احمد قدیری

احمد قدیری

پرودگارم! توفیق ده جز برای تو ننویسم و جز تو ملاک و معیاری بر ارزش گذاری نگاشته هایم نداشته باشم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۱۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مذاکره» ثبت شده است

 

ابومازن، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین، طی سال‌ها شهرک سازی اسرائیل، در مذاکره با صهیونیست‌ها یک شرط به‌ظاهر منطقی داشته: توقف شهرک سازی؛ و نه حتی پرداخت غرامت و برچیدن شهرک‌ها یا تحویل سازه‌ها به فلسطینیان.

نتیجه این مطالبه هم مشخص است: ادامه ساخت شهرک‌سازی توسط اسرائیل به دلیل درخواست راکد «توقف» شهرک‌سازی!

ابومازن ده سال پیش درخواست توقف داشت، اکنون هم همان درخواست را دارد!

مشخص است که در ماهیت این درخواست به‌ظاهر منطقی، خیانتی به سود اسرائیل جریان دارد؛ زیرا زمین و زمان به نفع صهیونیست‌هاست.

ابومازن‌های نیویورکی نیز در وین دقیقا همین رویه خائنانه را در پیش گرفته‌اند:

اهرم‌های هسته‌ای و فرصت‌های اقتصادی را زائل کردند برای ادعای لغو همه تحریم‌ها (در عمل تعلیق برخی تحریم‌ها)، و دست آمریکا را با استفاده از ظرفیت‌های برجام برای خروج بدون تبعات بازگذاشتند تا بتواند تحریم‌ها را بازگرداند و برای تعلیق مجدد همان، امتیازات پیدا و پنهان دیگری از کشور طلب کند.

جالب آنکه این «قهرمانان دیپلماسی» قصد دارند رفع تحریم‌های برجام را پس از چند سال دوباره به ملت بفروشند و هشت سال دیگر کشور را بدوشند؛ نقطه سرخط!

چیزی هم که اینجا ظاهرا مهم نیست، چند سال وقفه در اقتصاد کشور و ضربه به معیشت مردم است!

فارغ از موضوع درخواست راکد و حداقلی رفع تحریم‌های برجام که عقبگردی آشکار به سال ۹۴ و تخطی واضح از خطوط قرمز رهبری در دستور به لغو همه تحریم‌ها بوده است، مطلب مهم‌تر عدم تعهد نخستین و راستی‌آزمایی شده طرف آمریکایی است که همین کارکرد گشایش نسبی و موقتی را هم بلافاصله پس از انتخابات زایل خواهد کرد.

درست مانند سال ۹۶ که از یک سو دولت با ۱۶ میلیارد دلار ارزپاشی در بازار و خالی کردن خزانه، چند صباحی قیمت‌ها را تصنعی پایین نگه‌داشت و از سوی دیگر نیز ترامپ خروج از برجام را به پس از انتخاب روحانی موکول کرد تا با مدیریت قیمت و بلای خانمان برانداز دولت اصلاحات، آتش به خرمن اقتصاد و امنیت کشور بزند.

ناگفته نماند که اکنون سوداگران ارز، هماهنگ با پاستور و به موازات توافق، دست به کار فروش بخشی از ذخایر تاراج کرده از بیت‌المال شده و مانند همیشه پروژه شرطی‌سازی را درپیش گرفته‌اند.

پروژه‌ای که با بالا بردن دوباره نرخ ارز پس از سخنان امروز رهبر انقلاب در مخالفت با خدعه و خیانتِ باقی گذاشتن عمده تحریم‌ها و اکتفا به بخشی از آن، تکمیل خواهد شد.

۱۴۰۰/۲/۱۲

پاس و آبشار

 

یکی از جدل‌های احمدی‌نژادی‌نژادی‌ها این است که با افتخار می‌گویند او انقلابی ماند و تن به مذاکره نداد و صالحی و مذاکره او در مسقط هم به رئیس‌جمهور ربطی نداشت.
احمدی‌نژاد هم گفته آن دوره چون ایران به دلیل تحریم ۱۹۲۹ در موضع قدرت نبود، مخالفت کرده.
در این خصوص گفتنی‌هایی است:
۱. آنچه صالحی گفته بود، جواز مذاکره بود، نه دستور به مذاکره. البته در شرایطی که رییس‌جمهور وقت مخالف مذاکره بود، جواز رهبری به مذاکره می‌تواند متضمن توصیه نیز باشد.

