است

حضور و سخنرانی دیروزم در دبیرستان دخترانه‌ای را بهانه‌ای قرار می‌دهم برای تجربه‌نگاری نحوه تعامل و تبیین برای جمعیت موسوم به دهه هشتادی و نودی‌ها:

۱. ویژگی بارز و عمومی این جماعت، بی‌اطلاعی محض از مسائل و حصر در پیله‌ای به نام فضای مجازی و مشخصا اینستاگرام است. آنلاین بودن، خصیصه درلحظه‌ زندگی کردن را نهادینه کرده و جامع‌نگری، دوراندیشی و حتی جمیع ارزش‌های دینی و ملی را در تمام شؤن زندگی از آنان سلب نموده است. همچنین زیست و هویت مجازی، سلبریتی‌های اینفلوئنسر را مرجع فکری‌شان ساخته و نتیجه آنکه شدیدا تحت تأثیر هنرمندان و ورزشکاران هستند.

۲. بچه دبیرستانی‌های در ستیز با انقلاب، دو دسته‌اند؛ کسانی که والدین و معلمان انقلابی یا حداقل خنثی‌یی دارند، و عده‌ای که والدین و معلمان‌شان خود ضدانقلاب‌اند.
طبیعتا تبیین برای این دسته که در محاصره فکری مثلث رسانه، خانه و مدرسه قرار دارند، مصداق آب در هاون کوبیدن است و حداقل نگارنده امیدی به نجاتشان ندارد.
اما دسته اول که در محاصره قرار ندارند را می‌توان در شرایط خاصی نجات داد که به شرح آن می‌پردازیم.

۳. گفتیم که دانش‌آموزان به طور طبیعی متأثر از رسانه، خانه و مدرسه هستند. بنابراین دو مسیر برای اصلاح ذهنیت‌شان نسبت به مسائل وجود دارد: یکی گفتگوی مستقیم با آن‌ها و دیگری اصلاح منشأ تغذیه فکری‌شان (رسانه، خانه و مدرسه).
طبیعتا برنامه گذاشتن برای محصلان کافی نیست و امکان ارتباط مستمر و همیشگی با آنان نیز اساسا وجود ندارد. برای مؤثر کردن تبیین، باید در حضور یا غیاب دانش‌آموزان، همزمان برنامه‌هایی برای والدین و معلمان نیز داشت؛ در غیر این صورت همه رشته‌ها توسط آنان پنبه خواهد شد!

۴. حذف یا محدودسازی رسانه‌های مرجع، کار جهادگران تبیین نیست و اقدامی در حیطه حکمرانی و اکنون در هاله‌ای از ابهام است.
کاری که ما می‌توانیم در رابطه با ضلع نخست (رسانه) انجام دهیم اتصال آنان به رسانه‌های سالم و ارسال محتوای غنی است تا از مسیر یک‌سویه اطلاعات خارج شوند.
برای اینجانب جالب بود که بچه‌هایی که جسته و گریخته گزارش‌های افشاگرانه صداوسیما از جعلیات ضدانقلاب را دیده بودند، تفاوت و فاصله آشکاری با دیگر هم‌کلاسی‌های‌شان در نگاه به مسائل داشتند.
همینجا حکمت صداوسیما ستیزی دشمن و دروغگو نامیدن آن مشخص می‌شود: خارج نشدن مردم از پیله اخبار جعلی رسانه‌های معاند.
راهکار مواجهه چیست؟ ضدارزش معرفی کردن نگاه بسته و یک‌سویه، و ارزش نامیدن مراجعه دو طرفه به منابع خبری.

۵. ارزش‌های دیگری نیز میان این جماعت وجود دارد که کار را به شدت سخت می‌کند: عصیان‌گری، پهلوی‌گرایی، مقابله با تبیین‌گر و انکار کور هرچه او می‌گوید.
اینجا باید عصیان را برای‌شان قیام علیه پیش‌فرض‌های غلط معرفی کرد، شجاعت را جسارت مخالفت با حلقه هم‌کلاسی‌های نادان تعریف نمود و انکار واقعیات و مستندات را ستیز با عقل و انسانیت ذکر کرد تا با تغییر نظام ارزش‌ها، راه را برای تعامل و گفتگوی منطقی باز نمود.

۶. درخصوص پهلوی‌گرایی نیز چند راه‌کار وجود دارد که مختصرا ذکر می‌گردد:
اول. معرفی خصلت مشترک دیکتاتورهای سرنگون شده منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا و یکسان‌انگاری حامیان پهلوی و صدام و قذافی.
دوم. نمایش فیلم‌هایی از آنچه شاه راجع به زنان گفت، دربار درباره شاه گفته‌اند، فرح راجع به رفتار آمریکایی‌ها با شاه بیمار بیان کرد، و آنچه اشخاص و رسانه‌های خارجی راجع به مفاسد و خیانات پهلوی و افتخارات و خدمات جمهوری اسلامی منتشر کرده‌اند.

۷. مدیران بسیاری از مدارس، مانع برگزاری جلسات تبیینی برای دانش‌آموزان هستند و احتمال «شلوغ شدن کلاس» و «اعتراض والدین» را دلیل یا بهانه می‌آورند.
فارغ از آنکه این سیاست، ناشی از خطای مدیران مدارس است یا خیانت، کار اگر به خودشان واگذار شود، کاری از پیش نخواهند برد. این وزارت آموزش و پرورش است که باید با اهرم حکمرانی، مدیران را وادار به تشکیل جلسات رفع شبهه نماید.

