احمد قدیری

احمد قدیری

پرودگارم! توفیق ده جز برای تو ننویسم و جز تو ملاک و معیاری بر ارزش گذاری نگاشته هایم نداشته باشم

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۵۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «روحانی» ثبت شده است

پاس و آبشار

 

یکی از جدل‌های احمدی‌نژادی‌نژادی‌ها این است که با افتخار می‌گویند او انقلابی ماند و تن به مذاکره نداد و صالحی و مذاکره او در مسقط هم به رئیس‌جمهور ربطی نداشت.
احمدی‌نژاد هم گفته آن دوره چون ایران به دلیل تحریم ۱۹۲۹ در موضع قدرت نبود، مخالفت کرده.
در این خصوص گفتنی‌هایی است:
۱. آنچه صالحی گفته بود، جواز مذاکره بود، نه دستور به مذاکره. البته در شرایطی که رییس‌جمهور وقت مخالف مذاکره بود، جواز رهبری به مذاکره می‌تواند متضمن توصیه نیز باشد.

۲. بر گردن احمدی‌نژاد مدال مخالفت با مذاکره نیاندازید! چراکه او همیشه خواهان مذاکره بوده و اخیرا نیز از ضرورت مذاکره با ترامپ گفت!
ضمن آنکه نه مطلق مذاکره نشانه سازشکار بودن است و نه مطلق مخالفت نشانه اقتدار و مقاومت؛ و بستگی به شرایط دارد.
با نظر امام در مقطعی و با شروطی، مذاکره صورت گرفت که میرحسین را در جریان نگذاشتند. بعدها هم که امام ۵۹۸ را پذیرفت، موسوی برای نمایش ناراحتی خواست استعفا کند که امام با عتابی که کردند، مانع استعفا و قهرمان‌بازی او شدند.

۳. اینکه احمدی‌نژاد گفته بود ما به دلیل اعمال تحریم‌های بانکی و نفتی در موضع قدرت نبودیم، درست است؛ اما اولا پیش از قطعمامه تحریمی ۱۹۲۹ نیز مذاکره در پرونده هسته‌ای ایران در دولت احمدی‌نژاد جریان داشت و بی‌نتیجه مانده بود، و ثانیا مگر الان که ترامپ وحشیانه‌ترین تحریم‌ها را اعمال کرده و بسیاری از مولفه‌های قدرت ما زائل شده، در موضع قدرت هستیم؟
این یک بام و دو هوا چه معنایی جز لجاجت دارد؟

۴. احمدی می‌گوید با تلاش صالحی برای مذاکره موافق نبود.
پاسخ را دکتر علی باقری داد: «متکی را روی هوا عزل کردی، صالحی را هم روی زمین عزل می‌کردی».
این با دست پس زدن‌ها و با پا پس‌کشیدن‌ها برای چیست؟

۵. و اما کلام آخر: موضع ضعف و قدرت نسبی است. قطعا اگر آن زمان احمدی‌نژاد جواز/توصیه/دستور آن روز رهبری را جدی می‌گرفت و از موضعی به مراتب قوی‌تر از امروز که احمدی‌نژاد تجویز به مذاکره کرده، وارد مذاکره و توافق می‌شد. روحانی و برجام با این تعداد و عمق حفره‌های حقوقی، امنیتی و اقتصادی بر سر کشور خراب نمی‌شد.
متأسفانه کشور در آنجا هم اسیر نگاه تک بعدی و لجاجت همیشگی احمدی‌نژاد شد و در یک کلام این روحانی از دل آن احمدی‌نژاد بیرون آمد.
به عبارت دیگر سرویس انگلیس با احمدی‌نژاد پاس داد و با روحانی آبشار زد.

 