۲. بر گردن احمدی‌نژاد مدال مخالفت با مذاکره نیاندازید! چراکه او همیشه خواهان مذاکره بوده و اخیرا نیز از ضرورت مذاکره با ترامپ گفت!
ضمن آنکه نه مطلق مذاکره نشانه سازشکار بودن است و نه مطلق مخالفت نشانه اقتدار و مقاومت؛ و بستگی به شرایط دارد.
با نظر امام در مقطعی و با شروطی، مذاکره صورت گرفت که میرحسین را در جریان نگذاشتند. بعدها هم که امام ۵۹۸ را پذیرفت، موسوی برای نمایش ناراحتی خواست استعفا کند که امام با عتابی که کردند، مانع استعفا و قهرمان‌بازی او شدند.

۳. اینکه احمدی‌نژاد گفته بود ما به دلیل اعمال تحریم‌های بانکی و نفتی در موضع قدرت نبودیم، درست است؛ اما اولا پیش از قطعمامه تحریمی ۱۹۲۹ نیز مذاکره در پرونده هسته‌ای ایران در دولت احمدی‌نژاد جریان داشت و بی‌نتیجه مانده بود، و ثانیا مگر الان که ترامپ وحشیانه‌ترین تحریم‌ها را اعمال کرده و بسیاری از مولفه‌های قدرت ما زائل شده، در موضع قدرت هستیم؟
این یک بام و دو هوا چه معنایی جز لجاجت دارد؟

۴. احمدی می‌گوید با تلاش صالحی برای مذاکره موافق نبود.
پاسخ را دکتر علی باقری داد: «متکی را روی هوا عزل کردی، صالحی را هم روی زمین عزل می‌کردی».
این با دست پس زدن‌ها و با پا پس‌کشیدن‌ها برای چیست؟

۵. و اما کلام آخر: موضع ضعف و قدرت نسبی است. قطعا اگر آن زمان احمدی‌نژاد جواز/توصیه/دستور آن روز رهبری را جدی می‌گرفت و از موضعی به مراتب قوی‌تر از امروز که احمدی‌نژاد تجویز به مذاکره کرده، وارد مذاکره و توافق می‌شد. روحانی و برجام با این تعداد و عمق حفره‌های حقوقی، امنیتی و اقتصادی بر سر کشور خراب نمی‌شد.
متأسفانه کشور در آنجا هم اسیر نگاه تک بعدی و لجاجت همیشگی احمدی‌نژاد شد و در یک کلام این روحانی از دل آن احمدی‌نژاد بیرون آمد.
به عبارت دیگر سرویس انگلیس با احمدی‌نژاد پاس داد و با روحانی آبشار زد.

 

اواخر دولت دوم بوش، تهدید علیه ایران به اوج رسیده بود. بوش حمله به افغانستان و عراق را در کارنامه داشت و جنگ ۳۳ روزه نیز با مدیریت آمریکا به وقوع پیوست.
ادبیات «همه گزینه‌ها روی میز است» به تهدید رسمی و دولتی «انگشت ما روی ماشه است» تبدیل شده بود.
در این شرایط حساس، رییس‌جمهور وقت همسو با رهبر انقلاب تهدید را با تهدید جواب داد: «اگر انگشتی علیه ایران روی ماشه رود، دست را از بازو قطع می‌کنیم».
بوشِ جنگ طلب و مجری طرح خاورمیانه جدید رفت و هیچ غلطی هم نکرد.
اخیرا اما احمدی‌نژاد در میان گمانه‌زنی رسانه‌ای حمله آمریکا به ایران، در نامه به روحانی و با تمسک به دیپلماسی التماسی، در پیام ضعفی آشکار و وحدت شکن، خواست به هر نحوی شده جلوی جنگ گرفته شود!
در میانه جنگ تحمیلی هم هاشمی و روحانی مجمع موسوم به عقلا را راه انداختند که محور جلسات چگونگی پایان جنگ بود. اقدامی ظاهرا وطن دوستانه و باطنا خائنانه که در میانه نبرد به دلیل پیام ضعف و ماهیت وحدت شکن، با عتاب امام تعطیل شد. و این درحالی بود که آن روز جنگ در جریان بود و امروز تنها یک گمانه‌زنی درخصوص احتمال آغاز جنگ است.
و اینجاست که باید گفت «هاشمی زنده است، چون احمدی‌نژاد زنده است».

