احمد قدیری

احمد قدیری

پرودگارم! توفیق ده جز برای تو ننویسم و جز تو ملاک و معیاری بر ارزش گذاری نگاشته هایم نداشته باشم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۶۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رهبری» ثبت شده است

اقتضای عدالت

این ایام دیده می شود بعضا خرده می گیرند به مواضع رهبر انقلاب در خصوص تفاوت در نوع اظهارنظرهای منتهی به انتخابات های مختلف ریاست جمهوری که چرا مثلا در یک مقطع از سرعت قطار پیشرفت ابراز خرسندی نمودند و اکنون از رکود و بیکاری گلایه می کنند.

سوال ساده ای است البته، چراکه پاسخ در خود پرسش آمده است! 

به عنوان نمونه، آیا دولتی که تمام توان خود را می گذارد برای توسعه صنعت فضایی با دولتی که سازمان فضایی کشور را منحل و ماهواره آماده پرتاب دانشگاه شریف را با تشر آمریکا توقیف می کند یکسان است؟ آیا اقتضای عدالت این است که نمرات یکسانی برای کارنامه های به شدت متفاوت در نظر گرفته شود؟ آیا تبیین مسائل و شاخص گذاری اهداف و ارزش ها، منافاتی با بی طرفی رهبری نسبت به شخص نامزدها دارد؟

می گویند سخن رهبری در لزوم انتخاب افراد پاک دست، توانمند، کارآمد و انقلابی، به ضرر گزینه ماست! عجب توهینی می کنید به کاندیدای خودتان!

یک دقیقه سکوت!

تصور کنیم امام امت یک سال زود تر از این دنیا رخت می بستند و عمرشان کفاف تغییرات اساسی سال پایانی حیات شان را نمی داد و در این شرایط رهبر جدید (حضرت آیت الله خامنه ای) این تصمیمات را اتخاذ می کردند:

برخورد با منتظری، که شاگرد و حاصل عمر امام بود.

صدور فرمان اعدام چند هزار نفر از منافقین، که امام تا کنون آنان را تحمل کرده بود.

پایان جنگ و پذیرش قطعنامه، که امام هرگز راضی به آن نبود.

تغییرات قانون اساسی و خصوصا غیر شورایی کردن رهبری، که تحت نظر امام به تصویب رسیده بود.

بیرق مقاومت

رهبر انقلاب: «اگر گروهی پرچم مقاومت را بر زمین بگذارد، یقیناً گروهی دیگر از دل ملّت فلسطین بر‌می‌آید و آن پرچم را در دست خواهد گرفت». yon.ir/9Z0f

امید آنکه ملت ایران نیز پرچم بر زمین افتاده را بر دارد...

#انقلابی_پشیمان #اصولگرای_خسته #انتخابات_96

پس از رد طرح «بازگشت به حاکمیت» خاتمی توسط رهبر انقلاب که با عنوان عوام فریب «آشتی ملی» و بدون طی شدن ملزومات آن (ابراز ندامت از اقدامات، عذر خواهی از مردم و بیان واقعیات) ابراز گردید، برخی سایت های ضد انقلاب با ردیف کردن فیلم ها و تصاویر برش خورده و گزینشی از برخورد ناجا با عده ای از معترضان و آشوبگران، طوری وانمود کردند که گویی شاهد مثال رهبری در خصوص قساوت باغیان و جفا به ملت، خلاف واقعیت است.

در این خصوص به همین نکته بسنده می کنم که زد و خوردی در تهران صورت گرفت و از دو طرف عده ای کشته و جمع کثیری مجروح شدند. سوال این است که چه کسی دعوا را شروع کرد و بر چه مبنا؟ اگر دزدی به خانه ای بزند و درگیری ای میان وی و صاحب خانه رخ دهد، هیچ عاقلی آیا اثرات جراحت بر دزد را –که همانند و بلکه بیشترش بر بدن صاحب خانه نقش بسته- نشانه‌ی حقانیت سارق می پندارد و صاحب خانه را در این خصوص سرزنش می کند؟! البته ممکن است صاحب خانه در دفع خطر، بنا بر شرایط اجتناب ناپذیر درگیری، زیاده روی کرده باشد اما قبح اقدام وی که نهایتا «تخطی از حدود دفاع مشروع» نام دارد، با قبح عمل دزد و حمله به خانواده که «تجاوز و جنایت» است، قابل قیاس و حتی مطرح کردن نیست.

