احمد قدیری

احمد قدیری

پرودگارم! توفیق ده جز برای تو ننویسم و جز تو ملاک و معیاری بر ارزش گذاری نگاشته هایم نداشته باشم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پهلوی» ثبت شده است

بعد از پروژه وکالت دهی به پهلوی، شاهد سفر اخیر وی به اسرائیل بودیم؛ آن‌هم در شرایطی که رفراندوم (از روحانی تا موسوی) و یهود دوستی (از عبدالحمید تا زیباکلام) جو غالب فضای سیاسی کشور شده است.
من خروجی این زمینه‌سازی‌های هدفمند را جنجال و دوقطبی حول صلح/ستیز با اسرائیل می‌بینم.
خدعه‌ای که علاوه بر نشانه رفتن مبانی نظام، زمینه را برای ترور و خرابکاری موساد و پیمانکارانش هموار و کار را برای یکسره کردن کار اسرائیل دشوار می‌کند.
خصوصا که وزیر اطلاعات رژیم صهیونیستی با برنامه در قاب تمام تصاویر پهلوی حضور داشت تا اغتشاشات پیش‌رو را هرچه بیشتر اسرائیلی و ایذائی نماید.
۱۴۰۲/۲/۷

حضور و سخنرانی دیروزم در دبیرستان دخترانه‌ای را بهانه‌ای قرار می‌دهم برای تجربه‌نگاری نحوه تعامل و تبیین برای جمعیت موسوم به دهه هشتادی و نودی‌ها:

۱. ویژگی بارز و عمومی این جماعت، بی‌اطلاعی محض از مسائل و حصر در پیله‌ای به نام فضای مجازی و مشخصا اینستاگرام است. آنلاین بودن، خصیصه درلحظه‌ زندگی کردن را نهادینه کرده و جامع‌نگری، دوراندیشی و حتی جمیع ارزش‌های دینی و ملی را در تمام شؤن زندگی از آنان سلب نموده است. همچنین زیست و هویت مجازی، سلبریتی‌های اینفلوئنسر را مرجع فکری‌شان ساخته و نتیجه آنکه شدیدا تحت تأثیر هنرمندان و ورزشکاران هستند.

۲. بچه دبیرستانی‌های در ستیز با انقلاب، دو دسته‌اند؛ کسانی که والدین و معلمان انقلابی یا حداقل خنثی‌یی دارند، و عده‌ای که والدین و معلمان‌شان خود ضدانقلاب‌اند.
طبیعتا تبیین برای این دسته که در محاصره فکری مثلث رسانه، خانه و مدرسه قرار دارند، مصداق آب در هاون کوبیدن است و حداقل نگارنده امیدی به نجاتشان ندارد.
اما دسته اول که در محاصره قرار ندارند را می‌توان در شرایط خاصی نجات داد که به شرح آن می‌پردازیم.

۳. گفتیم که دانش‌آموزان به طور طبیعی متأثر از رسانه، خانه و مدرسه هستند. بنابراین دو مسیر برای اصلاح ذهنیت‌شان نسبت به مسائل وجود دارد: یکی گفتگوی مستقیم با آن‌ها و دیگری اصلاح منشأ تغذیه فکری‌شان (رسانه، خانه و مدرسه).
طبیعتا برنامه گذاشتن برای محصلان کافی نیست و امکان ارتباط مستمر و همیشگی با آنان نیز اساسا وجود ندارد. برای مؤثر کردن تبیین، باید در حضور یا غیاب دانش‌آموزان، همزمان برنامه‌هایی برای والدین و معلمان نیز داشت؛ در غیر این صورت همه رشته‌ها توسط آنان پنبه خواهد شد!