۸. در پایان، مجدد خاطر نشان می‌کنم ارزش و اهمیت مستندمحوری را در برنامه‌های تبیینی. برنامه‌ای که حتما جذابیتی بیش از سخنرانی و تنشی کمتر از آن دارد.

 

پی‌نوشت:
اشتباه نکنید! مطلب «داستان دبیرستان» آسیب‌شناسی کلی وضعیت یک نسل و بیان الگوی مواجهه است و به هیچ‌وجه رنگ و بوی شکست در تبیین را ندارد. از قضا جلسه مذکور نیز مانند جلسات دیگر مثمر و موفق بود، به طوری که پس از اتمام وقت، حدود ۱۰٪ دانش‌آموزان آن مدرسه دولتی در منطقه گیشا، با وجود تداخل زمان با کلاس درسی‌شان، ماندند و حرف‌هایی زدند و مواضعی گرفتند که به قول مربی پرورشی مدرسه تاکنون از آنان دیده و شنیده نشده بود. دیدم برخی مخاطبان از گفتگو با نسل نوجوان قطع امید کرده‌اند، لازم دانستم این تکمله را اضافه کنم.

نظر به تاکیدات مکرر رهبر انقلاب درخصوص ضرورت و فوریت جهاد تبیین و نظر به هجمه سنگین میدانی و روانی ضدانقلاب که در کشور شاهد بوده‌ایم، پیشنهاد می‌گردد که تمام واحدهای فرهنگی کشور نظیر مساجد، حسینه‌ها، سالن‌های نمایش، فرهنگسراها، مدارس و دانشگاه‌ها نهضت جهاد تبیین را با محوریت نمایش مستندهای فاخر سیاسی-تاریخی به طور مستمر و در روز و ساعت مشخصی در هر هفته آغاز نمایند.
در این خصوص فهرستی از اسامی ده‌ها مستند که تماما از طریق اینترنت قابل دریافت است ضمیمه گردیده.

در همین رابطه، پیرامون شیوه اجرای طرح، نکات ذیل ارائه می‌گردد:
۱. استثنائا برای ایام الله دهه فجر، طرح به صورت روزانه و بلافاصله پس از نماز مغرب و عشاء انجام گردد و پس از آن به صورت هفتگی اجرا شود.
۲. مستند، پایه طرح است و منافاتی با استفاده از سخنران، پس یا پیش از نمایش مستند ندارد.
۳. ثبات و هفتگی بودن طرح، علاوه بر اینکه جریان داشتن تبیین را ضمانت می‌کند، سبب امکان برنامه ریزی مخاطب برای حضور می‌گردد، جمعیت حضار را افزایش و زحمت اطلاع رسانی را کاهش می‌دهد.
۴. در اعلام آغاز چنین برنامه‌ای، به اطلاع رسانی نباید اکتفا کرد و باید به طیفی از تبلیغات مستمر اهتمام داشت.
۵. وجود افزوده‌هایی نظیر اتصال به نماز جماعت، سخنرانی، پرسش‌ و پاسخ، پذیرایی مختصر، عرضه با یا بدون تخفیف کتب و آثار فرهنگی و... از وجوه جذابیت برنامه است که به صورت تصاعدی بر دایره مخاطبان می‌افزاید.
۶. در تمام تبلیغات باید اعلام گردد که حضور برای عموم مردم آزاد است و از محدودسازی مخاطبان لازم است اکیدا پرهیز گردد.
۷. دریافت شماره تلفن حضار برای ایجاد بانک اطلاعات شرکت کنندگان و متصل نمودن آنان به متولیان برگزاری، مفید و لازم است.
۸. از برکات این طرح پرثمر و کم‌هزینه، علاوه بر جهاد تبیینی مستمر و چند رسانه‌ای، مواردی چون شبکه‌سازی اجتماعی، کادرسازی، جذب حداکثری، محله‌محوری و مسجدمحوری است که تماما مورد تاکید چند سال اخیر رهبر انقلاب بوده است.
 

موج دوم

سخنرانی رهبر انقلاب درخصوص خطای محاسباتی دشمن در اغتشاشات اخیر را خطاست اگر به منزله پایان غائله تلقی کنیم.
صحبت از این مطلب بدیهی نیست که ملاحم و فتن تمامی ندارند و از ۷۸ به ۸۸ و از ۸۸ به ۹۲، ۹۶، ۹۷، ۹۸، ۹۹، ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ می‌رسند.
سخن در این است که مشخصا همین غائله‌ای که با اسم رمز #مهسا_امینی کلید خورد و تمام ظرفیت‌های دشمن را در موج نخست پای کار آورد، تمام نشده و تا خیز موج دوم صرفا متوقف گشته.
دشمن درحال بازیابی و بازسازی خود است تا چالش بی‌حجابی در پاییز و زمستان را به‌واسطه شبکه فحشای خیابانی به چالش بی‌لباسی در بهار و تابستان ارتقاء دهد و کارد را به استخوان و کار را به درگیری دیگری برساند؛ آن هم در شرایطی که به واسطه تبعات اقتصادی اغتشاشات اخیر، بازار طلا و ارز ملتهب، و فشار مضاعفی بر جامعه و خصوصا کسبه و کارگران تحمیل شده و خواهد شد.
شرایطی که پازل اعتصاب و آشوب را تکمیل و آن را تشدید خواهد نمود.
سعی نگارنده بر آن است تا نکات و پیشنهادات سیاسی، اقتصادی، امنیتی و حقوقی خود را جهت ضربه پیش‌دستانه به سازمان فتنه، از همین کانال به مرور منتشر نماید. اما عجالتا به این نکته اشاره می‌شود که به دو دلیل باید با همه هزینه‌هایی که دارد بساط کشف حجاب را به سرعت از صحنه جامعه جمع نمود:
اول. برنامه طرف مقابل در یکه‌تازی‌های هنجارشکنانه و محتوم بودن چالش و تنش، که دفع شر عاجل و کم‌هزینه‌تر دشمن را به مدد سرمای زمستان می‌طلبد.
دوم. تحمیل «بحران دست‌آورد» به طرف مقابل که افسردگی سیاسی و خودزنی سازمانی را به جان ضدانقلاب خواهد انداخت.
ادامه دارد...
۱۴۰۱/۱۰/۲۴