انتخابات 88، به واسطه‌ی حدود 10 ماه درگیری پس از آن، به پرونده ای چند لایه بدل گشته که باز شدن تمام گره ها بستگی به رد یا پذیرش اتهام «تقلب» دارد. بیایید یک بار برای همیشه این پرونده را مرور و مختومه نماییم: ahmadghadiri.ir/post/62

ضد حمله

نکته‌ی اصلی و محور بیانات رهبری در 27 بهمن را آنجایی می دانم که 1- از وضع اقتصادی و کم کاری دولت گلایه کردند و 2- به بانیان داخلی تحریم ها و گرا دهندگان به دشمن اشاره نمودند.

اهمیت این دو را وقتی در خواهیم یافت که بدانیم جریان نفاق بنا دارد در فتنه انتخاباتی 96، نارضایتی های مردم از مضیقه شدید اقتصادی را به سمت نظام و خصوصا شخص رهبری نشانه رود، در حالی که خود با سوء مدیریت، اختلاس های سریالی و تلاش های سابق برای تحریم ملت، مسبب چنین اوضاع آشفته ای است.

فتنه بزرگتری در راه است، فتنه ای که تجلی تمام فتن آخر الزمان خواهد بود.


مطالب مرتبط: ahmadghadiri.ir/post/62 - aparat.com/v/CKM5o - t.me/GhadiriNetwork/854

آنچه اکنون همه شاه نعمت الله را به آن می شناسند پیشگویی های بسیار دقیقی است که تمام آنچه تاکنون بر ما گذشته محقق گشته؛ از ظهور صفویه تا سقوط پهلوی و وقوع انقلاب اسلامی که به گفته وی بعد از چهل سال متصل به ظهور حضرت ولی عصر(عج) خواهد شد.

جالب آنکه جناب شاه نعمت الله مدح و ثنای خود را نثار رهبر انقلاب ایران و حکومت برپا شده‌ی او می کند و از این رو است که عده ای دست به تحریف اشعار آن بزرگ مرد عارف زده، غافل ازاز اینکه قدیمی ترین نسخه‌ی خطی دیوان شاه نعمت الله ولی مربوط به دوره صفویه بوده و در ماهان کرمان نگهداری می شود که ابیات ذیل برگرفته از آن و دریافت شده از سایت دکتر سید حمید رضا طالقانی است:


قدرت کردگار می‌بینم-حالت روزگار می‌بینم

از نجوم این سخن نمی‌گویم-بلکه از کردگار می‌بینم

از سلاطین گردش دوران-یک به یک را سوار می‌بینم

هر یکی را به مثل ذره نور-پرتوی آشکار می‌بینم

از بزرگی و رفعت ایشان-صفوی برقرار می‌بینم (...)

آخر پادشاهی صفوی-یک حسینی به کار می‌بینم

[آخرین پادشاه صفوی، شاه سلطان حسین بود]

نادری در جهان شود پیدا-قامتش استوار می‌بینم

[اشاره به نادر شاه افشار شاه مقتدر و مؤسس سلسله افشاریه]

آخر عهد نوجوانی او-قتل او آشکار می‌بینم

[احتمالا اشاره به شاهرخ میرزا نوه نادر شاه و آخرین پادشاه افشاریه دارد که در نوجوانی به شاهی رسید و نهایتا در کهنسالی توسط آغا محمد خان قاجار کشته شد]

شهر تبریز را چو کوفه کنند-شهر طهران قرار می‌بینم

[اشاره به انتقال پایتخت از تبریز به تهران در زمان آغا محمد خان قاجار]

بعد از آن دیگری فنا گردد-شاه دیگر به کار می‌بینم

که محمد به نام او باشد-تیغ او آبدار می‌بینم

[بنا بر ویژگیهایی که از او می‌گوید، مرادش محمد شاه قاجار است، نه آغا محمد خان قاجار]

چارده سال پادشاهی او-دولتش کامکار می‌بینم

[محمد شاه چهارده سال پادشاهی کرد]

سال کز مرغ می‌شود پیدا-مرگ او آشکار می‌بینم (...)

ناصر الدین به نصرت دوران-چار ده هشت سال می‌بینم (...)