اواخر دولت دوم بوش، تهدید علیه ایران به اوج رسیده بود. بوش حمله به افغانستان و عراق را در کارنامه داشت و جنگ ۳۳ روزه نیز با مدیریت آمریکا به وقوع پیوست.
ادبیات «همه گزینه‌ها روی میز است» به تهدید رسمی و دولتی «انگشت ما روی ماشه است» تبدیل شده بود.
در این شرایط حساس، رییس‌جمهور وقت همسو با رهبر انقلاب تهدید را با تهدید جواب داد: «اگر انگشتی علیه ایران روی ماشه رود، دست را از بازو قطع می‌کنیم».
بوشِ جنگ طلب و مجری طرح خاورمیانه جدید رفت و هیچ غلطی هم نکرد.
اخیرا اما احمدی‌نژاد در میان گمانه‌زنی رسانه‌ای حمله آمریکا به ایران، در نامه به روحانی و با تمسک به دیپلماسی التماسی، در پیام ضعفی آشکار و وحدت شکن، خواست به هر نحوی شده جلوی جنگ گرفته شود!
در میانه جنگ تحمیلی هم هاشمی و روحانی مجمع موسوم به عقلا را راه انداختند که محور جلسات چگونگی پایان جنگ بود. اقدامی ظاهرا وطن دوستانه و باطنا خائنانه که در میانه نبرد به دلیل پیام ضعف و ماهیت وحدت شکن، با عتاب امام تعطیل شد. و این درحالی بود که آن روز جنگ در جریان بود و امروز تنها یک گمانه‌زنی درخصوص احتمال آغاز جنگ است.
و اینجاست که باید گفت «هاشمی زنده است، چون احمدی‌نژاد زنده است».

 

آن سر دنیا مایکل فیلن، مشاور امنیت ملی ترامپ، در یک تماس نامعمول با سفیر روسیه در آمریکا و ردوبدل گفتگویی معمول، تحت فشار FBI برکنار و محاکمه می‌شود.
اما اینجا دبیر شورای عالی امنیت ملی وقت ما، معلوم می‌گردد که از انگلستان مدرک بی‌پشتوانه ارشد و دکترا و تابعیت هدیه گرفته و مدام سفرهای مخفیانه به آن کشور داشته و نه تنها آب از آب تکان نمی‌خورد که رئیس‌جمهور هم می‌شود و حتی درنده‌تر از هر مقام سیاسی در کشور، به ارکان نظام حمله می‌کند و دم از قانون اساسی و رفراندوم هم می‌زند!

آن سر دنیا به تصور اینکه روسیه با استفاده از هوش مصنوعی در شبکه‌های اجتماعی، پیام‌های تبلیغاتی هدفمندی را به نفع ترامپ برای مردم آمریکا مخابره کرده (در همین حد!) چند سال جنجال و تحقیق می‌شود.
اما اینجا ۵-۶ ماه قبل از انتخابات ۸۸ تلویزیون بی‌بی‌سی فارسی راه‌اندازی می‌شود، تعمیر توییتر تا بعد انتخابات به تاخیر می‌افتد، اشرار عالم رسما از جنبش سبز و فتنه تقلب حمایت می‌کنند، پول‌های سعودی سر از ستاد موسوی درمی‌آورد و... و جز یک حصر نیم‌بند در ویلای ۱۰۱۱ متری دزدی هیچ اتفاقی نمی‌افتد!

آن سر دنیا هیلاری کلینتون وزیر خارجه وقت، برای مسائل کاری از ایمیل شخصی آمریکایی در بستر نت آمریکایی استفاده می‌کند، آنچنان سروصدایی می‌شود که اثر مخربی بر پیروزی‌اش می‌گذارد و در نتیجه در انتخابات الکترال، به ترامپ می‌بازد.
اما اینجا مسولان دولتی تمام مروادات و مکاتبات دولتی را در بستر آمریکایی استفاده می‌کنند، شبکه ملی اطلاعات را به تاخیر انداخته و مدافع سرسخت حفظ پلتفرم‌های آمریکایی هستند و در یک اعتراف نادر، عراقچی اعلام می‌کند در وایبر اسرائیلی با ظریف و تخت روانچی گروهی دارند که در آن راجع به مسائل مختلف بحث و تبادل نظر می‌کنند و باز هیچ اتفاقی نمی‌افتد!
بیچاره ما جهان سومی‌ها!

رفراندوم

 

بحث رفراندوم روحانی، یک پیوست مهم لازم دارد که اگر در جدال با حاکمیت جدی شود، از سوی او منتشر خواهد شد: قانون اساسی پیشنهادی در دو پلانِ با جایگاه رهبری (محدود و موقت) و بدون آن، که بسته به شرایط کشور و میزان توان تهاجمی، یکی از آن دو منتشر خواهد شد.
منظومه اشعاری زیبا و مردم پسند از فاسدترین جریان سیاسی کشور که مملو از عبارات فریبنده است.
اگر می‌خواهید بدانید محوریت پیش‌نویس قانون اساسی جریان نفوذ چه هست، نیم نگاهی به توییت‌های سرشبکه عملیات روانی، تاجزاده، و کلیدواژه‌های پرتکرار و مورد استفاده او بیندازید: حذف نظارت استصوابی، شفافیت، آزادی مطبوعات، آزادی اینترنت، علنی بودن محاکم و انتخابی و دوره‌ای بودن رهبری در نسخه اول، و حذف آن در نسخه دوم.
۹۹/۱۰/۲