اثر روانی

‏با علم و اذعان به اینکه فراجا به تنهایی حریف مواجهه با این حجم از خرابکاری نیست، و با علم و اذعان به اینکه بسیاری از موارد جز با کار دقیق ارکان جامعه اطلاعاتی به سرانجام نمی‌رسد، باید گفت از منظر اثر روانی، دستگیری‌ها حتما بهتر است به نام فراجا «اعلام شود» به چند دلیل:
‏۱. تحقیر طرف مقابل و القاء این گزاره که سطح جامعه اطلاعاتی به مراتب فراتر از ورود به این قبیل پرونده‌هاست و فراجا برای شما کفایت می‌کند.
۲. وجود پیش‌فرض ذهنی جامعه نسبت به دوگانه «دزد و پلیس» و اینکه مردم همواره دستگیر شدگان توسط فراجا را زورگیر‌، سارق و کیف قاپ دیده‌اند.
۱۴۰۱/۸/۲۳

در کتاب «تکنیک‌های عملیات روانی در حوزه رسانه و خبر» ۸۸ ترفند و تکنیک عملیات روانی و ۱۵ راهکار مقابله و مصونیت دربرابر آن، تئوریزه و احصاء گشته که چند مورد از آنچه در این ایام، رسانه‌های معاند در عملیات روانی پرحجم و سنگین خود علیه ملت ایران بیشتر مستمسک قرار داده‌اند، همراه با مصداق روز آن، در ادامه آورده شده است:

 

تعمیم: ﻣﻮﺿﻊ ﻳﺎ ﻓﻌﻞ یک ﺟﺰء ﺍﺯ یک ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ، ﻣﻮﺿﻊ ﻭ ﻓﻌﻞ ﻛﻞ ﺁﻥ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ تلقی میﺷﻮﺩ. ص۵۸
اقدام جمع کوچکی در یک محله یک ‌شهر به شعاردهی و آتش‌افروزی و انعکاس گسترده رسانه‌ای آن با عناوینی چون «قیام» و «انقلاب» و تعمیم اقدام آن جماعت به نام کل شهر، استان و حتی کشور!

 

حلقه مفقوده: روایت از یک حادثه، بدون ذکر حلقه‌ای از ماجرا که مؤثر در قضاوت مخاطب است. ص۶۸
جنجال خبری حول فوت مهسا امینی توأم با انکار سابقه بیماری مغزی و جراحی او.

 

سانسور و بایکوت: در ﺩﻭ ﺭﻭﻳﻜﺮﺩ ﺍﻋﻤﺎﻝ میﺷﻮﺩ؛ یک. ﻋﺪﻡ ﺍﻓﺸﺎی ﻭﺍقعه‌ای و دو. ﻋﺪﻡ ﺍﺷﺎﻋﻪ ﺁﻥ. ﺩﺭ ﺷﻖ ﺩﻭﻡ ﺩﺭ ﻣﻮﺍﺭﺩی ﻛﻪ ﺳﻨﺪی ﺑﺮ ﻳﻚ ﺍﺩﻋﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ، ﺳﻜﻮﺕ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﺗﻜﺬﻳﺐ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ؛ ﭼﺮﺍﻛﻪ ﺩﺭ ﺗﻜﺬﻳﺐ، ﻋﻼﻭﻩ ﺑﺮ ﻣﺸﺨﺺ ﺷﺪﻥ ﻛﺬﺏ ﺍﻧﻜﺎﺭ ﻛﻨﻨﺪﻩ، ﻣﻄﻠﺐ ﻫﻢ ﻧﺎﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺍﺷﺎﻋﻪ ﭘﻴﺪﺍ میﻛﻨﺪ. ص۷۲
بایکوت مطلق راهپیمایی‌های چند میلیونی مردم در حمایت از نظام و محکوم نمودن آشوب و اغتشاش در مواردی از جمله ۱۳ آبان بی‌سابقه اخیر.

 

