احمد قدیری

احمد قدیری

پرودگارم! توفیق ده جز برای تو ننویسم و جز تو ملاک و معیاری بر ارزش گذاری نگاشته هایم نداشته باشم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

پیام مخاطب

سلام آقای قدیری
پیام اون خانم دانش‌آموز رو که خوندم یاد زمان دانشجویی خودم افتادم. حدود ده سال پیش، دانشکده سازمان محیط زیست، رئیس دانشگاه و هیئت علمی و یکسری از دانشجوها اینقدر به حضور بچه‌های درسخون و معتقد مذهبی حساسیت داشتن که از هر روشی برای سرکوب و ناامید کردن بچه‌ها استفاده می‌کردن.
معتقد هستن که این بچه‌ها هیچ جای سازمان و کشور در حوزه محیط زیست و... نباید باشن تا نقشه‌های شوم‌شون رو عملی کنن؛ از شبنامه حاوی کفر گویی به پیامبر و ائمه اطهار و فحاشی به دختران مذهبی و تهدید به قتل، تا چادر از سر دخترا کشیدن و نمره پایین دادن و تخریب کردن و تهمت زدن توسط اساتید و نوچه‌های دانشجوشون.
جالب اینجاست همه جا هم نفود داشتن به هر سازمان و ارگانی هم می‌گفتیم ماست مالیش می‌کردن و انگاری خبری نبوده و نیست.
یکسری هاشون فرار کردن، یکسری جاسوسن و الان در زندان، یکسری هم انگار اینها نبودن که این کارها رو می‌کردن و الان سر کارن.
سازمان محیط زیست و دانشکده‌ش حیاط خلوت این جاسوس‌ها و خائن‌هاست.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.