 

چرا ترور فخری‌زاده در راستای تسهیل مذاکره است؟

بر سر مال زدن، برای معامله نکردن نیست؛ برای ارزان معامله کردن است. دو ضربه اخیر موساد به توان هسته‌ای ایران، یعنی خرابکاری در تاسیسات نطنز و ترور شهید فخری‌زاده، هر دو برای کم کردن قیمت موضوع معامله و رساندن متولیان مذاکره به این نقطه است که «چیزی را که دارد از دست می‌رود، بهتر است بفروشیم».
این را بگذارید کنار پیام بزرگ موساد به دست‌اندرکاران دفاعی و هسته‌ای کشور که «وقتی فخری‌زاده با آن سطح حفاظت ترور می‌شود، دیگران نیز به طریق اولیٰ در دسترس و در معرض خطراند».
طبیعتا اگر مقاومت و مطالبه حلقه اول متولیان صنایع دفاعی و هسته‌ای، یعنی دانشمندان و مدیران آن، در حفظ و توسعه دستاوردها شکسته شود، دیگر از سیاسیون و مردم کاری ساخته نیست.
همچنانکه اقدام نمادین روحانی در به‌صف کردن همسر شهدای هسته‌ای در کنار خود، در روز اعلام حصول توافق و نهایی شدن برجام در همین راستا بود.
فراموش نکنیم که دانشمندان و مدیران صنایع هایتک نیز، مثل همه ما انسان و دارای خانواده‌اند و سایه سنگین ترور و ترس و نگرانی آنان، مؤثر در عقب نشینی و تحقق معامله است.
۹۹/۹/۱۶

انتخاب هوشمند

 

‏۱. برخی نامزدهای مجلس، هم اکنون نماینده هستند. اگر گفتند در مجلس بعد چنان خواهم کرد، بپرسید چهارسال وقت داشتید، چرا تا الان کاری نکردید؟

۲. حقوق چهارسالِ نماینده حدود ۵۰۰ میلیون است. نامزدها هزینه‌های میلیاردی امروز را با رأی فروشی در مجلس و زدوبند با اصحاب قدرت جبران خواهند کرد.

‏۳. وظیفه مجلس نظارت و قانون‌گذاری است. وعده‌های اجرای پروژه‌های شهری یا ملی که به ترتیب در اختیار شورای شهر و دولت است را بگذارید پای بی‌سوادی یا دروغ‌گویی یک نامزد که در هر دو حال نافی صلاحیت او است.

۴. برای شناخت نامزدها، به خانواده، اعضای ستاد، موافقان و مخالفان‌شان توجه کنید.

‏۵. تمایل نامزدها به کلی گویی و تکرار مفاهیم است. برای شناخت آنان و سنجش عیار اعتقادشان به شعارها، درباره این افراد و موضوعات به صورت مصداقی پرسش کنید: روحانی، لاریجانی، شفافیت آراء، مالیات بر سرمایه، برجام، FATF.

۶. از نامزدهای شهر خود برای مناظره با یکدیگر دعوت کنید. سطح دانش و بینش افراد بهتر سنجیده می‌شود.

‏۷. وعده‌های نخ‌نمایی چون تقسیمات استانی، مبارزه با گرانی و ساخت پروژه‌های عمرانی از رایج‌ترین شعارهای نامزدها و خارج از اراده و اختیار فردی آنان است؛ اینبار دیگر فریب نخورید!

۸. برنامه هرچقدر هم خوب باشد، ستادها می‌نویسند و دست فرد می‌دهند. به سوابق و کارنامه افراد دقت کنید.

‏۹. هر فرد همانطور نمایندگی می‌کند که کاندیداتوری کند. زدوبند و فریب این ایام تا پایان نمایندگی امتداد خواهد داشت.

۱۰. وضع امروز کشور نتیجه رأی دیروز ما و بازی در زمین پدرخوانده‌های شهر و رؤسای طوایف است. رأی ندادن یا بد رأی دادن اوضاع را بدتر می‌کند. تنها راه انتخاب شایستگان است.

احمد قدیری کارشناس مسائل سیاسی و پژوهشگر حقوق بین‌الملل در گفت‌وگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس با اشاره به مواضع اخیر رئیس جمهور گفت: طبیعتا قصد ما این نیست که وقتی رئیس جمهور موضع درستی اتخاذ می‌کند؛ فارغ از اینکه هدف و نیت‌اش چه باشد، علیه آن سخنان موضع بگیریم؛ اما در عین حال لازم است تا در کنار حمایت از گفته‌ها، توجه افکار عمومی را هم به آنچه در پس پرده اتفاق می‌افتد جلب کنیم و نگذاریم که حقیقت، اسیر این سیاست بازی ها و لفّاظی‌ها شود.