۴. حذف یا محدودسازی رسانه‌های مرجع، کار جهادگران تبیین نیست و اقدامی در حیطه حکمرانی و اکنون در هاله‌ای از ابهام است.
کاری که ما می‌توانیم در رابطه با ضلع نخست (رسانه) انجام دهیم اتصال آنان به رسانه‌های سالم و ارسال محتوای غنی است تا از مسیر یک‌سویه اطلاعات خارج شوند.
برای اینجانب جالب بود که بچه‌هایی که جسته و گریخته گزارش‌های افشاگرانه صداوسیما از جعلیات ضدانقلاب را دیده بودند، تفاوت و فاصله آشکاری با دیگر هم‌کلاسی‌های‌شان در نگاه به مسائل داشتند.
همینجا حکمت صداوسیما ستیزی دشمن و دروغگو نامیدن آن مشخص می‌شود: خارج نشدن مردم از پیله اخبار جعلی رسانه‌های معاند.
راهکار مواجهه چیست؟ ضدارزش معرفی کردن نگاه بسته و یک‌سویه، و ارزش نامیدن مراجعه دو طرفه به منابع خبری.

۵. ارزش‌های دیگری نیز میان این جماعت وجود دارد که کار را به شدت سخت می‌کند: عصیان‌گری، پهلوی‌گرایی، مقابله با تبیین‌گر و انکار کور هرچه او می‌گوید.
اینجا باید عصیان را برای‌شان قیام علیه پیش‌فرض‌های غلط معرفی کرد، شجاعت را جسارت مخالفت با حلقه هم‌کلاسی‌های نادان تعریف نمود و انکار واقعیات و مستندات را ستیز با عقل و انسانیت ذکر کرد تا با تغییر نظام ارزش‌ها، راه را برای تعامل و گفتگوی منطقی باز نمود.

۶. درخصوص پهلوی‌گرایی نیز چند راه‌کار وجود دارد که مختصرا ذکر می‌گردد:
اول. معرفی خصلت مشترک دیکتاتورهای سرنگون شده منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا و یکسان‌انگاری حامیان پهلوی و صدام و قذافی.
دوم. نمایش فیلم‌هایی از آنچه شاه راجع به زنان گفت، دربار درباره شاه گفته‌اند، فرح راجع به رفتار آمریکایی‌ها با شاه بیمار بیان کرد، و آنچه اشخاص و رسانه‌های خارجی راجع به مفاسد و خیانات پهلوی و افتخارات و خدمات جمهوری اسلامی منتشر کرده‌اند.

۷. مدیران بسیاری از مدارس، مانع برگزاری جلسات تبیینی برای دانش‌آموزان هستند و احتمال «شلوغ شدن کلاس» و «اعتراض والدین» را دلیل یا بهانه می‌آورند.
فارغ از آنکه این سیاست، ناشی از خطای مدیران مدارس است یا خیانت، کار اگر به خودشان واگذار شود، کاری از پیش نخواهند برد. این وزارت آموزش و پرورش است که باید با اهرم حکمرانی، مدیران را وادار به تشکیل جلسات رفع شبهه نماید.

۸. در پایان، مجدد خاطر نشان می‌کنم ارزش و اهمیت مستندمحوری را در برنامه‌های تبیینی. برنامه‌ای که حتما جذابیتی بیش از سخنرانی و تنشی کمتر از آن دارد.

 

پی‌نوشت:
اشتباه نکنید! مطلب «داستان دبیرستان» آسیب‌شناسی کلی وضعیت یک نسل و بیان الگوی مواجهه است و به هیچ‌وجه رنگ و بوی شکست در تبیین را ندارد. از قضا جلسه مذکور نیز مانند جلسات دیگر مثمر و موفق بود، به طوری که پس از اتمام وقت، حدود ۱۰٪ دانش‌آموزان آن مدرسه دولتی در منطقه گیشا، با وجود تداخل زمان با کلاس درسی‌شان، ماندند و حرف‌هایی زدند و مواضعی گرفتند که به قول مربی پرورشی مدرسه تاکنون از آنان دیده و شنیده نشده بود. دیدم برخی مخاطبان از گفتگو با نسل نوجوان قطع امید کرده‌اند، لازم دانستم این تکمله را اضافه کنم.

حافظه عمومی

اخیرا اتفاق به ظاهر عادی‌ای افتاد که برای بنده بسیار تامل برانگیز بود:

شاطر نانوایی، بی‌آنکه غرض و مرضی داشته باشد، گلایه‌مند از افزایش قیمت روغن، «روحانی» را بهتر و موفق‌تر از «رییسی» دانست، به استناد اینکه در دولت او قیمت این کالا نصف اکنون بود!

