احمد قدیری

احمد قدیری

پرودگارم! توفیق ده جز برای تو ننویسم و جز تو ملاک و معیاری بر ارزش گذاری نگاشته هایم نداشته باشم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۲۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سواد رسانه» ثبت شده است

چرخه بدبینی

‏عمده مشکل، عدم ‎#سواد_رسانه به عنوان یک بحث اکتسابی نیست؛ نبود ‎#عقل_رسانه به عنوان یک نقصان ذاتی است.
برای برخی هرچقدر هم که موضوعی را توضیح دهید، باز در تله بعدی می‌افتند.
نمی‌شود مانند پرستار یک فرد عقب افتاده ذهنی، اذهان مبتلا به کم‌خردی و بدبینی را الی‌الابد تر و خشک نمود!
‏شایعات و سم‌پاشی‌های بی‌امان سیاسی، موجب بدبینی برخی به نظام و انقلاب شده و این بدبینی نیز به نوبه خود، افکار را بیمار ساخته و پذیرش ذهنی ویروس شایعات را تشدید نموده.
چرخه بدبینی در مسیری دوسویه ادامه دارد و قربانی می‌گیرد، و کانالیزه شدن مجاری اخبار نیز مشکل را دوچندان کرده است.

گزیده عرایض اینجانب در نشست علمی عملیات روانی در دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی مورخ ۱۴۰۱/۲/۲۶ به نقل از پایگاه خبری عطنا

 

دکتر قدیری در این نشست با تأکید بر اینکه تکنیک‌های عملیات روانی قالب‌های ارائه هدفمند اطلاعات است، گفت: این ترفندها و تکنیک‌ها را اگر بخواهیم تشبیه کنیم، همانند آمپول است که فارغ از اینکه محتوای آن چه باشد، به واسطه آن و کارکردی که دارد می‌تواند آن مطلب، انگاره‌ها، تصورات و محتویات را بهتر و بیشتر به داخل ذهن که ناخودآگاه فرد است، تزریق و منتقل کنند.

چهار عملیات اصلی در بحث انگاره‌سازی عبارت است از «کوچک‌نمایی» و «بزرگ‌نمایی» و یک مقدار سخت‌تر از آن یعنی «مثبت‌نمایی» و «منفی‌نمایی». در پاسخ به این سوال که چگونه انگاره‌سازی صورت می‌گیرد، و با چه فرمولی این اتفاق می‌افتد؟ باید گفت اولا این فرمول‌ها واقعیت‌های موجود هستند که آن‌ها را تئوریزه کرده‌ایم؛ یعنی یک واقعیت عینی وجود دارد و ما فقط آن را تبدیل به ادبیات علمی می‌کنیم که در کل ساحت علوم اجتماعی و علوم انسانی نیز به همین نحو است.

یک واقعیت بیرونی به نام روش و فرمول انگاره‌سازی وجود دارد و آن اینکه همان طور که حجم یک شیء مادی را طول و عرض و ارتفاعش تشکیل می‌دهد، ابعاد و حجم یک انگاره و تصویر ذهنی را هم کمیت، کیفیت و رویت می‌سازد.

وی ادامه داد: کمیت عبارت است از تعداد افرادی که پای یک فرد یا موضوع هستند و ابراز نظر می‌کنند. کیفیت نیز عبارت از شدت و حدت بیان و ابراز موضع‌ است. رویت ضریبی است که آن کمیت یا کیفیت در رسانه‌ها می‌گیرد و تعداد مراتبی که توسط افراد مختلف دیده می‌شود. با توجه به مثال ریاضی‌ای که مطرح کردیم باید گفت که گاهی دستتان از طول کوتاه است و نمی‌توانید آن را افزایش دهید و برای افزایش دادن آن عرض یا ارتفاع را افزایش می‌دهید؛ یعنی کمیت مطلوب را نمی‌توانید برای یک موضوع گرد آورید و لذا ضریت رسانه‌ای می‌دهید تا بیشتر رؤیت شود.