تکرار: ﺭﺳﺎﻧﻪ ﺑﻪ یک ﺑﺎﺭ ﺩﺭﺝ ﺧﺒﺮ ﻳﺎ ﺗﺤﻠﻴﻞ ﺍﻛﺘﻔﺎ ﻧﻜﺮﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺑﻬﺎﻧﻪﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻭ ﺍﺯ ﺯﻭﺍﻳﺎی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻥ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻧﺸﺮ میﺩﻫﺪ ﺯﻳﺮﺍ ﺑﺎ ﺗﻜﺮﺍﺭ، ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﭘﺬﻳﺮﺵ ﻣﻄﻠﺐ ﻧﺰﺩ ﻣﺨﺎﻃﺐ ﺑﺎﻻ میﺭﻭﺩ. ﻻﺯﻡ ﺑﻪ ﺫﻛﺮ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺗﺮﻓﻨﺪ ﺑﻪ ﺩﻭ ﺻﻮﺭﺕ ﻃﻮلی ﻭ ﻋرضی ﺑﻪ ﻛﺎﺭ می‌رﻭﺩ. ﺩﺭ ﺗﻜﺮﺍﺭ ﻃﻮلی ﻛﻪ ﺑﻪ ﺧﻂ ﺧﺒﺮی ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺍﺳﺖ، ﻧﻘﻄﻪ ﺷﺮﻭﻉ ﺧﻂ، ﻫﻤﺎﻥ ﻭﺍقعه‌ای ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺭﺳﺎﻧﻪ ﻗﺼﺪ ﺑﺰﺭگ ﻧﻤﺎیی ﻳﺎ ﺗﺜﺒﻴﺖ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻧﺰﺩ ﻣﺨﺎﻃﺐ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﻧﻘﺎﻁ ﺑﻌﺪی ﺍﻳﻦ ﺧﻂ ﻣﺮﺍﺣﻞ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺩﺭ ﺭﻭﻧﺪ یک ﺍﺗﻔﺎﻕ، ﻭﺍﻛﻨﺶ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﻭ ﻧﻴﺰ ﺣﻮﺍﺩﺙ ﺩﺭ پی ﺁﻥ ﺍﺳﺖ. ﺍﻣﺎ ﺗﻜﺮﺍﺭ ﻋﺮضی، ﻫﻢ‌ﺩﺍﺳﺘﺎنی رسانه‌های همسو در پوشش همزمان یک خبر یا تحلیل است. ص۹۳
تکرار مکرر یک خبر یا تحلیل دروغ نظیر کشته‌سازی‌هایی که یا اساسا وجود خارجی نداشتند، مانند دانش‌آموز اردبیلی؛ و یا به دلیل اختلالات روانی و اختلافات خانوادگی خودکشی کرده بودند، مانند نیکا شاکرمی.
تکرار طولی و ادامه خط آشوب با استفاده از ترفند برگزاری مراسم چهلم و سالگرد کشته شدگان و معدومین.
تکرار عرضی با پوشش همزمان همه رسانه‌های سعودی و انگلیسی.

 

دگرگونی دعوا: دﺭ ﺩﻭ ﺣﺎﻟﺖ ﺑﻪ ﻭﻗﻮﻉ میﭘﻴﻮﻧﺪﺩ؛ یک. ﺍﺗﻬﺎﻡ ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ ﻭ دو. ﻃﻠﺐ ﺩﻟﻴﻞ ﺑﺮ «ﻋﺪﻡ». ص۹۵
ستیز با قواعد عقلی و حقوقی «اصل برائت» و «اصل عدم» در ادعاهای کشته‌سازی و اتهام‌زنی، و مطالبه اثبات ادعای خود از طرف مقابل!

 

حرکت از پله دوم: شروع ﺑﻪ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺍﺯ یک ﻭﺍﻗﻌﻪ ﺍﺯ ﻣﻴﺎﻧﻪ ﻣﺎﺟﺮﺍ، ﺑﺪﻭﻥ ﺑﻴﺎﻥ ﺭﻳﺸﻪ ﻭ ﺭﻋﺎﻳﺖ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﻋﻠﺖ ﻭ ﻣﻌﻠﻮلی ﺁﻥ. ص۱۲۲
مانور گسترده بر برخورد نیروی انتظامی با اغتشاشگران بدون بیان واکنشی و دفاعی بودن آن.

 

در میان راهکارهای مقابله و مصونیت با این ترفندها نیز سه اصل از همه مهمتر است:

 

استفاده از از خبرگزاری‌های معتبر.
عدم اعتنا به مطالب مندرج در شبکه‌های اجتماعی.

 

پیگیری اخبار و تحلیل وقایع از منابع خبری متضاد.
عدم مراجعه یک‌سویه به رسانه‌های هم‌سو.

 

عدم اکتفا به تیتر اخبار و مطالب.
خوانش کامل متن خبر.

 

در پایان متذکر می‌گردد که درحال حاضر تاکتیک «غرق مصنوعی» به‌طور ویژه در دستور کار رسانه‌های سعودی و انگلیسی قرار دارد که عبارت است از غرق کردن مخاطب در سیل فیک نیوزها به طوری که حتی اگر بخواهد هم نتواند همه موارد ادعایی را بررسی کند و در نهایت تسلیم القائات آنان گردد.

 

دریافت فایل کتاب:
eitaa.com/ghadirinetwork/4368

وضعیت قرمز

کارت‌های متعدد بسیاری هست که هنوز توسط ائتلاف دشمن استفاده نشده است.
اگر برای این شرایط آماده نباشیم، غافلگیر می‌شویم:

۱. ترورهای کور و هدفمند
۲. آتش‌افروزی‌های سریالی مزارع، مراتع و سازه‌ها
۳. خرابکاری‌های صنعتی و زیرساختی
۴. قطع جریان آب، برق، گاز، اینترنت و مخابرات
۵. عملیات مسلحانه ضدانقلاب
۶. ربایش و انهدام هواپیماهای مسافربری
۷. تجزیه طلبی گروهک‌ها
۸. خروج سفرای خارجی از ایران و اخراج سفرای ایران از کشورهای خارجی
۹. صدور بیانیه و قطعنامه از سوی مقامات خارجی و سازمان‌های بین‌المللی
۱۰. گرفتن کرسی و حق رأی ایران در سازمان‌های بین‌المللی
۱۱. حذف فوتبال ایران از جام جهانی
۱۲. پناهندگی ورزشکاران و دیپلمات‌ها
۱۳. اعتصاب رانندگان، کارگران و کارمندان
۱۴. بیانیه روحانیون فاسد علیه نظام و رهبری
۱۵. استعفا، فرار و کودتای نظامیان نفوذی
۱۶. اعلام برائت از نظام و رهبری و اقدام به استعفا و فرار از جانب سیاسیون فاسد
۱۷. تحمیل شوک ارزی به اقتصاد
۱۸. احتکار کالاهای اساسی و انهدام ذخایر غذایی
۱۹. افزایش تحریم‌ها
۲۰. انسداد و مصادره دارایی‌ها و توقیف کشتی‌ها و هواپیماهای ایران
۲۱. شعار دهی و شعار نویسی در شهرها
۲۲. کشف حجاب و لباس گسترده
۲۳. ایجاد ترافیک شدید شهری
۲۴. افشای اسناد و فیلم علیه مسؤلان
۲۵. بیانیه خوانی کارکنان صداوسیما روی آنتن
۲۶. آشوب و فرار زندانیان
۲۷. تظاهرات خیابانی
۲۸. تحرکات مرزی دولت‌های همسایه
۲۹. تحمیل جنگ داخلی و حمله خارجی به کشورهای محور مقاومت
۳۰. حمله نظامی به ایران