دقت کنید که فرد مذکور توجهی به این نداشته که همه اقلام، از دلار و سکه و مسکن و پراید تا گوشت و مرغ و گندم و و روغن و ماکارونی طی ۸ سال دولت روحانی افزایش تقریبا ۱۰برابری کرد، بلکه مستند صحبت او در ناخودآگاه ذهنش، این بود که بدون احتساب جنگ اوکراین (تاثیر مستقیم بر قیمت روغن و گندم در جهان) و میراث کسری بودجه و نقدیندگی روحانی (تا سال‌ها تاثیر گذار بر قیمت همه اقلام) صرفا قیمت کنونی یک قلم کالا (روغن) مقایسه شده بود با روز پایانی دولت قبل در سال ۱۴۰۰ و نه حتی زمان مستقر شدن آن در سال ۹۲!

برایم درس جالبی بود از آلزایمر شدید افکارعمومی، مغالطات ناخواسته ذهنی و اینکه چه می‌شود که برخی از همان مردم لِه شده در زمان شاه که از شدت فشار اقتصادی، امنیتی و سیاسی حاضر شدند کشته و شکنجه شوند اما دست از قیام و انقلاب برندارند، امروز و بعد از بیش از چهار دهه، بعضا از دوره پهلوی به نیکی یاد می‌کنند. طبیعی است وقتی هنوز یکسال از اتمام دولت روحانی به عنوان قهرمان قحطی و قطعی و گرانی و ویرانی نگذشته، کسی چنان می‌گوید، به طریق اولی ‌با گذشت چهل سال، مصائب دوران سیاه پهلوی فراموش می‌شود و آنچه برای قضاوت می‌ماند قصه‌ها و نوستالژی‌های دروغینی است که امثال «من‌وتو» از رفاه و پیشرفت مردم و کشور به خورد عوام می‌دهند.

 

روزنامه فایننشال تایمز انگلیس، معتبرترین روزنامه اقتصادی اروپا، گزارشی از بزرگ‌ترین غارت اموال ملت‌ها توسط دیکتاتورها منتشر کرده است که محمد رضا پهلوی با حدود ۳۵ میلیارد دلار دزدی، در صدر جدول جهان قرار داد.

‏رفرنس فایننشال تایمز، مؤسسه فرانسوی CCFD-Terre Solidaire است که در تارنمای آن مشروح این گزارش تحقیقی با ریز جزییات، منابع و کتب ارجاعی در دسترس است:
ccfd-terresolidaire.org/nos-combats/partage-des-richesses/biens-mal-acquis-a-qui/?debut_last=9#pagination_last

صفحه ۷۷ فایل PDF گزارش در مورد ایران:
ccfd-terresolidaire.org/IMG/pdf/BMA_totalBD.pdf

طبق نمودار، شاهِ دزد ایران، شاه‌دزد جهان است!

لینک مقاله‌ای مشابه از نیویورک تایمز به تاریخ ۱۰ ژانویه ۱۹۷۹ به قلم Ann Crittenden پیرامون دزدی‌های دیکتاتور ایران:
nytimes.com/1979/01/10/archives/bankers-say-shahs-fortune-is-well-above-a-billion-state-and-royal.html

مقاله‌ای دیگر به تاریخ ۲۹ نوامبر ۱۹۷۹ به قلم Charles Kaiser در همان خصوص:
nytimes.com/1979/11/29/archives/iran-sues-shah-and-wife-for-56-billion-in-new-york-suit-filed-in.html

ترجمه ‏گزارش روزنامه فایننشال تایمز انگلیس، معتبرترین روزنامه اقتصادی اروپا، از غارت اموال ملت‌ها توسط دیکتاتورها: محمد رضا پهلوی با حدود ۳۵ میلیارد دلار دزدی، در صدر جدول جهان:
yjc.ir/fa/news/6791589

تبیین انقلاب

 

چند توصیه برای تبیین بهتر ماهیت و دستاورد انقلاب اسلامی در محیط حقیقی و فضای مجازی

 

از بیانیه مهم گام دوم غافل نشوید، گنجینه معارف انقلاب و پاسخ بسیاری شبهات است.