موج و صخره

 

‏اگر رهبر انقلاب تسلیم فشار دولت ایران و آمریکا برای مذاکره روحانی و توافق با ترامپ می‌شدند، چه اتفاقی می‌افتاد؟
توفیق بزرگی در سیاست خارجی و درنتیجه، انتخابات، نصیب ترامپ می‌شد، و ریاست‌جمهوری و فشار حداکثری او چهارسال دیگر ادامه می‌یافت.

اکنون چه نتایجی حاصل شده است؟
‏۱. جلوی حراج امنیت ملی گرفته شده.
۲. جریان غربگرای ایران به زوال نزدیک گشته.
۳. ترامپ به بن‌بست رسیده‌.
۴. به‌دلیل نزدیکی آرا ترامپ به بایدن و ایجاد دوقطبی، گسل‌های آمریکا فعال گشته.
۵. تحریم‌های اقتصادی و تحرکات امنیتی آمریکا علیه ایران در دولت ضعیف و پرچالش بایدن تضعیف می‌شود.

 

چرا ترور فخری‌زاده در راستای تسهیل مذاکره است؟

بر سر مال زدن، برای معامله نکردن نیست؛ برای ارزان معامله کردن است. دو ضربه اخیر موساد به توان هسته‌ای ایران، یعنی خرابکاری در تاسیسات نطنز و ترور شهید فخری‌زاده، هر دو برای کم کردن قیمت موضوع معامله و رساندن متولیان مذاکره به این نقطه است که «چیزی را که دارد از دست می‌رود، بهتر است بفروشیم».
این را بگذارید کنار پیام بزرگ موساد به دست‌اندرکاران دفاعی و هسته‌ای کشور که «وقتی فخری‌زاده با آن سطح حفاظت ترور می‌شود، دیگران نیز به طریق اولیٰ در دسترس و در معرض خطراند».
طبیعتا اگر مقاومت و مطالبه حلقه اول متولیان صنایع دفاعی و هسته‌ای، یعنی دانشمندان و مدیران آن، در حفظ و توسعه دستاوردها شکسته شود، دیگر از سیاسیون و مردم کاری ساخته نیست.
همچنانکه اقدام نمادین روحانی در به‌صف کردن همسر شهدای هسته‌ای در کنار خود، در روز اعلام حصول توافق و نهایی شدن برجام در همین راستا بود.
فراموش نکنیم که دانشمندان و مدیران صنایع هایتک نیز، مثل همه ما انسان و دارای خانواده‌اند و سایه سنگین ترور و ترس و نگرانی آنان، مؤثر در عقب نشینی و تحقق معامله است.
۹۹/۹/۱۶

آشوب نیابتی

 

چطور می‌شود باور کرد در کابینه‌ای که بسیاری از عناصر کلیدی آن سوابق امنیتی-رسانه‌ای دارند، طرح سهمیه بندی و افزایش قیمت بنزین تا این حد پراشکال و هزینه‌زا اجرایی شود؟ آن‌هم با وجود تجربه اجرای موفق همان طرح در دولت قبل.