وی سپس افزود: در بین ۸۸ تکنیک در عملیات روانی، بنده معتقدم که دو تکنیک بسیار کاربردی‌تر از تکنیک‌های دیگر است و به وفور استفاده می‌شود؛ یکی بحث تعمیم و دیگری تقطیع است. تعمیم را در اتفاقات اخیر زیاد می‌بینیم. مثلا کوچه‌ای در شهری از استان‌های کشور شلوغ می‌شود و شما تیترها را مشاهده می‌کنید که «دزفول به پاخاست» یا حتی فراتر از آن «قیام خوزستان» یا حتی «قیام ایران». پس در این گونه تیترها و هشتگ‌ها ما تعمیم را به شدت می‌بینیم. تقطیع نیز در موضوعات اخیر و به طور کلی همیشه در عرصه خبر وجود داشته است. اینکه اتفاقی می‌افتد و از پله دوم ماجرا را روایت می‌کنند و مثلا در یک کلامی پرسش را نشان نمی‌دهند و پاسخ را بیان می‌کنند و کلام را از موضع خودش تحریف می‌نمایند. در پاسخ به این سوال که تکنیک‌های عملیات روانی کجای دانسته‌های ما را در بحث حوزه ارتباطات و روزنامه‌نگاری می‌گیرد، باید گفت چیزی که در ارتباطات می‌خوانید به عنوان ارزش‌های هفتگانه خبری که درست هم هست، آن چیزی است که «باید» باشد. مثلا می‌گویند خبر هرچقدر ارزش‌های خبری‌اش بالاتر باشد، مهم‌تر است و هرچقدر مهم‌تر باشد باید با فونت درشت‌تر و در جای بالاتری در سایت یا روزنامه قرار گیرد. پس اخبار مهم باید تیتر شود. اما لازم است بدانیم آنچه که «هست» یک ساحت و آن چه که «باید» باشد یک ساحت دیگر است و مثلا می‌بینید که یک موضوع کوچک را اساسا تیتر می‌کنند تا بزرگ جلوه دهند. گاهی می‌گوییم آن چه بزرگ است باید تیتر شود، ولی در عملیات روانی می‌گویند آن چیزی را که می‌خواهی بزرگ کنی و اهمیت و ارزش ذاتی ندارد را تبدیل به تیتر کن تا بزرگ جلوه داده شود.

قدیری با اشاره به این که عملیات روانی با احساسات و القاء پیوند دارد، گفت: احساسات یعنی القاء و اینکه یک تصویری در ذهن شما شکل می‌گیرد و به چیزی معتقد می‌شوید و از چیزی خوشتان یا بدتان می‌آید ولی دلیلی برای آن ندارید؛ مثل برجام که یک عده برجام را می‌گفتند بد است و یک عده می‌گفتند که خوب است و در بحث‌های تخصصی که از هر دو طرف پرسیده می‌شد که چرا خوب یا بد است می‌دیدیم که دوطرف اطلاعاتی راجع به این قضیه ندارند. وقتی می‌بینیم برای آن دلیل و منطقی نداریم و نمی‌توانیم آن را توصیف و تبیین کنیم ولی موافق یا مخالف هستیم، بدانیم آن چیزی که در ذهن ما شکل بسته از جنس القاء است و این به‌واسطه همین تکنیک‌های عملیات روانی است. این قضیه به آنجا می‌رسد که در جامعه یک عده تبدیل به براندازان نظام حاکم می‌شوند و یک عده موافق آن و درگیری‌های شدید داخلی به وجود می‌آید و نمونه آن را در به‌فور از جمله در قضیه کشور اوکراین بارها دیده‌ایم.

وی گفت: وقتی مخاطب متوجه می‌شود که تا الان اخباری که می‌خوانده چقدر به صورت نادرست ممکن بود که بر ذهنش نشسته باشد با خود می‌گوید «اگر اینقدر امکان شیطنت‌های خبری وجود دارد طوری که تا الان خلاف آن را متصور بوده‌ام، عرصه خبر را باید رها کنیم» و فکر می‌کند چاره‌ای ندارد و در برابر رسانه تسلیم و منفعل است. اما باید گفت این گونه نیست و این ترفندها و شیطنت‌های خبری را که بیان می‌کنیم برای این نیست که مخاطب مأیوس شود، بلکه برای آن است تا یک خودآگاهی ایجاد نماییم تا مغالطات به ضمیر ناخودآگاه فرد اصابت نکند.

اولین راه مقابله با این ترفندها و تکنیک‌ها شناخت آنها است و این مطالعه فنون به شما آگاهی می‌دهد. اما فارغ از بحث شناخت ترفندها، در کتاب خود تحت عنوان «تکنیک‌های عملیات روانی در حوزه رسانه و‌ خبر» پانزده راه مشخص را برای مقابله با این حربه‌های خبری پیشنهاد داده‌ایم که از میان آن سه اصل مهم‌تر را در سواد خبری بازگو می‌کنم که اگر فقط همین سه اصل را رعایت کنیم تا حد خیلی زیادی مصون می‌شویم و مورد اصابت انگاره‌های القایی قرار نخواهیم گرفت.