[چار ده هشت، به معنای 48 است که دقیقا منطبق بر مدت پادشاهی ناصرالدین شاه است]

از شهنشاه ناصر الدین شاه-شیونی بیم دار می‌بینم

[اشاره به ترور ناصرالدین شاه]

روز جمعه ز شهر ذیقعده-تن او در مزار می‌بینم

[روز مرگ ناصرالدین شاه 12 اردیبهشت 1275، مصادف با جمعه، 18 ذی القعده 1313]

بعد از آن شه مظفر الدین را-شاهیِش ناگوار می‌بینم

[اشاره وضعیت ناگوار جسمی و ضعف پادشاهی مظفرالدین شاه]

چارشنبه ز شهر ذیقعده-مرگ او آشکار می‌بینم

[روز مرگ مظفرالدین شاه 18 دی 1385، مصادف با چهارشنبه، 24 ذی القعده 1324]

از الف تا به دال می‌گویم-شاه و شاهی فکار می‌بینم

[اشاره به نهضت مشروطیت ایران و تهدید پایه های سلطنت قاجاریه است]

در خراسان و مصر و شام و عراق-فتنه و کارزار می‌بینم

جنگ و آشوب و فتنه‌ی بسیار-در یمین و یسار می‌بینم

[آغاز جنگ جهانی اول، مصادف با آخرین روزهای عمر مشروطیت ایران]

غارت و قتل لشکر بسیار-در میان و کنار می‌بینم

شه چو بیرون رود ز جاگاهش-شاه دیگر بکار می‌بینم

[به کودتای رضا خان علیه احمد شاه قاجار اشاره دارد، جالب آنکه به خروج او از کشور اشاره می‌کند و نه مرگ او]

چون فریدون به تخت بنشیند-نوکرانش قطار می‌بینم

متصف بر صفات سلطان است-لیک من گرگ وار می‌بینم

دائم اسبش به زیر زین طلا-کمتر آن را سوار می‌بینم

عدل و انصاف در زمانه‌ی او-همچو هیمه به نار می‌بینم

علمای زمان او دائم-همه را تار و مار می‌بینم

[تقابل دولت با دین و روحانیت هیچ گاه در تاریخ ایران به اندازه دوران حکومت رضا شاه نبوده است. او کوشش کرد تا لباس روحانیت را از بین برده و به کلی سازمان روحانیت را فرو بپاشد]

هست فصل حجاب در عهدش-فصل را بی اعتبار می‌بینم

[مهم ترین اقدام ضد دینی رضاشاه کشف حجاب زنان بود]

جنگ سختی شود تمام جهان-کوه و صحرا فکار می‌بینم

[اشاره به آغاز جنگ جهانی دوم]

کار و بار زمانه وارونه-قحط و هم ننگ و عار می‌بینم

[اشاره به نابسامانی شدید اقتصادی در ایران و گسترش قحطی، همچنین اشغال کشور توسط متفقین و خیانت رجال سیاسی در همکاری با بیگانگان]

چون دو ده سال پادشاهی کرد-شهیش برکنار می‌بینم

[رضا شاه عملاً از سوم اسفند 1299 تا شهریور 1320، قدرت را در اختیار داشت و پس از آن برکنار و تبعید شد]

پسرش چون به تخت بنشیند-بوالعجب روزگار می‌بینم

نوجوانی به سان سرو بلند-رستمش بنده وار می‌بینم

در امور شهی است بی تدبیر-لیکنش بخت یار می‌بینم

[خود محمد رضا پهلوی نیز معتقد بود که در کار پایداری سلطنتش، علیرغم حوادث سهمگین که می‌توانست طومار حکومت او را در هم بپیچد، همواره بخت یار او بوده تا جایی که مدعی بود که خداوند حامی اوست]

بس فرومایگان بی حاصل-حامل کار و بار می‌بینم

مذهب و دین ضعیف می‌یابم-مُبتدع افتخار می‌بینم

ظلم پنهان، خیانت و تزویر-بر اعاظم شعار می‌بینم

ظلمت ظلم ظالمان دیار-بی حد و بی شمار می‌بینم

ماه را رو سیاه می‌یابم-مهر را دل فکار می‌بینم

دولت مرد و زن رود به فنا-حال مردم فکار می‌بینم

غارت و قتل مردم ایران-دست خارج به کار می‌بینم

کهنه رندی به کار اهرمنی-اندر این روزگار می‌بینم

[ابتدا دخالت خارجی را در غارت و قتل مردم ایران مورد اشاره قرار می‌دهد، سپس آن قدرت خارجی را شیطانی قلمداد می‌کند. اشاره به آمریکا، شیطان بزرگ]