در خصوص مقایسه وضعیت زندگی مردم در قبل و بعد انقلاب، به آمارها خصوصا آمارهای بین المللی استناد کنید.

بر مفاسد جنسی شاه و دربار مانور ندهید. تمرکز صرفا بر مفاسد مالی و وضعیت اقتصادی باشد.

دون شأن جمهوری اسلامی است که وضعیتش با حکومت پهلوی مقایسه شود. قدرت و منزلت جمهوری اسلامی را در مقایسه با وضعیت امروز کشورهایی چون مصر و عربستان به رخ مخاطب بکشید.

بر ماهیت یکسان دیکتاتورهای منطقه و هواداران شان تاکید و عملکرد مشابه‌شان را در خیانت به مردم خویش، مستند و مستدل تبیین کنید.

تاکید کنید که اشکال یک مسؤل، الزاما ایراد دولت، و اشکال دولت مطلقا ایراد نظام نیست و رابطه نظام با دولت رابطه ظرف و مظروف است.

تاکید کنید که فاجعه دولت روحانی اولا انتخاب و اشتباه خود مردم بوده و ثانیا نباید آن را به کل دولت‌ها و دوران چهل ساله انقلاب تعمیم داد.

مستند و مستدل تاکید کنید که برقراری عدالت نسبی است و با وجود همه ناکارامدی‌های موجود، حتی در این دولت، وضع بهتر از دوران پهلوی است.

تاکید کنید رشد سطح توقع مردم سریع‌تر از رشد خدمات انقلاب بوده.

مستند و مبتنی بر اعداد و ارقام مردم را از میزان درآمدهای نفتی آگاه کنید تا فارغ از افسانه سرانه سرشار و میلیونی نفتی، با واقعیت آشنا شوند.

بهترین منابع، خاطرات علم و فردوست است؛ بهره بگیرید. به کتاب خاطرات مادر فرح و شاه استناد نکنید؛ جعلی است.

تاکید کنید که مشکلات کشور حاصل دشمنی دشمنان انقلاب و مدیران فاصله گرفته از معیارهای انقلاب است و هر جا از این آرمان‌ها در هر حوزه‌ای دور افتاده‌ایم، آسیب دیده‌ایم و هر جا انقلابی و جهادی عمل کرده‌ایم فاتح میدان بوده‌ایم.

ژن خوب!

از برکات انقلاب اسلامی همین بس که از #آریامهر پنداشتن نسل اسطبل بان قنسولگری هلند و #موروثی دانستن سلطنت، رسیدیم به تمسخر #ژن_خوب

پیرامون اصالت کتب «خاطرات تاج الملوک» (منتسب به مادر شاه) و «دخترم فرح» (منتسب به فریده دیبا) که به روایت رژیم پهلوی از زاویه دید شخصی می پردازد، از آقایان عبد الله شهبازی، محمد حسن روزی طلب و حسین دهباشی کسب اطلاع نمودم که نظر هر سه بر جعلی بودن آن خاطرات بود.

دکتر عبد الله شهبازی البته توضیحات بیشتری دادند مبنی بر اینکه نویسنده هر دو کتاب یک نفر است، هدف از اقدام جاعل مشخص نیست و بخش زیادی از دو کتاب و یا کتاب دخترم فرح -تردید از اینجانب است- از خاطرات ارتشبد حسین فردوست و اسناد ساواک به سرقت رفته است.

به نظر اینجانب البته با توجه به مطالب نابی که خصوصا در کتاب دخترم فرح گردآوری شده، هدف جاعل یکجا گردآوردن نقاط سیاه حکومت پهلوی است، تا با جعلی عنوان شدن «من قال»، تمام «ما قال» نیز یکجا بی اعتبار قلمداد گردد، وگرنه انگیزه دیگری نمی توان برای چنین اقدامی قائل شد؛ خصوصا که سودی از فروش این کتب نیز در ایران عاید نویسنده خارج نشین نمی شود.