قدیری سپس افزود: اولین مورد استفاده از منابع معتبر خبری است. یکی از مشکلات اساسی که گرفتار آن هستیم گروه زدگی و کانال زدگی است. گاهی مطلبی در کانالی ارسال می‌شود و رفتارشناسی هیجانی مخاطب نیز اثبات کرده است که هیجان زده می‌شویم و می‌خواهیم آن را سریع برای دیگران نیز ارسال کنیم. وقتی می‌گویم اخبار معتبر یعنی رجوع به «خبرگزاری‌»ها، و این کانال‌های چند میلیونی و چند صدهزارتایی تلگرامی اصلا معتبر نیستند. خیلی از کانال‌های اسم و رسم دار در تلگرام را می‌بینیم که در پشت صحنه توسط تنها یک نفر اداره می‌شود، و نمی‌توان به آنها اعتماد کرد چه رسد به کانال‌های کوچکتر و گروه‌های خلق الساعه. البته که رجوع به منابع معتبر کافی نیست و باید به منابع متضاد رجوع کنیم یعنی در کنار دیدن اخبار بی‌بی‌سی، اخبار بیست‌وسی را نیز ببینیم و بالعکس. دیدگاه‌های سیاست‌زده ولی مانع انجام این اصل می‌شود و متأسفانه با دیدگاه.های اینگونه، فرد دارد خودش را محروم می‌کند از نگاه کلان و‌ دوسویه. پس خود را محدود به یک جریان فکری نکنیم و دیدگاه‌های ایدئولوژیک را اینجا وارد نسازیم. مورد سوم نیز عدم اتکا به تیتر اخبار است؛ زیرا درعین آنکه تیتر مهمترین بخش خبر است آلوده‌ترین بخش آن نیز هست و اکثر ما مردم تیتر را می‌خوانیم ولی متن آن را مطالعه نمی‌کنیم. پس یا خبر نخوانید یا اگر می‌خوانید به تیتر اکتفا نکنید و متن را هم بخوانید.

وی در جمع بندی سخنانش گفت: بیشتر ما و دیگر دوستان این ذهنیت را داریم که فقط دشمن این ترفندها را علیه ما به کار می‌گیرد ولی در واقع این یک جریان دوسویه است و دو طرف نسبت به هم به کار می‌برند. ولی اگر محتوای این قالب‌ها محتوای مثبت و صادقانه باشد اتفاقاً به ترویج حقیقت و واقعیت و پیشبرد اهداف درست کمک می‌کند و این را مدنظر داشته باشیم که اولا فقط وجه منفی ندارد و می‌تواند وجه مثبت داشته باشد و ثانیا یک زد و خورد دو طرفه وجود دارد.

درحال حاضر صحبت از جنگ نرم نیست بلکه صحبت از جنگ ترکیبی است. در جنگ ترکیبی هم جبهه‌های متعدد وجود دارد.

اما مخاطب شاخه جنگ روانی از این جنگ ترکیبی، ابدان نیست بلکه اذهان است.

تکنیک‌ها را باید بشناسیم و صرفاً واکنش دفاعی نداشته نباشیم بلکه کنش تهاجمی هم داشته باشیم و فکر نکنیم که بدهکارانی هستیم که باید خودمان را توجیه کنیم و پاسخ دهیم. ساحت دیگر جنگ نرم ساحت تهاجمی و طلبکاری نسبت به جریان‌های مختلف معارض داخلی و خارجی است.

 

atna.atu.ac.ir/fa/news/303859

🔶 نکات پیش‌رو مطالبی است که برای جمعی از مسولان نهاد نمایندگی ولی‌فقیه در دانشگاه‌های کشور ارائه شد که خلاصه آن برای امکان استفاده همگان، اینجا نیز تقدیم می‌گردد:

🔹در فراخوان به یک همایش، اطلاع رسانی (رویکرد حداقلی) کافی نیست؛ بلکه تبلیغ و ترویج (رویکرد حداکثری) لازم است تا به واسطه تنوع و فراوانی آن، مخاطب به حضور ترغیب شود.

🔹قالب همایش را اگر موضوع آن سیاسی و مناظره‌پذیر است، به صورت مناظره برگزار کنید تا به این واسطه بتوانید مخاطبان و حامیان طرف دیگر مناظره را نیز مستمع صحبت خویش قرار دهید و یک گفتمان را با حضور نماینده آن نقد کنید تا اثرگذاری بیشتری داشته باشد.