دور او هم تمام خواهد شد-لشکری را سوار می‌بینم

شور و غوغای دین شود پیدا-سر به سر کارزار می‌بینم

[اشاره به وقوع انقلاب اسلامی‌ایران و مبارزات گسترده مردمی‌از یک سو و کشتار مردم به دست جلادان رژیم شاه، از سوی دیگر]

قصه ای بس غریب می‌شنوم-غصه ای در دیار می‌بینم

جنگ و آشوب و فتنه‌ی بسیار-نام او زشت و خوار می‌بینم

[محمد رضا پهلوی، تنها شاهی است که تمام مردم مستقیماً او را مورد خطاب قرار داده و مرگ بر او گفتند بنابراین وی خوارترین شاه در سلسله پادشاهی ایران است]

کم ز چل چون که پادشاهی کرد-سلطه اش تار و مار می‌بینم

[اشاره به 37 سال حکومت محمدرضا پهلوی]

غم مخور زانکه من در این تشویش-خرمی‌ وصل یار می‌بینم 

بعد از او شاهی از میان برود-عالمی‌چون نگار می‌بینم

سیدی را ز نسل آل رسول-نام او، برقرار می‌بینم

[سیادت امام خمینی(ره) را تصریح می‌کند]

نایب مهدی آشکار شود-سروری را سوار می‌بینم

[نیابت عام حضرت ولی عصر ارواحنا فداه از پایان غیبت صغری آغاز شده است اما هیچگاه نیایت عام فقها آشکار و علنی و عملیاتی نبوده است تا اینکه با وقوع انقلاب اسلامی‌ایران، نیابت عام فقها، فعلیت یافت و حکومت ولایت فقیه با تکیه بر نیابت عام حضرت حجت عجل الله فرجه تأسیس گردید]

پیشوای تمام دانایی-رهبری با وقار می‌بینم

متصف بر صفات سلطانیست-لیک درویش وار می‌بینم

رهنما و امام هفت اقلیم-نام او را شعار می‌بینم

[اشاره به استفاده مکرر از نام امام خمینی در شعارهای قبل و بعد از انقلاب]

همچو مولا جلال الدین مولا-شمس تبریز وار می‌بینم

[اشاره به عشق و ارادت آیت الله خامنه ای به امام خمینی]

بندگان جناب حضرت او-سر بسر تاجدار می‌بینم 

گوهر شب چراغ بهر کمال-آن دُرِ شاهوار می‌بینم

هر کجا رو نهد به فضل اله-دشمنش خاکسار می‌بینم

[اشاره به غلبه بر فتنه های داخلی و موفقیت های نظامی ایران در منطقه]

با کرامات و جامع آداب-آصف روزگار می‌بینم

[تشبیه مقام معظم رهبری به آصف بن برخیا، وزیر حضرت سلیمان و عالم قوم]

تا چهل سال ای برادر من-دوره‌ی شهریار می‌بینم

[نمی‌گوید «دوره آن شهریار می‌بینم» بلکه می‌گوید «دوره شهریار می‌بینم» زیرا در صورت اول حکومت شخص خمینی کبیر باید ادامه می‌یافت و توسط او به صاحب اصلیش تسلیم می‌شد اما در مصراع تصریح می‌کند که طول حیات جمهوری اسلامی، دوره شهریاری خمینی کبیر است و حکومت از اندیشه ها و آرمانهای او منحرف نمی‌شود]

بعد از آن خود امام خواهد بود-که جهان را مدار می‌بینم

صورت و سیرتش چو پیغمبر-علم و حلمش شعار می‌بینم

قائم شرع آل پیغمبر-به جهان آشکار می‌بینم

میم و حاء، میم و دال می‌خوانند-نام آن نامدار می‌بینم

از کمربند آن سپهر وقار-تیغ چون ذوالفقار می‌بینم

جنگ سختی شود تمام جهان-کوه و صحرا فکار می‌بینم

[جنگ جهانی سوم]