چگونه است که این دولت، ناگهان منویات رهبری را نصب‌العین قرارداده و با انتشار هماهنگ و گسترده یک توصیه آرشیوی از رهبری در خصوص لزوم جلوگیری از مصرف مسرفانه بنزین، همه چیز را گردن ایشان می‌اندازد؟

چطور می‌توان پذیرفت که گروه‌های تجزیه‌طلب مسلح که در شرایط آرام و عادی کشور، ناامنی می‌آفرینند، در فتنه آبان‌ماه دست از پا خطا نکنند؟ آیا از جانب شبکه نفوذ با برخی دولت‌های طرف مذاکره نظیر انگلیس، توافقی بوده که صرفا گروه‌های مشخصی وارد عمل شوند و باقی جریان‌های ضدانقلاب اقدامی نکنند؟

چگونه باید سخنرانی فتنه‌انگیز و تفرقه افکن روحانی در یزد را تنها چهار روز پیش از اجرای فتنه بنزینی هضم کرد؟ و چرا شهر همیشه آرام یزد در این اغتشاشات به یکی از مراکز اصلی خشونت تبدیل شد؟

چرا طرح بنزینی پیوست رسانه‌ای امنیتی نداشت و نه افکار عمومی اقناع شد و نه هیچ حفاظتی از پمپ‌بنزین‌ها به عمل آمد؟ و...

 

فارغ از حمایت صریح رئیس وقت سیا از یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری و ابراز امیدواری برای پیروزی وی، پیش از این حمایت گسترده رسانه نیابتی و آشوب‌ساز آمدنیوز را از روحانی شاهد بودیم و اینک آشوب نیابتی را در سطح کشور مشاهده نمودیم.

آشوبی هوشمند و هدفمند که برای امتیازگیری از رهبری و در مضیقه‌ی مذاکره و معامله گذاشتن کشور طراحی و عملیاتی شد تا این گزاره را در افکار عمومی تثبیت کند که «اگر معیشت نباشد امنیت هم نخواهد بود و برای حفظ و اتقای این دو چاره‌ای جز مذاکره و معامله مجدد با آمریکا برای رفع تحریم‌ها نیست» و به همین جهت است که می‌بینیم حکیم انقلاب بدون اشاره به شیوه خائنانه «اجرای دولت» و با حمایت از کلیت «تصمیم سران» درخصوص اصل هدفمندی، ابتدا آشوب را کنترل و سرکوب کردند، و سپس در اولین سخنرانی بعد از فتنه، در جمع تولیدکنندگان، با خط بطلان کشیدن بر ادعای گشایش اقتصادی از قِبل مذاکره، و تأکید بر پابرجایی تحریم‌ها و لزوم تکیه بر توان داخلی، تزویر شبکه نفاق را منکوب نمودند.

 

پاسخ مختصر به رایج‌ترین شبهه این روزها:

چرا رهبری از طرح سهمیه بندی بنزین حمایت کردند:

اگرچه هدفمندی یارانه‌ها یک ضرورت اقتصادی است اما حمایت از طرح دولت که به تأیید دیگر سران قوا نیز رسیده، الزاما حمایت از آن سهمیه و قیمت نیست، چه رسد به آنکه تأیید و حمایت از نحوه‌ی اجرای پراشکال آن باشد.

اقدام رهبری صرفا حمایت از یک فرآیند است، فرآیندی مشورتی به پشتوانه بدنه کارشناسی کشور. همانند حمایت همیشگی ایشان از همه رؤسای جمهور کشور که برآمده از فرآیند انتخابات و آراء عموم مردم است.

رهبر انقلاب با حمایت خود از آن فرآیند، ضمن آنکه به بدنه دولت جسارت جراحی اقتصادی را داد، از دامنه اعتراضات کاست، صف مردم و نیروهای انقلاب را از آشوبگران جدا نمود، و اقدام شبهه ناک دولت را مصادره و مدیریت نمود تا مبادا از موج ناامنی و فشار مضاعف اقتصادی بر مردم، میوه مسموم مذاکره مجدد برای حراج امنیت ملی چیده شود.