جین شارپ (Gene Sharp) ۱۹۲۸-۲۰۱۸ مؤسس و مدیر بنیاد مطالعاتی «آلبرت انیشتین» و نظریه پرداز آمریکایی حوزه براندازی نرم در سه سطح استراتژی، تاکتیک و تکنیک است. از شارپ تألیفات بسیاری درخصوص مبارزات خشونت پرهیز به چاپ رسیده که یکی از معروف‌ترین آن «از دیکتاتوری تا دموکراسی» است.
وی در این کتابچه، دستورالعمل‌های عملیات براندازی را احصاء و در قالب ۱۹۸ تکنیک ارائه نموده که مواردی از آن به شرح زیر است:
سخنرانی‌های عمومی، استفاده از شعارها، کاریکاتورها و نمادها، اعطای جایزه‌های غیرواقعی و ظاهری، استفاده از پرچم‌ها و رنگ‌های نمادین، اجرای نماز و دعا، ایجاد صداهای نمادین، تمسخر و اهانت به شخصیت‌ها، راهپیمایی و تظاهرات مذهبی، انجام مراسم سوگواری سیاسی، تشییع جنازه‌های غیرواقعی و ظاهری، تلاش برای زندانی شدن و...

منبع: کتاب «تکنیک‌های عملیات روانی در حوزه رسانه و خبر» نگاشته اینجانب، صفحات ۱۲ و ۱۳

عبرتی برای ابد

‏۱/ پس از تیراندازی اخیر آمریکا که به مرگ ۱۹ دانش‌آموز و ۲ معلم انجامید، فرناز فصیحی، خبرنگار نیویورک‌تایمز، نوشت: پیش از آمدن به آمریکا همه کسانی که می‌شناختم آرزو داشتند به اینجا مهاجرت کنند اما اکنون همه کسانی که می‌شناسم آرزو دارند بتوانند فرزندشان را خارج از آمریکا بزرگ کنند.

‏۲/ گرچه آمریکایی‌های بسیاری بر صحت گفته فرناز فصیحی صحه گذاشته‌اند اما همین انعکاس وضعیت روانی جامعه آمریکا کافی بود تا لشکر فیک‌های منافقین و عناصر ضدایرانی، او را نیز به باد فحاشی بگیرند تا جایی که نیویورک‌تایمز حمایت خود از خبرنگارش را اعلام و حملات ترول‌ها به وی را محکوم کرد.

‏۳/ دقت کنید که خبرنگار نیویورک‌تایمز، مستقیم یا غیرمستقیم کلامی در دفاع از ایران نگفت و فقط به عنوان یک خبرنگار آمریکایی به واقعیتی اشاره کرد که با پروژه نرمال‌نمایی غرب و آمریکا، و به تبع آن سیاه‌نمایی وضع ایران منافات داشت و همین موضوع وی را نیز مستحق حملات هماهنگ نمود!

‏۴/ این را مقایسه کنید با مظلومیت جامعه و افکارعمومی بی‌دفاع ایران که از مجرای طیف وسیعی از شبه‌رسانه‌های خبری و هنری، هر ثانیه زیر شلاق شایعه، تهمت، پرخاش، فحاشی و سیاه‌نمایی سازماندهی شده اکانت‌های فیک سازمان منافقین و دیگر عناصر ضدانقلاب قرار دارد بی‌آنکه کسی آن را محکوم نماید!

گزیده عرایض اینجانب در نشست علمی عملیات روانی در دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی مورخ ۱۴۰۱/۲/۲۶ به نقل از پایگاه خبری عطنا

 

دکتر قدیری در این نشست با تأکید بر اینکه تکنیک‌های عملیات روانی قالب‌های ارائه هدفمند اطلاعات است، گفت: این ترفندها و تکنیک‌ها را اگر بخواهیم تشبیه کنیم، همانند آمپول است که فارغ از اینکه محتوای آن چه باشد، به واسطه آن و کارکردی که دارد می‌تواند آن مطلب، انگاره‌ها، تصورات و محتویات را بهتر و بیشتر به داخل ذهن که ناخودآگاه فرد است، تزریق و منتقل کنند.

چهار عملیات اصلی در بحث انگاره‌سازی عبارت است از «کوچک‌نمایی» و «بزرگ‌نمایی» و یک مقدار سخت‌تر از آن یعنی «مثبت‌نمایی» و «منفی‌نمایی». در پاسخ به این سوال که چگونه انگاره‌سازی صورت می‌گیرد، و با چه فرمولی این اتفاق می‌افتد؟ باید گفت اولا این فرمول‌ها واقعیت‌های موجود هستند که آن‌ها را تئوریزه کرده‌ایم؛ یعنی یک واقعیت عینی وجود دارد و ما فقط آن را تبدیل به ادبیات علمی می‌کنیم که در کل ساحت علوم اجتماعی و علوم انسانی نیز به همین نحو است.