مردمان جهان ز انس و پری-همه را در فرار می‌بینم

مر مسیح از سما فرود آید-گور دجال زار می‌بینم

رنگ یک چشم او به رنگ کبود-خری بر خر سوار می‌بینم

هر قدم از خرش بود میلی-دور گردون غبار می‌بینم

آل سفیان تمام کشته شوند-با هزاران سوار می‌بینم

مهدی وقت و عیسی دوران-هر دو را شهسوار می‌بینم

دین و دنیا از او شود معمور-خلق از او، بخت یار می‌بینم

مسکنش شهر کوفه خواهد بود-دولتش پایدار می‌بینم

هفت باشد وزیر سلطانم-همه را کامکار می‌بینم

زینت شرع و رونق اسلام-محکم و استوار می‌بینم

عاصیان از امام معصومم-خجل و شرمسار می‌بینم

گرگ با میش، شیر با آهو-در چرا، برقرار می‌بینم

نه درودی به خود همی‌گویم-بلکه از سرّ یار می‌گویم

نعمت الله نشسته در کنجی-همه را در کنار می‌بینم

فرقه دراویش گنابادی در دشمنی با انقلاب، با تحریف قصیده شاه نعمت الله ولی، به قطب خود نیز رحم نکردند!

اقدام عجیب «گنجور» در استناد قصیده پیشگویی ها به سایت فرقه!

دوقطبی در جامعه تنها ناظر به «ایجاد دو طیف موافق و مخالف در هر موضوعی» نیست، بلکه آن چیزی را دوقطبی گویند که جامعه را نسبت به موضوعی «اساسی» در برابر هم به «صف آرایی» وا دارد. 

در دوقطبی هر دو طرف به تبع حساسیت به موضوع مورد اختلاف، نسبت به یک دیگر نیز بغض شدید دارند و حضور در دو طیف را بعضا بر اساس نفرت از طرف دیگر بر می گزینند، نه الزما موافقت با منظومه‌ی فکری طیف خود. از این روست که هر طرف سعی دارد با «تولید و مدیریت نفرت» علیه جناج مقابل بر وزن خویش بیافزاید.

طبیعی است دوقطب صف آرایی کرده در برابر هم، با شیپور جنگ در موعد مقتضی به جان هم افتاده و تبعاتی از آشوب (همچون اوکراین 2004 با موضوع انتخابات) تا تجزیه و جنگ داخلی (همچون اوکراین 2014 با موضوع پیوستن به اتحادیه اروپا) را رقم خواهند زد.

از این رو در پیوستگی و ارتباط دوقطبی سازی در جامعه با فتنه تردیدی نیست و نمونه های نرم و سخت آن را از سال 2000 به بعد شاهد بوده ایم، چنانچه انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی صربستان در سال 2000، انتخابات پارلمانی گرجستان در سال 2003، انتخابات ریاست جمهوری اوکراین در سال 2004، انتخابات دو مرحله‌ای پارلمان قرقیزستان در سال 2005، انتخابات ریاست جمهوری بلاروس در سال 2006، انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال 2009 (1388) تماماً محمل‌های براندازی نرم (انقلاب مخملین) در کشور‌های هدف بوده است و درگیری های سوریه (2011) و اوکراین (2014) نیز به دلیل اقدامات همزمان طیف هایی از مردم و گروه های مسلح، تلفیقی از شیوه های نرم و اقدامات سخت و خشن را در خود داشت.

اما دوقطبی احمدی نژاد-روحانی چه بود و چرا رهبر انقلاب مصلحت کشور را در عدم حضور احمدی نژاد دانستند؟

برای دریافت این پاسخ کافیست شرایط فعلی کشور و منطقه را تببین و آن را با سال 88 مقایسه کنیم.