🔹اگر موضوع یک نشست یا همایش مناظره‌پذیر نیست، اینجا نیز حداقل از دو سخنران دعوت نمایید تا اولا تنوع سخنرانان سبب ترغیب بیشتر مخاطبان به حضور شود و ثانیا هم به سبب وقت کمتر اختصاص یافته به سخنرانان و هم به سبب در معرض مقایسه بودن آنان با یکدیگر، غنا و محتوای کلام‌شان ارتقا یابد.

🔹در اعلام زمان یک برنامه، بهترین روش ترغیب مخاطب به حضور، التزام به حداقل دو موج تبلیغی است؛ ابتدا یک هفته پیش از برگزاری به‌جهت فراهم کردن امکان برنامه‌ریزی برای حضور، و سپس یادآوری ترجیحا پیامکیِ آن، چند ساعت قبل از شروع برنامه.

🔹چنین برنامه‌هایی عموما گاهی تا یک ساعت پس از اعلام رسمی آن در اطلاعیه آغاز می‌شود که چون مخاطب این را می‌داند، او هم دیر و حتی در میانه همایش ملحق می‌شود!

برخی نیز به اطلاعیه اعتماد می‌کنند و سر ساعت حضور می‌یابند که نتیجه فقط اتلاف وقت‌شان است.

🔹اینجا بهترین راهکار آن است که براساس اعلام قبلی، ابتدای همایش، سینمایی یا مستند یا کلیپ‌هایی مرتبط با موضوع، پخش و نتایج زیر حاصل گردد:

افزایش جذابیت همایش با افزودن بر تنوع سبد محتوایی آن،

افزایش سطح دانش مخاطب نسبت به موضوع و فراهم آوردن امکان استفاده بهتر و بیشتر از سخنرانی،

جلوگیری از هدررفت وقت حضاری که به موقع آمده‌اند،

آغاز بخش سخنرانی یا مناظره با حداکثر جمعیت.

🔹لازم است مجموعه‌ای از کتب و فیلم‌ها و نرم‌افزارهای فرهنگی موجود باشد که در حاشیه هر مراسم به صورت با/بدون تخفیف عرضه گردد. طبیعتاً مطلوب‌تر آن است که محتوای میز کتاب با موضوع همایش هم‌سنخ باشد.

🔹تا می‌توانید از حواشی و مقدمات برنامه نظیر سرود، تلاوت قرآن، شعرخوانی، خوشامدگویی و نظایر آن کم کنید و فرصت و حوصله مخاطب را صرف محتوای اصلی نمایید.

🔹سقف حوصله مخاطب برای بهترین و جذاب‌ترین نشست‌ها دو ساعت است و در صورت برگزاری برنامه به صورت چند سخنران، برای هر فرد تخصیص مجموعا ۱۵ الی ۳۰ دقیقه کفایت می‌کند؛ هرچند خود او اصرار به زمان بیشتری داشته باشد.

🔹برنامه‌های تبیینی لازم است حتما دو طرفه و به صورت پرسش و پاسخ باشد و این موضوع نیز به عنوان یک وجه جذابیت در پوستر و تبلیغات ذکر گردد.

🔹برای پرسش‌ها حتما هر دو رویکرد کتبی و شفاهی را توامان فراهم آورید. شفاهی برای کسانی که مایلند دیده شوند؛ و کتبی برای کسانی که مایل نیستند هویت‌شان آشکار گردد.

🔹سخنرانان نیز لازم است از بیان آیات و روایات و مَطلع طولانی در ابتدای سخن پرهیز کرده و به یک «بسم‌الله» اکتفا نمایند؛ درغیر این صورت موجب پرش‌ذهنی مخاطب خواهند شد.

🔹همچنین توجه داشته باشند که استفاده از اعداد و ارقام دقیق و مستندات و مطالب جدید و نیز به‌کار بردن ابزار تصویر در ارائه، از وجوه اتقان و جذابیت کلام است.

🔹تمام آنچه تا اینجا برای برگزاری یک همایش پرمخاطب و پرمحتوا گفته شد، نهایتا نیمی از راه است. متاسفانه برگزار کنندگان به دریافت بازخوردهای مثبت در جلسه اکتفا می‌کنند و توجه ندارند که اگر این محتوا برای مخاطبان چندصد نفری داخل سالن مفید بوده، برای مخاطبان چند ده/صد هزار نفری فضای مجازی نیز حتما مفید است.