در آستانه برگزاری اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل و سفر روحانی به نیویورک، به تحولات اخیر دقت کنید:

- اعلام تمایل چندباره ترامپ برای مذاکره با روحانی
- اعلام آمادگی متقابل روحانی
- اعلام وجود آثار اورانیوم در تورقوزآباد توسط آژانس بین المللی انرژی اتمی
- افزایش حملات اسرائیل به مواضع محور مقاومت در منطقه
- افزایش لفاظی‌های نتانیاهو علیه ایران و ادعای وجود سایت مخفی هسته‌ای
- برکناری بولتون، مشاور امنیت ملی تندرو آمریکا

آنچه از مجموع این تحرکات استنتاج می‌شود، قراردادن مردم و مسؤلان در میانه‌ی «خوف» و «رجاء» و فراهم سازی مقدمات معامله موشکی و منطقه‌ای با نقطه آغازین دیدار ترامپ و روحانی است.

این دیدار الزاما دو جانبه و رسمی نیست، ممکن است غیررسمی و چند جانبه باشد و به واسطه‌ی مکرون و حتی با ورود ترامپ به محل حضور روحانی محقق گردد.
همچنین ضرورت و توجیهی ندارد که در این دیدار معامله و حتی مذاکره‌ای صورت گیرد.
فعلا صرف دیدار و شکستن قبح مذاکره مجدد -ولو با ژست تهاجمی روحانی- هدف است که حتما همراه خواهد شد با پایین آوردن قیمت‌ها در داخل، عربده‌های تصنعی نتانیاهو، رفت و آمد هیأت‌های اروپایی به ایران و در یک کلام چشاندن حلاوت مذاکره به مردم و بدنام کردن مخالفان با معامله جدید.

اما این پایان کار نیست. اگر پروژه‌ی خلع سلاح ایران از کانال مذاکرات موسوم به برجام۲ با تدبیر و مقاومت حکیم انقلاب ناکام بماند، آنگاه نوبت لشکرکشی خیابانی و تحقق «زمستان داغ» است.
پروژه‌ای که یکبار در دی‌ماه سال ۹۶ رخ نمود؛ چند ماهی است شدت یافته و با ابعادی گسترده‌تر بازتولید خواهد شد که شرح مختصات آن را به نگاشته‌ای مجزا موکول، و در اینجا به همین نکته بسنده می‌کنم که تمرکز بر موضوعاتی چون «حجاب»، «استادیوم»، «کنسرت»، «نظارت استصوابی» و امثال آن، با هدف یارکشی از طیف‌های مختلف جامعه برای رویارویی با نظام و افزودن بر شمار پیاده نظام فتنه است.

منتشره در ۲۰ شهریور ۹۸ در کانال تلگرام GhadiriNetwork

 

پی نوشت:

 

روحانی نیویورک را ترک کرد، درحالیکه دیدار با ترامپ در نهایت محقق نشد.
سؤالی که مطرح می‌شود این است که آیا پیش‌بینی و هشدار نسبت به تحقق دیدار غلط بود؟
پاسخ به این سؤال اگرچه قدری پیچیده است، اما سعی می‌شود ساده و مختصر بیان گردد.
ابتدا در تفاوت پیش‌بینی با پیش‌گویی باید گفت، پیش‌گویی مبتنی بر وحی یا احساس است، درحالیکه پیش‌بینی محاسبه محور است.
به عبارت دیگر در پیش‌بینی یا تحلیل از آینده، مؤلفه‌های موجود در وضعیت حال بررسی و با اتصال وقایع دخیل به یکدیگر، ادامه مسیر تبیین می‌گردد.
حال اگر با رعایت اصول تحلیل، در نهایت امری محقق نگردد، چیزی از ارزش آن نمی‌کاهد.
به عنوان مثال اگر بر اساس نظرسنجی‌ها و مدنظر قرار دادن شیب رشد یک کاندیدا، پیروزی وی در انتخابات پیش‌بینی گردد اما در نهایت و شب انتخابات وی از رقابت‌ها انصراف دهد و یا به واسطه‌ی یک اتفاق، دچار ریزش ناگهانی آراء گردد، نمی‌توان گفت پیش‌بینی تحلیلگران در پیشتازی و پیروزی وی غلط بوده.
با این توضیح باید گفت اگر دیدار روحانی با ترامپ محقق نشده، دلیلش «نخواستن» نیست، بلکه به دلیل سطح بالای هشدار و فشار «نتوانستن» است.
روحانی پیش از انتخابات ۹۶ از معامله‌های بیشتر و بزرگتر تحت عنوان «برجام‌های دیگر» سخن می‌گفت و پیش از سفر به نیویورک نیز اعلام داشت آماده دیدار با «هر فردی» است.
ظریف با صراحت و آشنا به کنایه، روحانی را آماده مذاکره مجدد ذکر کردند و رهبر انقلاب آنقدر خطر را جدی دیدند که علی‌رغم نهی صریح و چندباره، بار دیگر ممنوعیت مطلق دیدار دو یا چندجانبه را صریحا و «از پشت بلندگو» گوشزد کردند.
البته نباید معامله را محدود به مذاکره با آمریکا و همان را نیز منحصر به نیویورک دانست. روحانی با عبارت «برجام حداقل بود، اگر بیشتر می‌خواهید باید بیشتر بپردازید» سرنخ را به آمریکایی‌ها داده و آن‌ها را به راهبرد «فشار-مذاکره-معامله» امیدوار ساخته.
اتفاقات پیش‌رو را باید در دو ساحت داخلی و خارجی با دقت رصد کرد و نسبت به خیانت‌های محتمل هشیار بود.