در فتنه‌ی 88 آشوب گران را طبقه‌ی متوسط به بالای شهری با دغدغه های سیاسی و فرهنگی شکل می داد اما در فتنه‌ی محتمل 96 به دلیل مضیقه‌ی شدید ناشی از تورم، رکود و بیکاری، علاوه بر طیف همیشه در صحنه‌ی مذکور، طبقه‌ی کارگر و لشکر بیکاران نیز بدان افزوده خواهد شد. در اینجا مهم نیست عاملان مفاسد کلان اقتصادی، مسببان معضلات معیشتی و همدستان در تحریم های اقتصادی کیست، مهم این است که دولت مزور کنونی به خوبی می داند چگونه در موقع مقتضی به مدیریت نارضایتی ها پرداخته و در نقش اپوزوسیون ظاهر شده و نظام و رهبری را مقصر جلوه دهد. از این رو باید گفت تفاوت مهم فتنه‌ی 88 با 96 در این است که در 88 دولت و ارکان آن در کنار رهبری و نظام، در برابر حملات بودند اما در 96 دولت خود مسبب و صحنه گردان فتنه‌ی محتمل خواهد بود و دیگر آنکه فتنه‌ی 88 عموما محدود به تهران (نیمه‌ی شمالی) بود اما فتنه‌ی محتمل 96 تمام کشور را در بر خواهد گرفت.

آنچه تا اینجا ذکر شد البته معطوف به شرایط داخلی کشور بود، موضوع دیگر وضعیت خاص و بی سابقه‌ی منطقه است: حمایت رئیس سیا از روحانی، همایش بزرگ منافقین در پاریس و ظاهر شدن این گروه در نقش حلقه‌ی وصل دیگر گروه های محارب جمهوری اسلامی، بالا رفتن سطح تنش ها با عربستان و تجهیز و اعزام تیم های تروریستی سعودی به کشور، انتصاب سفیران انگلیس، فرانسه و آلمان در تهران و انتخاب آنان از کارکنان ارشد سازمان های جاسوسی خود و حضور و دستگیری کادر سفارت فرانسه و انگلیس در کردستان، در کنار حلقه‌ی آتشی که لشکر سلفی های مسلح در اطراف ایران را شکل داده، همه حکم بشکه‌ی باروتی را دارد که تنها منتظر یک جرقه برای انفجار است.

در این شرایط تبعیت دکتر احمدی نژاد از نهی و نصیحت مقام معظم رهبری، ضمن اینکه به جهت حفظ موجودیت نظام و خنثی سازی پروژه‌ی دوقطبی سازی جامعه و به تبع آن فتنه و آشوبی خطرناک تر از 88 است، دو کارکرد مهم دیگر نیز دارد:

از یک سو با منتفی شدن حضور جدی ترین رقیب روحانی در انتخابات، از رئیس جمهوری که ثابت کرده برای کسب و حفظ قدرت حاضر به هر نوع وطن فروشی است، در «معامله با آمریکا به هر قیمتی» سلب انگیزه می شود.

و از سوی دیگر مردمی که به هر دلیل از سر بغض به یک قطب (احمدی نژاد) قصد رأی دادن به قطب دیگر (روحانی) را داشتند، از این دوقطبی سیاسی فارغ شده و به این ترتیب به دور از هیاهو و جنجال دولت، می توانند به غیر روحانی نیز بیاندیشند که این تفکر و اندیشه در کارنامه‌ی تهی دولت، خود بزرگترین عامل در کاهش اقبال به حجت الاسلام روحانی است.


مقام معظم رهبری در تاریخ 18/6/94 فرمودند: «بعد از اتمام این مذاکرات هسته‌ای، شنیدم صهیونیست‌ها گفتند فعلاً با این مذاکراتی که شد، تا 25 سال از دغدغه‌ی ایران آسوده‌ایم؛ بعد از 25 سال فکرش را میکنیم. بنده در جواب عرض میکنم اوّلاً شما 25 سال آینده را نخواهید دید. ان‌شاءالله تا 25 سال دیگر، به توفیق الهی و به فضل الهی چیزی به نام رژیم صهیونیستی در منطقه وجود نخواهد داشت؛ ثانیاً در همین مدّت هم روحیّه‌ی اسلامیِ مبارز و حماسی و جهادی، یک لحظه صهیونیست‌ها را راحت نخواهد گذاشت؛ این را بدانند».

همانطور که می بینید، عبارت «شما 25 سال آینده را نخواهید دید» جمله ای ابتدا به ساکن نبوده که معنای آن این باشد که مثلا تا 20 سال آینده هستید اما 25 سال آینده خیر؛ بلکه واکنشی به مفروض انگاشتن بقای رژیم صهیونیستی تا 25 سال آینده است و چه بسا در آینده ای نزدیک این نابودی و محو صورت گیرد. بنابراین این غلط رایج که ما نیز تاریخ انقضای اسرائیل را 25 سال دیگر بدانیم آشکارا نا همخوان با فرمایش رهبری است و چه بسا تعویق در زمان نابودی اسرائیل باشد.