🔹لازم است بانیان همایش‌ها، خود اقدام به تنظیم خبر و گزارش برنامه نموده و آن را به خبرنگاران حاضر در جلسه که معمولا در تنظیم خبر دقت کافی ندارند، واگذار نکنند.

🔹باید بانکی از خبرگزاری‌ها، سایت‌ها، کانال‌های خبری-تحلیلی و روزنامه‌ها را به همراه شماره یا آیدی تماس آماده داشت و خبر و گزارش تنظیم شده را به همه مجاری ارتباطی آن رسانه‌ها (ایمیل، فکس و آیدی‌های کانال‌های شبکه‌های اجتماعی مختلف) ارسال کرد تا ضریب پذیرش و انتشار مطلب بالا رود.

🔹مهمتر از تهیه خبر و گزارش مکتوب، انتشار فیلم صحبت‌ها در فضایی چون یوتیوب و آپارات است؛ و مهمتر از آن تهیه یک/چند کلیپ کوتاه از گزیده گفته‌ها که متناسب با ذائقه عمومی است و بازدید بسیار بالایی می‌خورد.

🔹همچنین مطلوب است اگر برگزار کنندگان نشست‌ها مجموعه ثابتی هستند، علاوه بر درج در پوستر، در نشست نیز، آدرس کانال خود را ذکر کنند و به‌علاوه با دریافت شماره شرکت کنندگان، آنان را از برنامه‌های بعدی مطلع نمایند.

مملکته

 

خیلی‌ها تصورشان درخصوص کانال «مملکته» این است که «چون در زمان قطعی اینترنت در آبان ۹۸ فعالیت نداشته، پس ادمین‌ها در ایران هستند».

نگارنده اما این عدم فعالیت کوتاه را اقدام هوشمندانه‌ای می‌داند که هدف آن دقیقا ایجاد همین تصور بوده است.

همچنانکه با #الو گذاشتن در ابتدای خیلی از پیام‌ها، پست‌ها را «پیام مخاطب» جلوه می‌دهند؛ مانند مورد اخیر که به آن اشاره کردم.

کمااینکه در فریبی دیگر با وجود آنکه ۲۴ ساعته فعال است و فعالیت پرحجمی هم دارد، از ضمیر و شناسه مفرد استفاده می‌کند تا مثلا نشان دهد گرداننده آن «یک» نفر مثل بقیه مردم هست: گفتم، دیدم، نوشتم.

بنده به عنوان یک فرد عادی چندین راه به ذهنم می‌رسد که چطور فعالیت کانال خود را در زمان قطعی نت ادامه بدهم (مانند آنکه مطالب را برای یکی از دوستانم در خارج کشور ارسال کنم تا او در کانال تلگرام ارسال نماید) حال کانال پرمخاطبی مانند مملکته با این همه شیطانیت و فعالیت نمی‌داند؟!

می‌داند اما هدفش از عدم فعالیت در آن برهه کوتاه، القاء همان تصوری بوده که اکنون ایجاد کرده: در ایران هستیم!

به این نکته نیز دقت کنید که این کانال با عدم فعالیت کوتاه خود مطلقا چیزی را هم از دست نداده، زیرا وقتی مخاطب داخلی اینترنت ندارد، پست گذاشتن هم بی‌فاییده است.

استراتژی مجازی

 

اگر فعالیت خود در توییتر و فضای مجازی را مصداق جهاد می‌دانید، به این نکات جهت بهره‌وری بیشتر در عرصه جنگ مجازی توجه فرمایید:

۱. از ورود به فعالیت‌های عبثی چون زردنویسی، روزمره‌نویسی، فالوور گیری با مراودات بی‌حدوحصر، ترند کردن هشتگ‌ها و افتادن در دام باندها و سازمانی‌ها اکیدا پرهیز کنید.

۲. از اتلاف ساعت‌ها وقت برای شنیدن گپ سیاسی چند نفر بالانشین همیشگی در اسباب‌بازی جدیدی به نام کلاب‌هاوس که تاکنون بیش از ۱۸ هزار شنونده همزمان به خود نگرفته است، خودداری نمایید. 

۳. محدود به توییتر نشوید. اسکرین توییت‌های خود را در پست و استوری اینستاگرام و نیز وضعیت واتساپ قرار دهید و در پیام‌رسان‌هایی نظیر تلگرام و ایتا کانال ایجاد کرده و به عنوان کمترین‌کار، توییت‌های خود را در آنجا نیز بگذارید.