یک واقعیت بیرونی به نام روش و فرمول انگاره‌سازی وجود دارد و آن اینکه همان طور که حجم یک شیء مادی را طول و عرض و ارتفاعش تشکیل می‌دهد، ابعاد و حجم یک انگاره و تصویر ذهنی را هم کمیت، کیفیت و رویت می‌سازد.

وی ادامه داد: کمیت عبارت است از تعداد افرادی که پای یک فرد یا موضوع هستند و ابراز نظر می‌کنند. کیفیت نیز عبارت از شدت و حدت بیان و ابراز موضع‌ است. رویت ضریبی است که آن کمیت یا کیفیت در رسانه‌ها می‌گیرد و تعداد مراتبی که توسط افراد مختلف دیده می‌شود. با توجه به مثال ریاضی‌ای که مطرح کردیم باید گفت که گاهی دستتان از طول کوتاه است و نمی‌توانید آن را افزایش دهید و برای افزایش دادن آن عرض یا ارتفاع را افزایش می‌دهید؛ یعنی کمیت مطلوب را نمی‌توانید برای یک موضوع گرد آورید و لذا ضریت رسانه‌ای می‌دهید تا بیشتر رؤیت شود.

وی سپس افزود: در بین ۸۸ تکنیک در عملیات روانی، بنده معتقدم که دو تکنیک بسیار کاربردی‌تر از تکنیک‌های دیگر است و به وفور استفاده می‌شود؛ یکی بحث تعمیم و دیگری تقطیع است. تعمیم را در اتفاقات اخیر زیاد می‌بینیم. مثلا کوچه‌ای در شهری از استان‌های کشور شلوغ می‌شود و شما تیترها را مشاهده می‌کنید که «دزفول به پاخاست» یا حتی فراتر از آن «قیام خوزستان» یا حتی «قیام ایران». پس در این گونه تیترها و هشتگ‌ها ما تعمیم را به شدت می‌بینیم. تقطیع نیز در موضوعات اخیر و به طور کلی همیشه در عرصه خبر وجود داشته است. اینکه اتفاقی می‌افتد و از پله دوم ماجرا را روایت می‌کنند و مثلا در یک کلامی پرسش را نشان نمی‌دهند و پاسخ را بیان می‌کنند و کلام را از موضع خودش تحریف می‌نمایند. در پاسخ به این سوال که تکنیک‌های عملیات روانی کجای دانسته‌های ما را در بحث حوزه ارتباطات و روزنامه‌نگاری می‌گیرد، باید گفت چیزی که در ارتباطات می‌خوانید به عنوان ارزش‌های هفتگانه خبری که درست هم هست، آن چیزی است که «باید» باشد. مثلا می‌گویند خبر هرچقدر ارزش‌های خبری‌اش بالاتر باشد، مهم‌تر است و هرچقدر مهم‌تر باشد باید با فونت درشت‌تر و در جای بالاتری در سایت یا روزنامه قرار گیرد. پس اخبار مهم باید تیتر شود. اما لازم است بدانیم آنچه که «هست» یک ساحت و آن چه که «باید» باشد یک ساحت دیگر است و مثلا می‌بینید که یک موضوع کوچک را اساسا تیتر می‌کنند تا بزرگ جلوه دهند. گاهی می‌گوییم آن چه بزرگ است باید تیتر شود، ولی در عملیات روانی می‌گویند آن چیزی را که می‌خواهی بزرگ کنی و اهمیت و ارزش ذاتی ندارد را تبدیل به تیتر کن تا بزرگ جلوه داده شود.

قدیری با اشاره به این که عملیات روانی با احساسات و القاء پیوند دارد، گفت: احساسات یعنی القاء و اینکه یک تصویری در ذهن شما شکل می‌گیرد و به چیزی معتقد می‌شوید و از چیزی خوشتان یا بدتان می‌آید ولی دلیلی برای آن ندارید؛ مثل برجام که یک عده برجام را می‌گفتند بد است و یک عده می‌گفتند که خوب است و در بحث‌های تخصصی که از هر دو طرف پرسیده می‌شد که چرا خوب یا بد است می‌دیدیم که دوطرف اطلاعاتی راجع به این قضیه ندارند. وقتی می‌بینیم برای آن دلیل و منطقی نداریم و نمی‌توانیم آن را توصیف و تبیین کنیم ولی موافق یا مخالف هستیم، بدانیم آن چیزی که در ذهن ما شکل بسته از جنس القاء است و این به‌واسطه همین تکنیک‌های عملیات روانی است. این قضیه به آنجا می‌رسد که در جامعه یک عده تبدیل به براندازان نظام حاکم می‌شوند و یک عده موافق آن و درگیری‌های شدید داخلی به وجود می‌آید و نمونه آن را در به‌فور از جمله در قضیه کشور اوکراین بارها دیده‌ایم.

وی گفت: وقتی مخاطب متوجه می‌شود که تا الان اخباری که می‌خوانده چقدر به صورت نادرست ممکن بود که بر ذهنش نشسته باشد با خود می‌گوید «اگر اینقدر امکان شیطنت‌های خبری وجود دارد طوری که تا الان خلاف آن را متصور بوده‌ام، عرصه خبر را باید رها کنیم» و فکر می‌کند چاره‌ای ندارد و در برابر رسانه تسلیم و منفعل است. اما باید گفت این گونه نیست و این ترفندها و شیطنت‌های خبری را که بیان می‌کنیم برای این نیست که مخاطب مأیوس شود، بلکه برای آن است تا یک خودآگاهی ایجاد نماییم تا مغالطات به ضمیر ناخودآگاه فرد اصابت نکند.