این کارشناس و پژوهشگر حقوق بین الملل افزود: سخنان رئیس جمهور و تهدید آمریکا به بازی نکردن با دُم شیر؛ صحبت‌هایی کاملا انقلابی و در چارچوب سیاست خارجی نظام است؛ اما نباید از یاد برد که این قبیل مواضع انقلابی از طرف ایشان متاسفانه تاریخ مصرف‌دار است، همچنانکه در موارد مشابه چندین بار از سوی آقای روحانی اتخاذ شده که پس از چندی هم به سردی گراییده و به کل فراموش شده است.

نویسنده کتاب «تکنیک های عملیات روانی در حوزه رسانه و خبر» اظهار کرد: به نظر می‌رسد که دولت فعلی هرگاه در یک تنگنای فشار افکار عمومی و مشکلات خودساخته اقتصادی قرار می ‌گیرد؛ برای رهایی از این فشار، یک گردش آشکار در مواضع و صحبت ها اتخاذ می کند که کاملا تاریخ مصرف دارد و اندکی بعد به فراموشی سپرده می شود.

وی افزود: اگر آقای روحانی واقعا دچار یک تحول در نگاه خود در زمینه سیاست خارجی شده؛ این تغییر بنیادین نگاه قاعدتا یک سری ملزوماتی دارد که باید به آن پایبند بود؛ به بیان دیگر نمی توان سخنان آتشین علیه آمریکای جنایتکار و خیانتکار زد و همزمان و به صورت مخفیانه، برای تصویب لوایح چهارگانه FATF تلاش کرد که اخیرا نیز دستیار معاون خزانه داری آمریکا به ریاست آن رسیده است.

این کارشناس مسائل سیاسی در ادامه یادآور شد: به نظر می رسد که سخنان اخیر آقای روحانی، بیش از آنکه ناظر به آمریکا ستیزی باشد؛ ترامپ ستیزی است و ایشان همچنان به «اوبامای خوب–ترامپ بد» باور دارد؛ در حالیکه ترامپ کاری نکرد جز آنکه از ظرفیت هایی که دولت اوباما در زمینه برجام ایجاد کرده بود، نهایت استفاده را برد و از آن علیه ما استفاده کرد.

قدیری در ادامه افزود: امیدوارم که جریان ارزشی، این بار فریب مواضع تاکتیکی آقای روحانی را نخورَد و از مطالبات به حق اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی خود کوتاه نیاید.

وی در ادامه با انتقاد شدید از تن دادن دولت به بازجویی و بازرسی استادان و اندیشمندان ملی توسط بازرسان آژانس هم تصریح کرد: ما در روزهای آینده خواهیم دید که با عبور احتمالی از بحران‌های پیش روی دولت، آقای روحانی باز هم آنچه حقیقتا در دل دارد، فریاد خواهد زد و باز هم برخی ساده اندیشان که با تغافل مترصد همنوایی با جناح لیبرال هستند، تجربه ای دیگر را تجربه خواهند کرد.

قدیری درباره ادامه این تهدیدهای پینگ پونگی از سوی ایران و آمریکا یادآور شد: این اصل در سیاست خارجی وجود دارد که دولت‌ها تا زمانی همدیگر را تهدید می کنند که امکان اقدام علیه یکدیگر را ندارند؛ از این رو واکنش‌های توئیتری ترامپ که نشان داده در هر موضوعی دست به توئیت خوبی دارد؛ محلی از اعتنا ندارد و نخواهد داشت.

وی در پایان یادآور شد: در خصوص تهدیدهای آمریکا باید بدانیم این کشور هرچه توانسته و بتواند؛ علیه جمهوری اسلامی انجام داده و خواهد داد؛ فارغ از اینکه مسئولان ما چه موضعی اتخاذ کنند؛ البته اعلام موضع مقتدرانه از سوی مقامات ایران، نشان دهنده اقتدار کشور و عزم جزم برای مقابله با تهدیدات است که خود می تواند دشمن را در اعمال اقدامات خصمانه ناامید سازد و از این روی امیدواریم تداوم داشته باشد.