۴. توییت‌های مهم خود را فلیت کنید و مطالب خوب خود را چندوقت یکبار بازنشر نمایید و مطالب جدید کانال خود را به پست‌های مرتبط سابق ریپلای بزنید و در توییتر، مطالب مرتبط و مکمل خودتان را کوت کنید تا نگاشته‌های پیشین شما و پیشینه بحث دیده شود.

۵. در گروه‌های مختلف تلگرامی عضو شوید و مطالب خود را به اشتراک بگذارید. درصورتی که کانالی داشته باشید، مطالبی که با صرف وقت در گروه‌ها نوشته‌اید را می‌توانید در کانال خود نیز بگذارید؛ همچنانکه مطالب ازپیش‌آماده و مندرج در کانال را نیز می‌توانید در پاسخ به مسائل مطرح در گروه‌ها بدون نیاز به دوباره نویسی و صرف زمان، عرضه کنید.

۶. در مناسبت‌های مذهبی به جای تبریک و تسلیت صرف، حدیثی مرتبط با واقعه را نیز قرار دهید تا کمکی به ترویج احادیث و مضامین عالی دینی کرده باشید.

۷. از کتب دینی، تاریخی و سیاسی، با ذکر منبع برای تولید محتوای فاخر بهره‌ببرید.

۸. فقط تولید کننده یا بازنشر دهنده محتوا نباشید، به هر دو مورد به طور همزمان ملتزم باشید.

۹. درگیر پاسخ به شبهات، شایعات و حواشی ناتمام نشوید، زیرا هدف طرف مقابل همین مشغول‌سازی همیشگی به موضوعات دست‌چندم و غفلت از مسائلی اساسی چون اقتصاد و توافق است. تنها راه مؤثر برای به‌هم زدن این ترفند، آن است که توأم با تبیین مسائل جدید، بر همان موضوعاتی که می‌خواهند فراموش گردد، حمله و تمرکز ویژه شود.

۱۰. مطالب مندرج در شبکه‌های اجتماعی رهبر عزیز انقلاب را به طور حداکثری بازنشر کنید.

 

کاش در زیست مجازی خود یاد بگیریم راجع به آنچه می‌بینیم و می‌شنویم انقدر سریع و سطحی قضاوت نکنیم.
اخبار تک خطی و یک‌طرفه مطلقا قابل اعتماد نیستند و بارها ثابت شده موضوع فراتر از چیزی است که روایت و پذیرفته می‌شود.
خیلی اگر احساسات‌مان جریحه‌دار شده، برویم دنبال کشف حقیقت و مطالبه واقعیت، نه نشر بدون تحقیق روایت.
خدا را شکر که این جماعت دست به نقد مجازی قاضی نشده‌اند وگرنه معلوم نبود سر چند بی‌گناه را بدون تحقیق برباد می‌دادند!
هیچ‌وقت بدون شنیدن توضیحات طرف از زبان خود او نباید قضاوت کرد.
به چند مورد عجله در قضاوت و نتیجه متفاوت روایت توجه کنید:

۱. پسری سیرجانی فیلمی در اینستاگرامش منتشر می‌کند که دارد دختری را در خانه باغی کتک می‌زند. همه چیز طبق ویدیو به نفع دختر و شبیه یک جنایت است. ماجرا اما یک حلقه مفقوده مهم دارد؛ دختر عاشق پسر بوده و چند ماه در مجازی به دلیل بی‌محلی شدن از جانب او فحاشی می‌کرده و آن پسر آنگونه انتقام گرفته.
با وجود این نکته حق با کیست؟ نمی‌دانیم!
اما می‌دانیم قضیه خیلی تفاوت می‌کند با روایت نخست.

۲. فیلمی منتشر می‌شود که دختری آبادانی، زخمی روی زمین افتاده و چند زن دست‌وپای او را گرفته‌ و کتک می‌زنند و نگهبانی نیز بدن او را لمس می‌کند.
اینجا هم همه چیز تداعی کننده یک جنایت است اما در ادامه مشخص می‌شود آن دخترِ دارای اختلال روانی، به قصد باج‌گیری و با سلاح سرد به خانه و خانواده طرف مقابل حمله کرده.
در این صورت آیا همه تقصیر متوجه اوست؟
شاید آری و شاید خیر؛ اما در اینجا نیز آنچه اهمیت دارد این است که ماجرا به کلی متفاوت شد از آنچه در ابتدا نقل محافل بود.