اولین راه مقابله با این ترفندها و تکنیک‌ها شناخت آنها است و این مطالعه فنون به شما آگاهی می‌دهد. اما فارغ از بحث شناخت ترفندها، در کتاب خود تحت عنوان «تکنیک‌های عملیات روانی در حوزه رسانه و‌ خبر» پانزده راه مشخص را برای مقابله با این حربه‌های خبری پیشنهاد داده‌ایم که از میان آن سه اصل مهم‌تر را در سواد خبری بازگو می‌کنم که اگر فقط همین سه اصل را رعایت کنیم تا حد خیلی زیادی مصون می‌شویم و مورد اصابت انگاره‌های القایی قرار نخواهیم گرفت.

قدیری سپس افزود: اولین مورد استفاده از منابع معتبر خبری است. یکی از مشکلات اساسی که گرفتار آن هستیم گروه زدگی و کانال زدگی است. گاهی مطلبی در کانالی ارسال می‌شود و رفتارشناسی هیجانی مخاطب نیز اثبات کرده است که هیجان زده می‌شویم و می‌خواهیم آن را سریع برای دیگران نیز ارسال کنیم. وقتی می‌گویم اخبار معتبر یعنی رجوع به «خبرگزاری‌»ها، و این کانال‌های چند میلیونی و چند صدهزارتایی تلگرامی اصلا معتبر نیستند. خیلی از کانال‌های اسم و رسم دار در تلگرام را می‌بینیم که در پشت صحنه توسط تنها یک نفر اداره می‌شود، و نمی‌توان به آنها اعتماد کرد چه رسد به کانال‌های کوچکتر و گروه‌های خلق الساعه. البته که رجوع به منابع معتبر کافی نیست و باید به منابع متضاد رجوع کنیم یعنی در کنار دیدن اخبار بی‌بی‌سی، اخبار بیست‌وسی را نیز ببینیم و بالعکس. دیدگاه‌های سیاست‌زده ولی مانع انجام این اصل می‌شود و متأسفانه با دیدگاه.های اینگونه، فرد دارد خودش را محروم می‌کند از نگاه کلان و‌ دوسویه. پس خود را محدود به یک جریان فکری نکنیم و دیدگاه‌های ایدئولوژیک را اینجا وارد نسازیم. مورد سوم نیز عدم اتکا به تیتر اخبار است؛ زیرا درعین آنکه تیتر مهمترین بخش خبر است آلوده‌ترین بخش آن نیز هست و اکثر ما مردم تیتر را می‌خوانیم ولی متن آن را مطالعه نمی‌کنیم. پس یا خبر نخوانید یا اگر می‌خوانید به تیتر اکتفا نکنید و متن را هم بخوانید.

وی در جمع بندی سخنانش گفت: بیشتر ما و دیگر دوستان این ذهنیت را داریم که فقط دشمن این ترفندها را علیه ما به کار می‌گیرد ولی در واقع این یک جریان دوسویه است و دو طرف نسبت به هم به کار می‌برند. ولی اگر محتوای این قالب‌ها محتوای مثبت و صادقانه باشد اتفاقاً به ترویج حقیقت و واقعیت و پیشبرد اهداف درست کمک می‌کند و این را مدنظر داشته باشیم که اولا فقط وجه منفی ندارد و می‌تواند وجه مثبت داشته باشد و ثانیا یک زد و خورد دو طرفه وجود دارد.

درحال حاضر صحبت از جنگ نرم نیست بلکه صحبت از جنگ ترکیبی است. در جنگ ترکیبی هم جبهه‌های متعدد وجود دارد.

اما مخاطب شاخه جنگ روانی از این جنگ ترکیبی، ابدان نیست بلکه اذهان است.

تکنیک‌ها را باید بشناسیم و صرفاً واکنش دفاعی نداشته نباشیم بلکه کنش تهاجمی هم داشته باشیم و فکر نکنیم که بدهکارانی هستیم که باید خودمان را توجیه کنیم و پاسخ دهیم. ساحت دیگر جنگ نرم ساحت تهاجمی و طلبکاری نسبت به جریان‌های مختلف معارض داخلی و خارجی است.

 

atna.atu.ac.ir/fa/news/303859

🔶 نکات پیش‌رو مطالبی است که برای جمعی از مسولان نهاد نمایندگی ولی‌فقیه در دانشگاه‌های کشور ارائه شد که خلاصه آن برای امکان استفاده همگان، اینجا نیز تقدیم می‌گردد:

🔹در فراخوان به یک همایش، اطلاع رسانی (رویکرد حداقلی) کافی نیست؛ بلکه تبلیغ و ترویج (رویکرد حداکثری) لازم است تا به واسطه تنوع و فراوانی آن، مخاطب به حضور ترغیب شود.

🔹قالب همایش را اگر موضوع آن سیاسی و مناظره‌پذیر است، به صورت مناظره برگزار کنید تا به این واسطه بتوانید مخاطبان و حامیان طرف دیگر مناظره را نیز مستمع صحبت خویش قرار دهید و یک گفتمان را با حضور نماینده آن نقد کنید تا اثرگذاری بیشتری داشته باشد.