farsnews.com/news/13970502000173

از خیانت های موسوی و هاشمی به جنگ بسیار شنیده اید؛ از عدم تخصیص منابع مالی کافی به جبهه ها توسط موسوی تا جلسات مجمع به اصطلاح عقلا در مجلس، با محوریت هاشمی و روحانی برای پذیرش شرایط صدام و پایان نابرابر جنگ، و از همه مهمتر مطلب مهمی که توسط حسن عباسی برای اولین بار افشا و با ارائه مستندات و‌ اثبات ادعا در دادگاه، از محکومیت مبرا شد. مطلبی که به نقل از منابع اسرائیلی فاش کرد، مبنی بر اینکه روحانی به نیابت از هاشمی برای دیدار با مقامات آمریکایی (و در واقع اسرائیلی) به اروپا رفت تا از آنها بخواهد فشار را برای پایان جنگ به امام بیشتر کنند.

با این حال این روزها به مناسبت سالگرد پذیرش قطعنامه ۵۹۸ رسانه های جریان اعتدال-اصلاحات خدعه خنثی شده هاشمی را به عنوان جلوه ای از «ایثار» او یادآور می شوند؛ جایی که هاشمی از امام می خواهد وی را مسبب پذیرش قطعنامه معرفی و حتی به این سبب محاکمه نماید!

جالب آنکه موسوی نیز از آن سوی میدان با آغاز فرایند مذاکرات ژنو در خصوص نحوه پایان جنگ استعفا می دهد.


اما راز «ایثار» هاشمی و استعفای موسوی چیست؟ و هاشمی که حتی اجازه نمی داد عروس و نوه هایش در مورد هیچ اتهامی پایشان به دادسرا باز شود، چگونه از آمادگی برای محاکمه خویش به سبب پذیرش قطعنامه سخن می گوید؟

یا موسوی که نخست وزیری مجدد خود را با چنگ و‌ دندان حفظ کرد و مانع پس زنی خود توسط آیت الله خامنه ای گشت، چه شد که ناگهان استعفا داد؟


پاسخ را باید در رویکردهای فرصت طلبانه و‌ البته متفاوت نخست وزیر و رئیس مجلس وقت به مقوله جنگ یافت.

هاشمی که در همین سال های اخیر به وفور و وضوح پذیرش قطعنامه و پایان جنگ را مدیون تلاش و‌ تدبیر خود می شمرد، نشان داد که از همان زمان تلاش داشت خود را قهرمان این عرصه معرفی نماید.

موسوی نیز که نان ژست های انقلابی اش را می خورد و خود را مقابل «بازاری های زالو صفت» و «امپریالیسم» تعریف و‌ جایی در دل برخی رزمندگان باز کرده بود، اگرچه محتوای استعفایش را به نبود اختیارات معطوف نمود، اما زمانش را با اولین روز مذاکرات ژنو در خصوص پایان جنگ تنظیم کرد تا بعدها راه را برای تأویل و تفسیر دلخواه از علت استعفا و اعتقاد به «تداوم مبارزه» باز بگذارد که در هر دو مورد امام نقشه آنان را خنثی و نقش بر زمین نمود؛ آنچنانکه اعتنایی به پیشنهاد هاشمی نکرد و مانع «قهرمان مصالحه» شدن او شد و با نامه تندی که به موسوی نوشت، نگذاشت آخرین نخست وزیر به «قهرمان مبارزه» بدل گردد.

منافقین میوه گردهمایی پاریس را در ایران چیدند: تیراندازی و آشوب در خرمشهر. شعار به عقب برنمی گردیم را یادتان هست؟ بازگشتیم به دهه شصت و‌ قیام مسلحانه مجاهدین خلق. علی برکت الله!


عملیات روانی سنگینی که با ادعای مضحک #تشنه_کشی حول درگیری مسلحانه منافقین در خرمشهر آغاز کرده اند و علی رغم اتمام غائله، همچنان ادامه می دهند، بیانگر تلاش برای رساندن موضوع به #محرم و ضربه زدن به انقلاب از خاستگاه خویش است؛ پروژه ای که در ۸۸ هم پیاده شد و در خروش ۹ دی به کما رفت.


وقتی به محدوده جغرافیایی شلوغی ها نگاه می کنید، از ماجرای اغتشاش چند روزه به نبود یک عروسک در برنامه کلاه قرمزی، تا تخریب لوله آب در پی شایعه هماهنگ ضد انقلاب و متعاقب آن شورش ناشی از شوری آب، متوجه می شوی استان نفت خیز خوزستان هدف اصلی است، آن هم در آستانه اعمال تحریم نفتی کشور.