تدبیر و امید!

«دشوارترین بخش در لغو تحریم‌ها علیه برنامه اتمی ایران مربوط به تحریم‌های کنگره است. لغو این تحریم‌ها تصویب همزمان مجلس نمایندگان و نمایندگان مجلس سنا را لازم دارد که در اختلافات تندروهای جمهوری‌خواه با باراک اوباما، رئیس جمهور از حزب دموکرات، می‌تواند اجرای تعهد دولت آمریکا برای لغو تحریم‌های اتمی علیه ایران را بسیار دشوار کند. در صورت تصویب توافق جامع اتمی ایران و گروه ۱+۵، دولت آمریکا متعهد به لغو تحریم‌های دولتی می‌شود اما بر اساس قوانین این کشور، دولت اختیاری دربارهٔ تحریم‌های کنگره نخواهد داشت و صرفاً می‌تواند به مدت شش ماه اجرای آنها را به تأخیر بیندازد. این به معنای آن است که در صورت تغییر رئیس جمهور (فرض کنید رئیس جمهور بعدی آمریکا از حزب جمهوری‌خواه و وعده‌های انتخاباتی او ضرورتاً هماهنگ با تعهد دولت اوباما نباشد) تضمینی برای اجرای دقیق تعهدات دولت قبلی آمریکا بر مبنای توافق جامع اتمی با ایران وجود نخواهد داشت؛ مثلاً دولت بعدی می‌تواند ضرورتاً اجرای تحریم‌ها را هر شش ماه یک بار به تعویق نیندازد یا «قانون تحریم ایران» را که کنگره وضع کرده و دسامبر ۲۰۱۶ منقضی می‌شود دوباره تمدید کند. در حال حاضر یکی از موضوعات مورد مذاکره ایران و آمریکا حل و فصل این بخش از مشکلات است. نمایندگان دولت آمریکا معذورات قانونی خود را مطرح می‌کنند و نمایندگان دولت ایران می‌گویند این مشکل داخلی آمریکا است که دولت این کشور باید راه حل آن را پیدا کند».

شاید اگر تیم مذاکره کننده ایرانی، در حد همین دانشنامه آزاد از ماهیت تحریم ها اطلاع داشتند، اکنون وضع دیگری داشتیم!

فرجام برجام

بازنشر سخنرانی ۳۲ دقیقه ای اینجانب با موضوع برجام، مورخ ۲۲ مرداد ۹۴

🔹 سابقه تحریم های ایران و انواع آن

🔹 عوامل داخلی مؤثر در تشدید تحریم ها

🔹 اهمیت انرژی و صنعت هسته ای برای کشور

🔹 چرایی و چگونگی جواز رهبری برای مذاکره با آمریکا

🔹 محیط امنیتی پیرامونی ایران

🔹 چیستی برجام و سیر تکوین آن

🔹 اشکالات متنی و فرامتنی برجام

🔹 فرجام برجام و چشم انداز آن

مشاهده در: aparat.com/v/CKM5o