🔹 اول. چرا رهبری گفتند قضیه‌ی 3000 میلیارد را بیش از این کش ندهید ولی نسبت به اختلاس 8000 میلیاردی و املاک نجومی چنین نگفتند و حتی نسبت به پیگیری حقوق های نجومی تاکید نمودند؟

🔹 درخواست کش ندادن فساد 3000 میلیاردی در شرایطی بود که با ورود قاطع قوه قضائیه عوامل آن دستگیر شدند و نهایتا مه آفرید امیر خسروی اعدام و مجموعا 5000 میلیارد تومان از اموال متهمان به نفع بیت المال مصادره شد. بنابراین با جریان گرفتن قضایی پرونده، رهبر انقلاب کش دادن سیاسی رسانه ای آن را که تنها با اعصاب مردم و اعتماد عمومی سر و کار دارد خواستار شدند.

این درحالی است که به اعتبار هم گرایی محسوس رسانه های ضد انقلاب با رسانه های اصلاح طلب و دولتی، فساد 8000 میلیاردی با سکوت و سانسور و بایکوت مواجه گشت و اساسا در برابر اختلاس بیشتر سروصدای کمتری ایجاد شد و حتی رئیس جمهور شخصا منکر اختلاس شد و آن را وام معوق نامید!

املاک نجومی نیز با اعلام برائت شهردار تهران و ارجاع موضوع به قوه قضائیه به سرعت به نتیجه رسید و حکم ابطال تخفیف ها و بازگرداندن مبالغ آن به بیت المال صادر شد.

اما در حقوق های نجومی نه تنها تاکنون دولت و دیوان محاسبات هیچ فردی را به عنوان مجرم یا متخلف به قوه قضائیه معرفی نکرده اند که سخنگوی دولت نیز لقب "ذخیرهای نظام" را حواله‌ی حرام خواران کرده است.


🔹 دوم. چرا رهبری تعجیل در مذاکرات را خواستند و اکنون عیوب و ایرادات برجام را ناشی از تعجیل آن می دانند؟

🔹 آنچه اکنون موسوم به برجام است حاصل سه مرحله توافق ژنو، لوزان و نهایتا وین بود. ابتدا در ژنو (3 آذر 92) توافق شد جهت نیل به معاهده‌ی نهایی، ایران بدوا و به صورت پیش شرط مذاکرات، در ازای پاره ای تسهیلات مالی، با اعمال محدودیت در برنامه‌ی هسته ای خود، سطح غنی سازی را کاهش دهد و بازرسی ها را تسهیل نماید.

این محدودیت ها تا حدود 20 ماه بعد یعنی توافق مقدماتی لوزان (13 فروردین 94) و پس از آن تا نهایی شدن برجام در وین (23 تیر 94) ادامه یافت درحالیکه در میان این فواصل طولانی، با نشست و برخاست های بی جای وزیر خارجه ایران با وزیر آمریکایی، و بدتر از آن قدم زدن ها و گرفتن عکس های یادگاری، تنها عاید کشور لطمه به حیثیت انقلابی ایران و کاهش سطح و سرعت فعالیت های هسته ای مان بود و جالب آنکه حاصل این 20 ماه معطلی در مذاکرات ژنو تا وین، با عدم اجازه به کمیسیون ویژه برجام در قرائت گزارش خود و با لابی گسترده‌ی رؤسای دولت و مجلس، تنها ظرف 20 دقیقه در مجلس (21 مهر 94) تصویب شد! بی آنکه 1- ضمانتی کتبی از آمریکا و اروپا گرفته شود و 2- تناظر در اجرای برجام رعایت شود، دولت تنها با اتکا به قول و قرارهای شفاهی و به صورت یکجا تمام تعهدات خود را انجام رساند.

بنابراین واضح است که آنچه در کلام رهبری نیاز به تقلیل و سرعت بخشی داشت فواصل زمانی میان ادوار مذاکرات بود و آنچه درش شتاب خسارت بار شد بررسی و تصویب سند نهایی و اجرای بی ضمانت و یکباره‌ی برجام بود.