۳. طبق توضیحات ذیل قطعه فیلمی منتشره در رسانه‌ها از یک دوربین مدار بسته‌، گفته می‌شود مردی با ظاهر مذهبی به زنی بی‌حجاب تذکر می‌دهد و در ادامه با او درگیری فیزیکی پیدا می‌کند. تیترها چنین تنظیم می‌شود: کتک خوردن یک زن به دلیل کشف حجاب!
اذهانی که زن را همیشه مظلوم می‌پندارند و از تیتر تأثیر می‌پذیرند، مرد را  مقصر می‌دانند؛ خصوصا که فرصت تخریب فریضه امربه‌معروف نیز مهیاست!
دقت در فیلم اما نشان دهنده موضوعی دیگر است: تذکر مرد به زن، لگد پرانی زن به مرد، و سپس دفاع و واکنش فیزیکی متقابل مرد.
در اینجا حق با کیست؟ چون روایات دو طرف را نشنیده و کلام رد و بدل شده را نمی‌دانیم، از قضاوت و تعیین تقصیر اجتناب می‌کنیم و البته می‌دانیم که اگرچه فیلم همان است اما تیترهای شیطنت‌‌آمیز و بی‌دقتی در فیلم، چقدر می‌تواند حتی بر مشاهدات عینی مخاطب اثر بگذارد.

۱/ بچه‌های مدرسه را در نظر بگیرید که در هر زنگ تفریح تمایل دارند کنار هم حرف بزنند و اگر وقت خود را صرف صحبت با دیگران نکنند، منزوی می‌شوند.
اگر اتفاق مهمی نظیر غش کردن معلم یا آتش‌سوزی در کلاس رخ داده باشد، موضوع گفتگو مشخص است: غش و آتش.

‏۲/ اما اگر اتفاق خاصی نیفتاده باشد، «حرف» سوژه خود را پیدا می‌کند: خواب آلودگی یا دفتر جدید یک همکلاسی!
حال اگر این «عدم واقعه» چند زنگ ادامه داشته باشد، تا سوژه شدن یک اتفاق مهم، همان واقعه بی‌اهمیت، موضوع حرافی‌ها خواهد ماند و از زوایای مختلف مورد واکاوی قرار خواهد گرفت!

‏۳/ شبکه‌های اجتماعی و توییتر، بستری است برای اطفاء شهوت شهرت و دیده شدن.
دیده نشدن نیز با نبودن تفاوتی ندارد.
باید مانند بچه مدرسه‌ای‌ها در گعده‌ها حضور همیشگی داشته باشی و حرف بزنی تا منزوی نشوی!
هر روز راجع به یک موضوع و اگر موضوع جدیدی نبود، تا اطلاع ثانوی، حول همان موضوع!

‏۴/ اینگونه است که اظهارنظر پیرامون وضعیت بورس و قیمت‌ها داغ است «تا» تغییر جزئی جلد یک کتاب دبستان «تا» وضع مالی پناهیان و «تا» فوت آیت‌الله صانعی!
درجه اهمیت این موضوعات نیز اگرچه غیرقابل مقایسه است، اما تماما تیتر نخست تایم‌لاین است «تا» زنگ تفریح بعدی و سبقت کاربران برای افاضه فیض.

 

پی‌نوشت | ‏رهبر انقلاب ۹۶/۳/۱۷ در دیدار دانشجویان با ایشان:
«فضای مجازی چیز خوبی است، فرصتی است اما کافی نیست. بعضی‌ها چسبیده‌اند به فضای مجازی -توئیتر و مانند اینها- برای اینکه پیامهایشان را برسانند، این فایده ندارد؛ تخاطب واقعی لازم است، میزگرد لازم است، سخنرانی لازم است، نشریه لازم است».

جنگ انگاره‌ها


می‌دانیم که خبر بد و خلاف انتظار، ذاتا قابلیت رسانه‌ای شدن بیشتری دارد.
همچنین می‌دانیم فارغ از اصل مذکور، صدها رسانه خبری معاند و هزاران اکانت فیک به طور ویژه بر سیاه‌نمایی اوضاع کشور مأموریت و تمرکز دارند؛ آنچنانکه این جماعت آنقدر در گوشمان دروغ بافته و نق زده‌اند که انگاره‌ی «حاکمیت فاسد» و «جامعه ناراضی» را در افکار عمومی نهادینه ساخته‌اند.
به این جهت پیشنهاد و درخواست می‌کنم در کنار مطالب و مشغله‌های سیاسی، گهگاهی مشاهدات مثبت خود را نیز بیان کنیم؛ اگرچه شاید خودمان نیز به ویروس ناامیدی و سیاه بینی مبتلا شده باشیم.
بیان روزمره‌های مثبت و کوچک، اگرچه در مقیاس فردی، ظاهرا ناچیز است، اما در مقیاس کلان و عمومی، جو کاذب روانی حاکم را به محاق می‌برد.
نمی‌گویم در برابر سیاه‌نمایی کاذب، سفید نمایی کاذب داشته باشیم. بلکه سخن از بیان واقعیات صادقی است که به دلیل عادت یا غفلت، عموما دیده یا محاسبه نمی‌شود.
 