🔹اگر موضوع یک نشست یا همایش مناظره‌پذیر نیست، اینجا نیز حداقل از دو سخنران دعوت نمایید تا اولا تنوع سخنرانان سبب ترغیب بیشتر مخاطبان به حضور شود و ثانیا هم به سبب وقت کمتر اختصاص یافته به سخنرانان و هم به سبب در معرض مقایسه بودن آنان با یکدیگر، غنا و محتوای کلام‌شان ارتقا یابد.

🔹در اعلام زمان یک برنامه، بهترین روش ترغیب مخاطب به حضور، التزام به حداقل دو موج تبلیغی است؛ ابتدا یک هفته پیش از برگزاری به‌جهت فراهم کردن امکان برنامه‌ریزی برای حضور، و سپس یادآوری ترجیحا پیامکیِ آن، چند ساعت قبل از شروع برنامه.

🔹چنین برنامه‌هایی عموما گاهی تا یک ساعت پس از اعلام رسمی آن در اطلاعیه آغاز می‌شود که چون مخاطب این را می‌داند، او هم دیر و حتی در میانه همایش ملحق می‌شود!

برخی نیز به اطلاعیه اعتماد می‌کنند و سر ساعت حضور می‌یابند که نتیجه فقط اتلاف وقت‌شان است.

🔹اینجا بهترین راهکار آن است که براساس اعلام قبلی، ابتدای همایش، سینمایی یا مستند یا کلیپ‌هایی مرتبط با موضوع، پخش و نتایج زیر حاصل گردد:

افزایش جذابیت همایش با افزودن بر تنوع سبد محتوایی آن،

افزایش سطح دانش مخاطب نسبت به موضوع و فراهم آوردن امکان استفاده بهتر و بیشتر از سخنرانی،

جلوگیری از هدررفت وقت حضاری که به موقع آمده‌اند،

آغاز بخش سخنرانی یا مناظره با حداکثر جمعیت.

🔹لازم است مجموعه‌ای از کتب و فیلم‌ها و نرم‌افزارهای فرهنگی موجود باشد که در حاشیه هر مراسم به صورت با/بدون تخفیف عرضه گردد. طبیعتاً مطلوب‌تر آن است که محتوای میز کتاب با موضوع همایش هم‌سنخ باشد.

🔹تا می‌توانید از حواشی و مقدمات برنامه نظیر سرود، تلاوت قرآن، شعرخوانی، خوشامدگویی و نظایر آن کم کنید و فرصت و حوصله مخاطب را صرف محتوای اصلی نمایید.

🔹سقف حوصله مخاطب برای بهترین و جذاب‌ترین نشست‌ها دو ساعت است و در صورت برگزاری برنامه به صورت چند سخنران، برای هر فرد تخصیص مجموعا ۱۵ الی ۳۰ دقیقه کفایت می‌کند؛ هرچند خود او اصرار به زمان بیشتری داشته باشد.

🔹برنامه‌های تبیینی لازم است حتما دو طرفه و به صورت پرسش و پاسخ باشد و این موضوع نیز به عنوان یک وجه جذابیت در پوستر و تبلیغات ذکر گردد.

🔹برای پرسش‌ها حتما هر دو رویکرد کتبی و شفاهی را توامان فراهم آورید. شفاهی برای کسانی که مایلند دیده شوند؛ و کتبی برای کسانی که مایل نیستند هویت‌شان آشکار گردد.

🔹سخنرانان نیز لازم است از بیان آیات و روایات و مَطلع طولانی در ابتدای سخن پرهیز کرده و به یک «بسم‌الله» اکتفا نمایند؛ درغیر این صورت موجب پرش‌ذهنی مخاطب خواهند شد.

🔹همچنین توجه داشته باشند که استفاده از اعداد و ارقام دقیق و مستندات و مطالب جدید و نیز به‌کار بردن ابزار تصویر در ارائه، از وجوه اتقان و جذابیت کلام است.

🔹تمام آنچه تا اینجا برای برگزاری یک همایش پرمخاطب و پرمحتوا گفته شد، نهایتا نیمی از راه است. متاسفانه برگزار کنندگان به دریافت بازخوردهای مثبت در جلسه اکتفا می‌کنند و توجه ندارند که اگر این محتوا برای مخاطبان چندصد نفری داخل سالن مفید بوده، برای مخاطبان چند ده/صد هزار نفری فضای مجازی نیز حتما مفید است.

🔹لازم است بانیان همایش‌ها، خود اقدام به تنظیم خبر و گزارش برنامه نموده و آن را به خبرنگاران حاضر در جلسه که معمولا در تنظیم خبر دقت کافی ندارند، واگذار نکنند.

🔹باید بانکی از خبرگزاری‌ها، سایت‌ها، کانال‌های خبری-تحلیلی و روزنامه‌ها را به همراه شماره یا آیدی تماس آماده داشت و خبر و گزارش تنظیم شده را به همه مجاری ارتباطی آن رسانه‌ها (ایمیل، فکس و آیدی‌های کانال‌های شبکه‌های اجتماعی مختلف) ارسال کرد تا ضریب پذیرش و انتشار مطلب بالا رود.

🔹مهمتر از تهیه خبر و گزارش مکتوب، انتشار فیلم صحبت‌ها در فضایی چون یوتیوب و آپارات است؛ و مهمتر از آن تهیه یک/چند کلیپ کوتاه از گزیده گفته‌ها که متناسب با ذائقه عمومی است و بازدید بسیار بالایی می‌خورد.

🔹همچنین مطلوب است اگر برگزار کنندگان نشست‌ها مجموعه ثابتی هستند، علاوه بر درج در پوستر، در نشست نیز، آدرس کانال خود را ذکر کنند و به‌علاوه با دریافت شماره شرکت کنندگان، آنان را از برنامه‌های بعدی مطلع نمایند.