درباب راسویاب

 

پشت هر شعبده‌ای ترفندی عادی است.
آنچه راسویاب انجام می‌دهد به سادگی و به چند روش قابل دستیابی است:
۱. استخراج اطلاعات مندرج در صفحات مجازی افراد.
۲. جستجو در سایت مخابرات یا نرم‌افزار ارسال انبوه پیامک.
۳. دسترسی به اطلاعات به‌واسطه تنها یک فرد شاغل در مخابرات، دفاتر پیشخوان و ثبت احوال یا اسناد.

وقتی برای خرید سیم‌کارت، کارت‌ملی خود را به دفاتر پیشخوان می‌دهید تا ثبت شود، یعنی تمام کارکنان دفاتر به عکس، نام، نام پدر، تاریخ تولد، کدملی و کدپستی (آدرس منزل) شما دسترسی دارند.
در سایت مخابرات نیز از طریق نام، تلفن منزل یافت می‌شود.
بنابراین شعبده راسویاب را جدی نگیرید.

این درحالی است که راسویاب طوری وانمود می‌کند که گویی اطلاعات دست‌یافته را مردم در اختیار آن قرار داده‌اند تا اینگونه:
۱. پشتوانه مردمی برای تحرکات خود ترسیم نموده و حریف را به انزوا کشاند.
۲. با مدیریت نشت اطلاعات، نیروهای حاضر در اغتشاشات بعدی را نگران شناسایی و منفعل نماید.

 

شاید شما با این سؤال که تعداد زنان چادری بیشتر است یا بدحجاب مواجه شده و پاسخ و تخمینی هم برای آن داشته باشید.

بنده میخواهم پاسخ را از دقت در خود سؤال شروع کنم:

۱. پرسش، از تعداد خانم‌های «چادری» (به عنوان یکی از اشکال و البته کامل‌ترین شکل حجاب) است، درحالی‌که پاسخ هرچه باشد، پای تمام خانم‌های «محجبه» نوشته می‌شود.

درحالی‌که یا باید سؤال از تعداد چادری‌ها (به عنوان منتهی‌الیه یک طیف) دربرابر بی‌حجاب‌ها (به عنوان منتهی‌الیه طیفی دیگر) باشد و یا اینکه از تعداد افراد معتقد به حجاب (شامل طیف وسیعی از پوشش) دربرابر افراد مصر به بدپوششی و بی‌حجابی باشد.

در غیر این صورت هرکسی که تاری از مویش نمایان باشد، خودبه‌خود و بلاوجه در طیف «بی‌‌حجاب» فرض می‌گردد!

۲. و اما بعد از اصلاح سؤال در یکی از دو صورت مذکور، پاسخ نگارنده به آن در فقدان جامعه‌ی آماری متقن و دقیق، «نمی‌دانم» است!

بله! من هم مانند شما نمی‌دانم تعداد زنان «چادری و بی‌حجاب» یا «محجبه و غیرمحجبه» چقدر است، اما یک چیز مهم را می‌دانم و آن اینکه تخمین‌های مبتنی بر مشاهدات ما، زمین تا آسمان با واقعیت تفاوت دارد، چرا؟

زیرا یک خانم بی‌حاشیه و باحجاب (کامل یا نسبی) اگر خانه‌دار است که عموما در خانه و دور از مشاهدات قرار دارد، و اگر هم شاغل یا محصل و دانشجو است، گریزان از نگاه دیگران و دارای تردد حداقلی در سطح شهر است.

درحالی‌که افراد بی‌حجاب، خصوصا از نوع ولنگار آن، شبانه روز در خیابان پرسه می‌زنند و خود را در «کانون توجه» و «مرکز نگاه» قرار می‌دهند و نتیجه آن می‌شود که زنان بی‌حجاب هر تعداد که باشند، خصوصا به مدد دوپینگ رسانه‌ایِ بعد از هر کشف حجاب و هنجارشکنی در شبکه‌های اجتماعی، چندین برابر بیش از آنچه هستند به «چشم» می‌آیند که خود مهمترین عامل در ترویج توهم «خود بی‌شمار پنداری» است.